حضور انسان در مکانهای شهری به معنای اتصال به وجودی جمعی و فضای ادراکشده توسط او، حاصل گفتمانی بین ذهن و اجتماع است، فلذا استنباط و القای معنای مکان بدون پیوند مفاهیم وجودی اجتماع و ذهن با مکان، منجر به رویکردهایی سطحی نسبت به واقعیت مکانهای شهری میشود. ازاینرو کیفی چکیده کامل
حضور انسان در مکانهای شهری به معنای اتصال به وجودی جمعی و فضای ادراکشده توسط او، حاصل گفتمانی بین ذهن و اجتماع است، فلذا استنباط و القای معنای مکان بدون پیوند مفاهیم وجودی اجتماع و ذهن با مکان، منجر به رویکردهایی سطحی نسبت به واقعیت مکانهای شهری میشود. ازاینرو کیفیت تعاملات ِحاصل از کیفیات مکان مطرحشده در غرب، با کیفیات ذهنی در رویکرد اسلامی، در بیان واقعیات تعاملات انسان با مکان، کارایی لازم را نخواهد داشت. بنابراین پژوهش حاضر با هدف دستیابی به مدل کیفیت مکان در شهر ایرانی ـ اسلامی و منطبق بر مکتب و اندیشه اسلامی به دنبال پاسخگویی به این سؤالات است که مؤلفههای مؤثر بر معنای مکان از دیدگاه شهر ایرانی ـ اسلامی چه میباشد؟ کیفیتهای لازم برای ایجاد یک مکان شهری ایرانی ـ اسلامی چیست؟ مدل کیفیت مکان در شهر ایرانی ـ اسلامی چگونه است؟ برای پاسخگویی به پرسشهای مذکور، از روششناسی کیفی و راهبرد تحلیل محتوا، طی یک فرایند توصیفی ـ تحلیلی برای تحلیل محتوای منابع مربوطه در زمینه شهر ایرانی ـ اسلامی استفاده شده است. مدل کیفیت مکان در پژوهش حاضر مبتنی بر نظریه اصالت پدیداری معنا بر این تفکر بنا است که صورت مکان ابتداییترین سطح تعامل انسان با محیط پیرامون است و ماهیتی کاملاً ملموس و کالبدی دارد و میتوان آن را عینیتی مستقل از حضور و شناخت انسان در نظر داشت؛ اما شناخت انسان از محیط و به ظهور آوردن مفاهیمی جدید در پی حضور انسان در محیط، زمینه ظهور محتوای مکان را فراهم خواهد آورد. به همین دلیل مکان و معنای مکان دارای دو «کلانمؤلفه ذهنی» و « کلانمؤلفه عینی» میباشد که این دو در محتوای مکان غیرقابل انفکاک هستند. بنابر نتایج پژوهش، کلانمؤلفه ذهنی شامل سه مؤلفه «ادراکی»، «اجتماعی» و «مدیریتی» و کلانمؤلفه عینی دارای سه مؤلفه «کارکرد»، «ریخت» و «طبیعت» است. این مؤلفهها 52 کیفیت مکان را شامل میشوند که مدل کیفیت مکان شهر ایرانی ـ اسلامی را ساخته و میتواند در برنامهریزی، طراحی، مدیریت و تصمیمگیری و ارزیابی کیفیت مکانهای شهری ایرانی ـ اسلامی موردتوجه قرار گیرد.
پرونده مقاله
با توجه به آسیبپذیری بالای بافتهای فرسوده شهری، ضرورت پیشتدبیری نظاممند و ارائه ویژگیها و مؤلفههای الگویی کارآمد در مدیریت بحران در این بافتها وجود دارد که ابعاد تصمیمگیری در مدیریت خطرپذیری زلزله در آنهارا روشن سازد. هدف این پژوهش بررسی ابعاد و مؤلفههای الگوی چکیده کامل
با توجه به آسیبپذیری بالای بافتهای فرسوده شهری، ضرورت پیشتدبیری نظاممند و ارائه ویژگیها و مؤلفههای الگویی کارآمد در مدیریت بحران در این بافتها وجود دارد که ابعاد تصمیمگیری در مدیریت خطرپذیری زلزله در آنهارا روشن سازد. هدف این پژوهش بررسی ابعاد و مؤلفههای الگوی مناسب مدیریت بحران در بافتهای فرسوده شهری به منظوركنترل و كاهش صدمات و خسارات ناشی از وقوع زلزله در مقطع قبل از رخداد آن (مرحله پیشگیری) در بافتهای فرسوده شهر تهران است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه انجام توصیفی - تحلیلی و چون در تلاش برای برقراری ارتباط میان ابعاد و مؤلفههای مدیریت بحران زلزله در بافتهای فرسوده شهری است، اکتشافی است. پس از شناسایی ابعاد و مؤلفههای الگوی مدیریت بحران در بافتهای فرسوده در مطالعات اسنادی (مبانی نظری، تجارب ایران و تجارب جهانی)، با مراجعه به صاحبنظران و کارشناسان تدقیق و اولویتگذاری شده است و در گام بعدی ضریب اهمیت هر یک از مؤلفهها مشخص شده و نتایج پرسشنامهها به صورت محتوایی با استفاده از نرم افزار PLS ارزیابی و تعیین اعتبار شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد در زمینه مدیریت بحران در بافتهای فرسوده شهر تهران بیش از این که به مدیریت بحران با نگاه پس از بحران در این بافتها نگاه کرد ضرورت دارد نگاه مدیریت ریسک و پیشاندیشانه و پیش از بحران به آن داشت. در مرحله پیش از بحران توجه به ابعاد مختلف و در نظر گرفتن مؤلفههای تاثیرگذار هر یک از ابعاد در مدیریت بحران (ابعاد اجتماعی و فرهنگی، کالبدی - محیطی، اقتصادی، ساختاری و مدیریتی، حقوقی - قانونی و زیرساختها) در بافتهای فرسوده شهری و به کارگیری آنها میتواند در نهایت منجر به کاهش آسیبپذیری و ارتقاء تابآوری این بافتها در مواجهه با سوانح مختلف از جمله زلزله شود.
پرونده مقاله
با پیشرفت صنعتی و اختراع اتومبیل، عابر پیاده نقش محوری خود را در طراحی فضاهای شهری از دست داده و همین مساله سