تعداد چشمگیری از عناصر و اجزاء مسجد مانند مناره را می توان مشاهده نمود كه طی ادوار مختلف تاریخی، در مساجد با ظواهر و کالبدی متفاوت، نمایان و به كار گرفته شده است و به نظر می رسد با گذشت زمان به عنصر جدایی ناپذیر مسجد تبدیل گردیده است. مجموعه ای از تحلیل ها، نظریه پردازی چکیده کامل
تعداد چشمگیری از عناصر و اجزاء مسجد مانند مناره را می توان مشاهده نمود كه طی ادوار مختلف تاریخی، در مساجد با ظواهر و کالبدی متفاوت، نمایان و به كار گرفته شده است و به نظر می رسد با گذشت زمان به عنصر جدایی ناپذیر مسجد تبدیل گردیده است. مجموعه ای از تحلیل ها، نظریه پردازی ها و تفسیرهای گوناگون با نگرش های متفاوت پیرامون جایگاه مناره در معماری مساجد، از سوی معماران، پژوهشگران و محققان بیان شده است، اما در مورد نگرش فقه شیعه دوازده امامی به جایگاه مناره در معماری مساجد سخنی به میان نیامده است و این موضوع کماکان با نقاط مبهمی روبه روست. در حالی که قرن های متمادی است که مناره در مساجد به کار گرفته می شود، برخی از محققان تک مناره بودن را نماد مساجد اهل سنت و دو مناره بودن را نماد مساجد مذهب شیعه می پندارند. این پژوهش بر آن است که به بررسی ضرورت مناره در معماری مساجد از دیدگاه فقه شیعه دوازده امامی بپردازد. احکام فقه شیعه دوازده امامی از طریق تحقیق در قرآن، سنت، اجماع و عقل به دست می آید. از آنجا که بررسی همه منابع یاد شده در این پژوهش نمی گنجد به بررسی دو بخشِ قرآن و اجماع بسنده شده است. تحقیق حاضر از حیث موضوع تحقیق، بنیادی است و از دیدگاه روش تحقیق، کیفی محسوب می گردد. روش گردآوری اطلاعات پژوهش، کتابخانه ای است و شیوه آنالیز داده ها از نوع تحلیل محتوایی است. نتایج حاصل از این پژوهش نمایانگر وجوه اشتراک و افتراق در نگرش قرآن و اجماع به ضرورت ایجاب مناره در مساجد است. با توجه به تحلیل، تشریح و تفسیر آیات 17 و 18 سوره توبه (قرآن) و تحلیل محتوای نگرش مراجع و فقهای معاصر و غیر معاصر(منظور؛ فقهایی است که هم دوره با فقهای معاصر نیستند) مذهب تشیع (اجماع)، در مورد وجوب مناره در معماری مساجد، به طور کلی می توان گفت: از دیدگاه قرآن و فقهای غیر معاصر، مناره همخوانی لازم را با معماری مساجد ندارد. از دیدگاه فقهای معاصر، وجوب مناره در مساجد، مانعی ندارد؛ اما وجوب مناره و یا مناره های بلند و مرتفع در مساجد، مکروه دانسته شده است.
پرونده مقاله
حکومت ساسانی در دوران میانی و اواخر حکومت از زمان شاپور دوم بهتدریج مرکزیت سیاسی خود را از فارس به سرزمین باز و استراتژیک بینالنهرین انتقال داد. قطعاً هدف از این انتقال مرکز قدرت، تسلط بیشتر بر مرزهای غربی و سرزمینهای حاصلخیز عراق و خوزستان بوده است. درههای زاگرس م چکیده کامل
حکومت ساسانی در دوران میانی و اواخر حکومت از زمان شاپور دوم بهتدریج مرکزیت سیاسی خود را از فارس به سرزمین باز و استراتژیک بینالنهرین انتقال داد. قطعاً هدف از این انتقال مرکز قدرت، تسلط بیشتر بر مرزهای غربی و سرزمینهای حاصلخیز عراق و خوزستان بوده است. درههای زاگرس مرکزی به عنوان نزدیکترین مناطق مرتفع به مرکزیت سیاسی در این دوره بهشدت مورد توجه واقع شدند که از جمله این دلایل، واقع شدن در مسیر شاهراه ارتباطی بین مرکزیت امپراتوری با مرکزیت سیاسی، حاصلخیزی و تنوع زیستمحیطی را میتوان برشمرد.وجود استقرارهایی از دوره ساسانی با تراکم نسبتاً بالاتر از حد توان زیست محیطی، واقع شدن در درههای طبیعی غیر قابل دسترس، دوری از مسیر راههای ارتباطی اصلی و از همه مهمتر ایجاد یکباره و همزمان آنها، نشان دهنده حضور مردمانی است که به دور از تیررس اعراب به مقاومت پراکنده و ادامه حیات خود ادامه داده اند،(به طوریکه تمام این محوطهها بر روی خاک بکر و نه در راستای تداوم استقراری از دوره قبل بنا شدهاند).کاوشهای جدید باستانشناسی منجر به نمایان شدن بخشی از بقایای معماری مربوط به خانههای اعیانی - اشرافی و خانههای مسکونی شد. در این مقاله برآنیم که علاوه بر ارزیابی کارکرد و قدمت محوطههای نویافته به پرسشهایی از جمله چگونگی ارتباط بین بناهای اربابی همدوره در منطقه سیمره بپردازیم. نتایج بهدست آمده نشانگر تداوم استقرار از دوره ساسانی تا اوایل اسلام در این بناهاست که مدارک سفالین دلیلی محکم بر تأیید این تاریخگذاری است. لذا این نوشتار تلاش میکند به این پرسش پاسخ دهد که کارکرد بقایای معماری بهدست آمده چیست و متعلق به کدام فاز زمانی است؟ پژوهش حاضر بر مبنای کاوشهای باستانشناسی طی سالهای اخیر صورت گرفته و با رویکرد توصیفی- تحلیلی، سعی در تبیین آثار معماری دارد.
پرونده مقاله
امروزه با زدوده شدن رنگ بومیگرایی از مسکن ایرانی، ساخت و سازهایی به چشم میخورد که از الگوی سنتی و بومی مسکن فاصله گرفته و بدینترتیب ارزشها و سنَتهای بومی در مسکن، زیر پا گذاشته شده است. از طرفی، مسکن و محیطهای مسکونی به عنوان انسانیترین موضوع معماری، تأمینکنند چکیده کامل
امروزه با زدوده شدن رنگ بومیگرایی از مسکن ایرانی، ساخت و سازهایی به چشم میخورد که از الگوی سنتی و بومی مسکن فاصله گرفته و بدینترتیب ارزشها و سنَتهای بومی در مسکن، زیر پا گذاشته شده است. از طرفی، مسکن و محیطهای مسکونی به عنوان انسانیترین موضوع معماری، تأمینکننده نیازهای متنوع انساناند. لذا، پژوهش کیفی حاضر با شناخت حساسیت موضوع مسکن و تنزل کیفی مسکن معاصر، ضرورت پرداخت در این زمینه را با تکیه بر ارزشهای مفهومی مورد توجّه در معماری بومی میسر دانسته و با هدف ارائه شاخصهای بومی در مسکن با استفاده از رویکرد گلیزری نظریة داده بنیاد انجام شده است. این پژوهش کاربردی، به صورت روش توصیفی - تحلیلی با استفاده از مطالعات اسنادی و کتابخانهای صورت گرفته که برای این منظور نکات کلیدی تعاریف صاحب نظران آشنا به حوزۀ بومی به صورت هدفمند انتخاب و دادهها به صورت همزمان با استفاده از نرمافزار MAXQDA10 به صورت مجموعهای از کدگذاریهای باز، انتخابی و نظری، تجزیه و تحلیل شده و شاخصهای ماندگار در معماری مسکن بومی ایران معرفی گردیدند. نتایج و یافتهها به شکل مقایسهای نشان میدهند که بین مفاهیم انطباق یافته معماری بومی و سنتی و برخی از شاخصهای مفهومی سنتی رابطه معنادار و به عبارتی همبستگی مثبت وجود دارد که بر این اساس از طریق تطابق مفاهیم سنتی با مفاهیم بومی و مطابقت این دو با شاخصهای سنتی به شاخصهای ماندگار بومی دست یافته شد. همچنین؛ مفاهیم معماری بومی بنا به تعاریف و کارکردشان در چهار بُعد اصلی زمینهای، علی - مفهومی، علی - رفتاری و نمادین دستهبندی گردیدند.
پرونده مقاله
مسئلة عبور از توصیفات صوری و ظاهری بناهای تاریخی و نیل به فهم ماهیت تام آنها با هدف حفظ و تداوم ارزشهای فرهنگی در دوران کنونی، یکی از مهمترین مسائل پیش روی محققان در حوزة معماری و شهرسازی ایرانی-اسلامی است. ازآنجاکه هر بنای ساختهشده نحوی از تجسد جهانبینی و اندیشهه چکیده کامل
مسئلة عبور از توصیفات صوری و ظاهری بناهای تاریخی و نیل به فهم ماهیت تام آنها با هدف حفظ و تداوم ارزشهای فرهنگی در دوران کنونی، یکی از مهمترین مسائل پیش روی محققان در حوزة معماری و شهرسازی ایرانی-اسلامی است. ازآنجاکه هر بنای ساختهشده نحوی از تجسد جهانبینی و اندیشههای سازندگان آن است و نیز استعارهای است از اطوار بودن آنان در جهان، درک صحیح از بنا میتواند بازتولید هویت تاریخی را در دوران کنونی میسر سازد. هدف از این پژوهش تحلیل بنای آرامگاه شاه نعمت الله ولی مبتنی بر این مفروض است که دلالتهای هستیشناختی عناصر بهمثابه نشانههای معنادار از ساختار رابطة میان آنها قابل تبیین است و میتوان از این طریق در مسیر پایداری ارزشها در معماری امروز گام برداشت. در پژوهش حاضر، مبانی فلسفی تحقیق تفسیری و رویکرد تحقیق، کیفی و روش تحقیق، پدیدارشناختی است. درتحلیل تجربة فضا و نسبت آن با شهر سه مفروض زیر مورد بررسی قرار گرفت: 1. سلسلهمراتب روابط فضایی از فضای شهری تا گنبدخانه موجب ایجاد حس معنویت در افراد میشود. 2. حضور عناصر و انحا حضور عناصر چهارگانه در فضاهای متوالی بر ادراک کاربران از فضا بهمثابه مکان مقدس تأثیرگذار است. 3. حضور عناصر چهارگانه بهمثابه نشانههای معنادار در فضا موجب افزایش حس مکان و تعلق خاطر زائران میشود. برای آزمون فرضیات بالا از طریق تحلیل تجربة زیستة افراد در فضا پرسشنامهای با 2۰ واگویه تنظیم و در میان 85 نفر از زائران و متخصصان توزیع شد. تحلیل دادهها نشان میدهد که نحوه و میزان حضور عناصر چهارگانه در صحنهای متوالی بنای آرامگاه شاه نعمتالله ولی، رابطة معناداری با ادارک معانی عرفانی و سفرهای روحانی سالک در ذهن مخاطبان فضا دارد و منجر میشود تا افراد با حضور در هر صحن کیفیت ادراکی متفاوتی را تجربه کنند و هرآن برای رسیدن به ملجأ و زیارت آمادگی بیشتر یابد.
پرونده مقاله
زمینهگرایی بهعنوان رویکردی مهم در معماری، بر حفظ ردپای گذشته و تفاوتها و ویژگی های هر فرهنگ تأکید داشته و ریشه در هویت هر ملیت دارد. بافت کهن شهرها، نشانههایی غنی از فرهنگ و هویت گذشتگان را همراه دارند و معماری سنتی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ درعینحال ک چکیده کامل
زمینهگرایی بهعنوان رویکردی مهم در معماری، بر حفظ ردپای گذشته و تفاوتها و ویژگی های هر فرهنگ تأکید داشته و ریشه در هویت هر ملیت دارد. بافت کهن شهرها، نشانههایی غنی از فرهنگ و هویت گذشتگان را همراه دارند و معماری سنتی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ درعینحال که نمونهای است پربار از هماهنگی و همزیستی با ویژگی های محیطی و ارزشهای مکانی. در شهرهای سنتی ایران، بازار عنصری بنیادین بهشمار میآمد به گونهایکه شهر با بازار آن معنا و مفهوم مییافت. بازار تبریز نیز در قالب یک بلوک شهری کامل، قدمت، وسعت، تنوع عملکردی و ارزش معماری بسیار دارد. پژوهش حاضر بر آن است تا به استخراج و تبیین عوامل زمینهای مؤثر بر بازار تبریز، در مقیاس شهری (مکانیابی، شکلگیری و گسترش) و معماری (پراکندگی کالبدی و کارکردی) بپردازد. بنابراین، سؤالات پژوهش اینگونه تبیین میشوند که اولاً، کدام عوامل زمینهای در مکانیابی، نحوة شکلگیری و گسترش بازار تبریز مؤثر بودهاند؟ (مقیاس کلان) ثانیـاً، کدام عوامل زمینهای در نحوة شکلگیری و پراکندگی عناصر و کاربریهای بازار تبریز مؤثر بودهاند؟ (مقیاس میانی). روش تحقیق اتخاذ شده در این پژوهش، روش تحقیق استنباطی مبتنی بر تحلیل محتوای مستندات میباشد که ازطریق مطالعه اسنادی، جستجو در کتب تاریخی و سفرنامهها، تحلیل نقشهها و عکسهای هوایی قدیمی تبریز و بازار آن، نیز تحلیل یافتههای میدانی از وضع موجود، سعی در بازخوانی موضوع و حصول نتیجه دارد. استخراج عوامل زمینهای مؤثر بر شکلگیری بازار، در مقیاس کلان شهری و برنامه معماری مرتبط با پراکندگی کالبدی و کارکردی، نشان میدهد که شکلگیری و توسعه بازار تبریز و عناصر آن در طول اعصار، تحتتأثیر ساختار محیطی، فرهنگی، اجتماعی، حکومتی و اقتصادی شهر قرار داشتهاست. تأثیر شاخص زمینهای موقعیت جغرافیای سیاسی شهر و شاخص ساختار ارزشی اقتصادی بازار بر شکلگیری مقوله نیاز، رابطه عرضه- تقاضا و نمود آن در قالب کالبد بازار تبریز در مقیاس کلان و میانی اهمیت بیشتری داشتهاست.
پرونده مقاله
طراحی مساجد در تاریخ معماری ایران، همواره نقطه به اوج رسیدن هنر و معماری اسلامی بوده است. معماری مساجد به دنبال الهام از مفاهیم کلام الهی است تا فضایی ایجاد نماید که عالم ملکوت و عالم ناسوت را قرین هم سازد و فضای معنوی واحدی را بیافریند. در این پژوهش به بررسی میزان تاثی چکیده کامل
طراحی مساجد در تاریخ معماری ایران، همواره نقطه به اوج رسیدن هنر و معماری اسلامی بوده است. معماری مساجد به دنبال الهام از مفاهیم کلام الهی است تا فضایی ایجاد نماید که عالم ملکوت و عالم ناسوت را قرین هم سازد و فضای معنوی واحدی را بیافریند. در این پژوهش به بررسی میزان تاثیرگذاری عوامل موثر بر ادراک حس معنویت در فضای داخلی مسجد نصیرالملک شیراز پرداخته شده است. در این راستا ابتدا پارامترهایی که در ادراک حس معنویت موثر هستند مشخص شد و سپس تعداد 120 پرسشنامه از دانشجویان معماری و شهرسازی دانشگاه شیراز جمعآوری گردید که روایی و پایایی آن توسط آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفته است. سپس با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری حداقل مربعات جزئی (PLS-SEM) به تجزیه و تحلیل پرداخته تا رابطه بین پارامترها بر یکدیگر مشخص گردد. عوامل موثر بر ادراک حس معنویت، عوامل اجتماعی، عوامل حسی، عوامل کالبدی و عوامل محیطی میباشد که نتایج نشان میدهد تفاوت معنیداری در رتبه شاخصها وجود دارد. در ادامه شاخصها بر اساس میزان تاثیر بر ادراک معنویت از رتبه 1 به معنای بیشترین تاثیر تا رتبه 15 به معنای کمترین تاثیر مرتب شدهاند. یافتهها نشان میدهد بیشترین تاثیر بر ادراک معنویت مربوط به شاخصهای کالبدی است.
پرونده مقاله
معماری اسلامی واژهای پر تکرار در پژوهشهای پیرامون هنر و تمدن اسلامی است و طیف گستردهای از آثار ساخته شده در قلمرو جهان اسلام را با این کلمه نامگذاری کردهاند و پژوهشگران مختلفی نیز از گذشته تا به امروز سعی در تعریف و ذکر ویژگیهای آن نمودهاند. هر چند در اغلب آنها، چکیده کامل
معماری اسلامی واژهای پر تکرار در پژوهشهای پیرامون هنر و تمدن اسلامی است و طیف گستردهای از آثار ساخته شده در قلمرو جهان اسلام را با این کلمه نامگذاری کردهاند و پژوهشگران مختلفی نیز از گذشته تا به امروز سعی در تعریف و ذکر ویژگیهای آن نمودهاند. هر چند در اغلب آنها، نسبتی بین اسلام به عنوان یک دین الهی و معماری برقرار نشده است و صرفاً به ذکر ویژگیهای ابنیه ساخته شده بعد از اسلام پرداخته شده است. در این مقاله که از لحاظ روش جزء تحقیقات توصیفی - تحلیلی است و گردآوری اطلاعات آن به روش کتابخانهای صورت پذیرفته است سعی میگردد به این سئوالات پاسخ داده شود که معماری اسلامی چیست؟ و زمانی را میتوان برای آغاز و پایان این شکل از معماری در نظر گرفت. لذا بر اساس استنتاج ازآیات قرآنی و تعالیم دینی، معماری اسلامی به گونهای از معماری اطلاق میشود که بیش از آنکه در پی شکل و فرم مشخصی باشد، باید در خدمت انسان مسلمان برای رسیدن به کمال بوده و هدف غایی از خلقت انسان را که همانا عبادت الهی است را پیگیری کند. اینگونه از معماری هم زمان با بعثت رسول اکرم ص آغاز شده و تا نهایت نیز ادامه پیدا میکند و منحصر به منطقهای خاص و زمان مشخصی نیز نخواهد بود.
پرونده مقاله
گودالباغچه یکی از گونههای معماری زیرزمینی و از عناصر مهم فضایی در خانههای سنتی یزد میباشد. این عنصر معماری در پاسخ به نیازهای مختلف اقلیمی، کارکردی و کالبدی شکل گرفته است بطوریکه امکان زیست خانواده در دل زمین به دور از هرگونه تابش مستقیم خورشید در فصل تابستان و زندگ چکیده کامل
گودالباغچه یکی از گونههای معماری زیرزمینی و از عناصر مهم فضایی در خانههای سنتی یزد میباشد. این عنصر معماری در پاسخ به نیازهای مختلف اقلیمی، کارکردی و کالبدی شکل گرفته است بطوریکه امکان زیست خانواده در دل زمین به دور از هرگونه تابش مستقیم خورشید در فصل تابستان و زندگی در پناه خاک را در فصل زمستان فراهم میآورد. با وجود مطالعات گسترده درباره گودالباغچه و ویژگیهای کالبدی و فضایی این عنصر معماری، پژوهشهای کمتری درباره گونهشناسی شکلی گودالباغچه صورت گرفته است. هدف از این تحقیق بررسی نقش و کارکرد فضای گودالباغچه، دلایل شکلگیری این عنصر فضایی در گذر زمان و شناسایی و تحلیل گونههای شکلی متفاوت گودالباغچه در خانههای سنتی یزد میباشد. پرسش پژوهش اینکه؛ چه نوع گونهشناسی شکلی در حیاطهای گودالباغچهدار در خانههای سنتی شهر یزد وجود دارد؟ پارادایم مورد استفاده در این تحقیق کیفی و روش مورد استفاده، توصیفی تحلیلی میباشد. روش گردآوری اطلاعات این جستار، به صورت میدانی و اسنادی (کتابخانهای) است. در این پژوهش تعداد چهل نمونه از خانههای سنتی یزد مورد بازدید اولیه و بررسی میدانی دقیق قرار گرفت. با توجه به سطح تراز حیاطها و حضور عناصر فضایی گودالباغچه، هشت خانه از میان خانههای موجود که دارای گودالباغچه بوده است مورد گزینش و حیاطهای گودالباغچه در خانههای مربوطه از منظر کمی و کیفی مورد بررسی قرار گرفت. در میان انواع گونهشناسی در معماری، این پژوهش با تکیه بر گونهشناسی شکلی به مطالعه و تحلیل نمونههای انتخابی حیاطهای گودال باغچه در شهر یزد پرداخته است. با استخراج مولفههای موثر در گونهشناسی شکلی، به انتخاب چهار مولفه که نقش موثرتری در این گونهشناسی شکلی داشته، پرداخته است. در نهایت گونهشناسی شکلی فضاهای گودالباغچه از چهار منظر موقعیت استقرار گودالباغچه، هندسه گودالباغچه، چگونگی سازماندهی فضاهای همجوار گودالباغچه و در پایان از منظر عمق گودالباغچه و سطح تراز این عنصر فضایی مورد تحلیل و استنتاج قرارگرفت.
پرونده مقاله
بدون ارائة تعریف روشن از شیوة درست «زندگی» نمیتوان از مقولة شکل خوب «مسکن» و کیفیت مطلوب «فضای زندگی» سخن گفت. فرضیة پژوهش اینستکه «ظرف زندگی» و«سبک زندگی» تاثیری دوطرفه برهم دارند. زندگی انسان شامل روابط چهارگانه او با «خدا، خویشتن، دیگران و طبیعت» میباشد، که اگر بر چکیده کامل
بدون ارائة تعریف روشن از شیوة درست «زندگی» نمیتوان از مقولة شکل خوب «مسکن» و کیفیت مطلوب «فضای زندگی» سخن گفت. فرضیة پژوهش اینستکه «ظرف زندگی» و«سبک زندگی» تاثیری دوطرفه برهم دارند. زندگی انسان شامل روابط چهارگانه او با «خدا، خویشتن، دیگران و طبیعت» میباشد، که اگر بر اساس آموزههای اسلامی باشد میتوان گفت که سبک زندگی مسلمانانه محقق شده و «معماری و شهرسازی» به هر میزان که تسهیلگر آن باشد، واجد صفت «اسلامی» است. هدف این تحقیق، دستیابی به اصولی برای چنین «معماری» در مقیاس «مجموعهمسکونی» است. پرسش پژوهش آنستکه «در طراحی مجموعه مسکونی چه اصولی را رعایت کنیم که زمینهساز سبک زندگی اسلامی شود؟». برای یافتن پاسخ، سه مسیر تحقیقاتی طی شد: از یکسو طی مدلسازی مفهومی، نُه مؤلفة کلیدی مجتمعمسکونی تبیین شد. از دیگرسو طی مطالعات کتابخانهای و روش تحلیل محتوا، رویکردهای مختلف درباره «مسکن اسلامی» دستهبندی و به دو روش «کمّی و کیفی» تحلیلگردید. از مسیر سوم، شاخصههای سبک زندگی اسلامی از نظر علامه جوادیآملی -بعنوان اسلامشناس مبنای تحقیق- بدستآمد (محتوا)؛ برایناساس، مجموعه مسکونی شامل چهار حوزه اصلی «مسکن، معابر، فضای خدماتی و فضای سبز و باز» میباشد. مسکن نیز خود شامل دو بخش «درون و برون» میشود. درون آن چهار حوزة فضای «فردی، خانوادگی، مهمان و خدماتی» و برون آن شامل «حجم و نما» میباشد که نسبت به درون و بیرون خود تکالیفی دارد. نتیجه تحقیق، دستیابی به «احکام طراحی» هر یک از این نُه عنصر تشکیلدهندة مجموعه مسکونی است که در قالب «اصول سلبی و ایجابی» بیان میشود. در شرایط کنونی کشور که بدلیل نیاز مردم به مسکن، سیاست «نهضت ملی تولید مسکن» از سوی مدیران مطرح شده است، دستاورد این تحقیق میتواند اصول راهنما در طراحی مجموعه مسکونی در خدمت طراحان قرار گیرد. همچنین مبنایی برای آموزش معماری و تربیت معماران بخصوص در دروس «طراحی مسکن و مجموعه مسکونی» باشد.
پرونده مقاله
برخی اندیشمندان نتیجه ارتباط فرهنگی معاصر ایران با غرب را «چهل تکگی هویت» و دگرگونی مفهوم اصالت در حوزههای مختلف فرهنگی می دانند. برخی دیگر نیز معنویت را جدااُفتاده از فرهنگ معاصر ایران دانسته اند. برخی نیز همچون داریوش شایگان با وجود تاکید بر لزوم پذیرش مدرنیته و غرب چکیده کامل
برخی اندیشمندان نتیجه ارتباط فرهنگی معاصر ایران با غرب را «چهل تکگی هویت» و دگرگونی مفهوم اصالت در حوزههای مختلف فرهنگی می دانند. برخی دیگر نیز معنویت را جدااُفتاده از فرهنگ معاصر ایران دانسته اند. برخی نیز همچون داریوش شایگان با وجود تاکید بر لزوم پذیرش مدرنیته و غرب از سوی فرهنگ ها که ماهیتی فراتر از «هویت و اصالت بومی» دارد، می-خواهند به چهل تکه شدن هویت و بی ارزش شدن فرهنگی خاصه در معماری معاصر نیز معتقد بمانند. این مساله در بافت های تاریخی ایران در راستای بازخوانی مفهوم اصالت معماری ایران چالشهایی را به وجود آورده است. مساله اصلی این پژوهش آن است که جایگاه اصالت در تقابل با مدرنیته ایرانی در معماری که در اندیشه شایگان دچار افسونزدگی و دگردیسی شیزوفرنیک است، چیست؟ هدف پژوهش بررسی مفهوم «اصالت» در تقابل مدرنیته و «معماری چهلتکه» معاصر ایران خاصه در بافت های تاریخی با اتکا به آرا و اندیشه داریوش شایگان است. روش تحقیق بنابه ماهیت بنیادی آن، «توصیفی- تحلیلی»، «فراتحلیل» و «استدلال منطقی» است که از ابزار گردآوری داده مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی بهرهبردهاست. یافته های تحقیق نشان می دهد که در نحوه درك و برداشت روشنفكران و معماران معاصر از واقعيّات اجتماعي و فرهنگي مربوط به مفهوم اصالت معماری ایرانی نوعي اختلاف و گاهاً شكاف اسكيزو فرنيك وجود دارد. همچنین هرچند که امروزه جهان بینی مدرنیته لایه ای از هویت ایرانیان را تشکیل داده و انکار آن به منزله مبارزه با بخشی از هویت معماری معاصر ایران است، ولی از دید شایگان ضمن نقد ساختار فرهنگی غرب که در عدم تجانس با ایران است، بازگشت ارزش ها و اصالت راستین هویت ایرانی در معماری و بازخوانی دوباره ارزش ها و اصالت های تمدن ایران اهمیتی مضاعف دارد، هرچند که از دید ایشان راهی جز پذیرش این مواجهه فرهنگی با غرب خاصه در هنر و معماری و در برنامه ریزی مداخله در بافت های تاریخی وجود ندارد.
پرونده مقاله
حیات یکی از مقولات معتبر در معماری میباشد. علیرغم آنکه برخی از صاحبنظران در دوره معاصر به موضوع حیات و مؤلفههای مؤثر در شکل-گیری آن به عنوان کیفیت خاص توجه کرده اند، اما در معماری این دوره کمتر شاهد حضور مؤلفه های حیاتمند در ساخته ها هستیم. این در حالی است که در معم چکیده کامل
حیات یکی از مقولات معتبر در معماری میباشد. علیرغم آنکه برخی از صاحبنظران در دوره معاصر به موضوع حیات و مؤلفههای مؤثر در شکل-گیری آن به عنوان کیفیت خاص توجه کرده اند، اما در معماری این دوره کمتر شاهد حضور مؤلفه های حیاتمند در ساخته ها هستیم. این در حالی است که در معماری دوره های قبل از مدرن، این ویژگی قابل دریافت بوده به طوری که مراتبی از کیفیت را نیز ایجاد نموده است. در معماری دوره قبل از مدرن و از میان بناهای ساخته شده، خانه، واجد ارزش بیشتری است. در همین رابطه با رجوع به خانه های دوره سنت، حیاط یکی از فضاهای مهم محسوب می شود که کانون توجه بوده و ارزش فضاهای خانه نیز تا حدی مرتبط با آن میباشد. بنابراین مسئله اصلی تحقیق این است که؛ مؤلفههای کیفی حیاتمند در معماری دوره قاجار یزد چیست؟ برای نزدیک شدن به مرتبهای از حیات جسمی و روحی در خانه های دوره معاصر، شناخت مؤلفه ها و امکان کاربست آن ها هدف اصلی این رساله است. روش تحقیق کیفی، از جمله روشهاییست که امکان دستیابی به نتایج قابل اتکا را در این تحقیق فراهم میسازد. از همین رو بر مبنای روش داده بنیاد و تحقیق میدانی به معرفی مؤلفه های استخراجی خواهیم پرداخت. برای این منظور با انتخاب نمونه هایی از خانه های دوره قاجار یزد که به نظر می آید این کیفیت در آنها حضور دارد، تلاش شده است مؤلفههایی که موجب ایجاد یا تقویت حیات در معماری می شود، شناسایی شود. نتایج تحقیق حکایت از آن می کند که مؤلفه های احصاء شده، علاوه بر اینکه دارای تنوع و گونه گونی هستند از یک مراتب معنایی نیز پیروی می کنند، به طوری که این مراتب قرابت نزدیک با استعدادهای سرزمینی و مهارت های دانشی و بینشی معمار دارند. همچنین مؤلفه هایی که توسط برخی نظریه پردازان معماری از جمله الکساندر تبیین شده، قابل اثبات در معماری خانه های دوره ی قاجار یزد نیز بوده و از اعتبار نسبی برخوردارند.
پرونده مقاله
مناره ها از آثار معماری ایرانی هستند که علی الخصوص در شیوه رازی نمونه های ارزشمندی از آنها وجود دارد. پس از ورود اسلام، اندیشههای مذهبي در ساخت و تزیین منارهها تأثیرگذار و در مضامین و مفاهیم کتیبه های آنها متبلور گشته است. در این میان کتیبههای قرآنی موجود بر این منا چکیده کامل
مناره ها از آثار معماری ایرانی هستند که علی الخصوص در شیوه رازی نمونه های ارزشمندی از آنها وجود دارد. پس از ورود اسلام، اندیشههای مذهبي در ساخت و تزیین منارهها تأثیرگذار و در مضامین و مفاهیم کتیبه های آنها متبلور گشته است. در این میان کتیبههای قرآنی موجود بر این منارهها میتوانند یکی از منابع مهم برای درک و بررسی دیدگاههای مذهبی و اعتقادی مردم و معماران و همچنین عملکرد آنها باشند. این دیدگاه ها کمتر در تدقیق عملکرد آثار معماری مورد توجه قرار گرفته است. با این توضیح مطالعه پیش رو تلاش دارد تا با بررسی کتیبه های مناره های شیوه رازی در ایران، ضمن توجه به آیات قرآنی، مفاهیم بکار رفته در آن ها را شناسایی و تحلیل نماید. در این راستا چیستی ارتباط بین مفاهیم یا مضامین آیات قرآنی موجود در کتیبه های منارههای شیوه رازی و عملکرد آن ها سؤال اصلی پژوهش را شکل داده است. در این مطالعه علاوه بر شناسایی منارههای شیوه رازی و دستهبندی کتیبه های آن ها، تحلیل مضامین کتیبههای قرآنی در جهت بازخوانی کاربری مناره هدف اصلی مقاله است. پژوهش حاضر تلاش دارد مفاهیم موجود در این آیات را استخراج، دستهبندی و پرکاربردترین مفاهیم را شناسایی و تحلیل کند. جهت دستیابی به این هدف کتیبههای قرآنی منارههای شیوه رازی که غالباً سلجوقی هستند، بهصورت کتابخانهای و میدانی شناسایی و در جهت تدقیق متن کتیبه برخی از مناره های مذکور بازدید شده اند. پس از مستندسازی کتیبه ها و شناسایی آیات آن ها، به روش تفسیری - تحلیلی (تحلیل محتوی) متن آیات مورد تحلیل قرار گرفتند. بر اساس مطالعات انجام شده، تکرار مفاهیم «بیان صفات دعوت کنندگان به سوی خدا»، «توحیدی» و «بیان صفات خداوند» در آیات کتیبه های مناره قابل توجه است. در نتیجه آیات این کتیبه ها بیشتر به دو موضوع کلی «نشانه» و «هدایت» پرداخته اند که با توجه به آن ها می توان عملکرد مناره را «رسانه ای برای هدایت» دانست.
پرونده مقاله
یکی از جنبه های تعاملی انسان، ارتباط با خود است که دراین رابطه از یک طرف انسان به عنوان موجودی خودآگاه و در طرف دیگر، خود واقعی انسان قرار میگیرد. به نحوی که حواس مشترک، متأثر ازماهیت وجودی وی بوده و بر کیفیت زیستی تأثیر میگذارد. کیفیت زیستی در سطوح مختلف ایجاد شده چکیده کامل
یکی از جنبه های تعاملی انسان، ارتباط با خود است که دراین رابطه از یک طرف انسان به عنوان موجودی خودآگاه و در طرف دیگر، خود واقعی انسان قرار میگیرد. به نحوی که حواس مشترک، متأثر ازماهیت وجودی وی بوده و بر کیفیت زیستی تأثیر میگذارد. کیفیت زیستی در سطوح مختلف ایجاد شده و در تعامل با انسان، محیط را شکل می دهد. همچنین هدف پژوهش ارزیابی جنبه های زیستی مؤثر بر روابط درونی خودشناسی میان انسان و کالبد معماری می باشد. تحقیق حاضر تلفیقی از روشهای کمی و کیفی است که در جنبه کیفی، با استفاده از توصیف، مشاهده و مطالعه کتابخانهای و در جنبه کمی از دادههای عددی و تحلیل به روش علمی کوداس استفاده می شود. یافتههای تحقیق گویای شکلگیری رابطه ای درونی است که بر کیفیت محیط تأثیر گذاشته و متأثر از جنبه های خودشناسی انسان؛ سطوح کیفی مختلفی را ایجادمی کند. همچنین نتیجهاین پژوهش نشان داد که طراحی هدفمند در جهت شکل دهی به کیفیت زیستی، به ترتیب متأثر از حواس مشترک ایمان، زمان، وحدت، حضور، مکان، امان و آگاهی می باشد. به طوری که در رابطه ای مستقیم میان مؤلفه های مستقل (کالبدی فضایی، جمعی رفتاری، ادراکی روانی) و مؤلفههای وابسطه (حواس مشترک) شکل گرفته و بستری برای دستیابی به زیستی مطلوب است. بنابراین می توان این موضوع را ناشی از رابطه درونی میان سه جنبه آگاهی بر خود، حواس مشترک و معماری در نظر گرفت که باتوجه به رابطه میان مؤلفه های مستقل و وابسطه در معماری شکل می گیرد.
پرونده مقاله
برای ایجاد ساختمان¬هایی پایدار، سامانه¬هایی جهت ارزیابی عملکرد ساختمان¬ها، به تفکیکِ کاربری، تدوین شدهاند. به دلیل رواج اسلام و مذهب شیعه در ایران، یکی از پر استفادهترین بناها، بناهای مذهبی-زیارتیاند که تعداد آنها قابل توجه و تأثیرگذار در مقوله پایداری است. با این وج چکیده کامل
برای ایجاد ساختمان¬هایی پایدار، سامانه¬هایی جهت ارزیابی عملکرد ساختمان¬ها، به تفکیکِ کاربری، تدوین شدهاند. به دلیل رواج اسلام و مذهب شیعه در ایران، یکی از پر استفادهترین بناها، بناهای مذهبی-زیارتیاند که تعداد آنها قابل توجه و تأثیرگذار در مقوله پایداری است. با این وجود، تا کنون، این ساختمان¬ها از منظر دستیابی به اهداف توسعه پایدار بررسی نشده¬اند و معیارهایی هم برای این بررسی، تعریف نشده است. لذا ارائه معیارهایی ویژه برای ارزیابی یک ساختمان زیارتی پایدار و سپس ارتقاء و اصلاح این اماکن متبرک بر مبنای این معیارها، ضرورت دارد. هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر، طراحی مدلی برای ارزیابی ساختمان¬های زیارتی در دستیابی آنها به اهداف توسعه پایدار در بخش ساختمان، در ایران است. روش پژوهش: پژوهش در گام گردآوری اطلاعات به روش پیمایشی است. جهت افزایش روایی پرسشنامه، پرسشنامه¬های اولیه با مطالعه پرسشنامه¬های مشابه در پژوهش¬ها و مشورت اساتید و تعدادی از اعضای هیئت نخبگانی طراحی شد و مورد تأیید قرار گرفت. سپس تعدادی پرسشنامه میان هر بخش از جامعه آماری، توزیع و همه ابهام¬های مشخص شده، رفع و پرسشنامه نهایی توزیع گردید. نرخ سازگاری کمتر از 0.1 پرسشنامه¬ها نیز مؤیّد پایایی پرسشنامه¬ها بود. در گام تحلیل داده¬ها از روش دلفی و روش تحلیل سلسله¬مراتبی استفاده شد. نتیجه و پیشنهاد پژوهش: بنا بر نتایج تحلیل دلفی، مدلی متشکل از 10 سرفصل و 94 معیار معرفی شده است. بنا بر نتایج روش تحلیل سلسله¬مراتبی، از میان معیارهای معرفی شده، سه اولویت نخست برای تحقق ساختمان زیارتی پایدار در ایران، به ترتیب عبارتند از: «مدیریت و فرآیندهای پایدار»، «کیفیت فنی و عملکردی» و «آب». بنابر این نتایج، سامانه ارزیابی و سامانه وزندهی ویژه ساختمان زیارتی پایدار در ایران ارائه شده است. پیشنهادات پژوهش، تهیه پیوست¬های ویژه مدیریتی، طراحی خودکفای زیرساخت¬های انرژی و آب و فاضلاب و پیگیری جدی¬تری بهینه¬¬سازی مصرف آب است.
پرونده مقاله
انسان حائز ارزشهایی است که میتواند در شکلگیری معماری خانه ایرانی اسلامی نقش داشته باشد. بیتوجهی به ارزشهای نهفته در تجارب گذشتگانمان هر روز بیش از پیش نمایان میشود. سوالی که مطرح گردید: ارزشهای انسانی چگونه در معماری خانه ایرانی اسلامی نمود یافته است؟ هدف پژوهش، چکیده کامل
انسان حائز ارزشهایی است که میتواند در شکلگیری معماری خانه ایرانی اسلامی نقش داشته باشد. بیتوجهی به ارزشهای نهفته در تجارب گذشتگانمان هر روز بیش از پیش نمایان میشود. سوالی که مطرح گردید: ارزشهای انسانی چگونه در معماری خانه ایرانی اسلامی نمود یافته است؟ هدف پژوهش، شناسایی ارزشهای انسانی حاکم بر خانههای ایرانیاسلامی، تبیین ارتباط ارزشهای انسانی با سبک زندگی ایرانی- اسلامی و نمود شکلی آن در معماری خانههای تاریخی شهر یزد به عنوان نمونه مورد مطالعه است. پژوهش از نوع کیفی، از حيث هدف کاربردی و روش تحقيق، با ترکیب روش استدلال منطقی، مطالعات توصیفی- تحلیلی و تاریخی و بر پایه اسناد کتابخانهای قرار گرفته بود. ارزشهای انسانی مبتنی بر فرهنگ اسلامی در معماری خانه را در 5 عرصه: ارتباط انسان با خدا- ارتباط انسان با خود- ارتباط انسان با جامعه و دیگران- ارتباط انسان با طبیعت- ارتباط انسان با تاریخ مورد واکاوی قرار دادیم. بعد از استخراج آموزههای اسلامی،6 نمونه از خانههای تاریخی شهر یزد، انتخاب و نمود آموزههای اسلامی در حوزه ارزشهای انسانی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان داد که ارزشهای انسانی به شکل تکریم پیران، حقوق مهمان، حسن همجواری، پرهیز از اسراف، سلسله مراتب و... در خانههای تاریخی شهر یزد نمود یافته است. بناهای ایرانی- اسلامی مجموعهای پویاست که باید همواره در حال تحول بوده و خود را با نیازهای ساکنان، مفاهیم، اصول و ارزشهای انسانی ایرانی- اسلامی وفق دهد. از اینرو با استخراج ارزشهای انسانی از معماری ناب گذشته، بروزرسانی و اشاعه آن، معماری خانههای معاصر را میتوان همگام با ارزشهای انسانی شکل داد.
پرونده مقاله
شهر مهم¬ترین عرصه زیست انسان و بزرگ¬ترین سلول تمدنی است و مطالعه تأثیر و تاثر این عرصه جایگاه ویژه¬ای دارد. مقاله حاضر درصدد بررسی و تحلیل تأثیر استحکامات دفاعی سبک اروپایی موسوم به ووبان به عنوان مولفه¬ای مؤثر در شکل¬دهی و سازمان فضایی شهر خوی در دوره قاجار است. هدف ای چکیده کامل
شهر مهم¬ترین عرصه زیست انسان و بزرگ¬ترین سلول تمدنی است و مطالعه تأثیر و تاثر این عرصه جایگاه ویژه¬ای دارد. مقاله حاضر درصدد بررسی و تحلیل تأثیر استحکامات دفاعی سبک اروپایی موسوم به ووبان به عنوان مولفه¬ای مؤثر در شکل¬دهی و سازمان فضایی شهر خوی در دوره قاجار است. هدف این پژوهش، تبیین و تحلیل چرایی و چگونگی نفوذ دانش شهرسازی و معماری دفاعی اروپایی در شهر خوی در دوره قاجار و بررسی پلان و ساختار معماری این قلعه- شهر و تأثیر آن بر سازمان فضایی و کالبدی هسته اولیه شهر خوی است. پژوهش حاضر از لحاظ ماهیت و شیوه تحقیق، تاریخی- تحلیلی و روش گردآوری داده¬ها، کتابخانه¬ای و متن¬کاوی اسناد و مدارک تاریخی است. سوال اصلی تحقیق این است که پلان و شکل هندسی استحکامات سبک اروپایی شهر خوی چه تأثیری بر سازمان فضایی و کالبدی هسته اولیه شهر داشته است؟ یافته¬های تحقیق حاکی از آن است که در پی تحولات حاصل از مدرنیته و فناوری نظامی، نخبگان نظامی ایران به ضرورت انطباق¬سازی استحکامات دفاعی با نیازهای روز یعنی انطباق با سلاح-های آتشین از جمله توپ و توپخانه پی بردند. از این رو، اقدام به ساخت استحکامات دفاعی سبک اروپایی مجهز به توپخانه و موسوم به «ووبان» کردند، که یکی از مصادیق بارز آن در دوره قاجار، برج و باروی شهر خوی است. نفوذ دانش شهرسازی و معماری اروپایی به عنوان مولفه¬ای انسانی در شهر خوی، در شکل¬دهی به سیما و هویت این شهر و سازمان فضایی و کالبدی هسته اولیه آن تأثیر به¬سزایی داشته است؛ به¬گونه¬ای که باعث شکل¬¬گیری و سازمان¬بندی هویت کالبدی- فضایی شهر خوی شده است.
پرونده مقاله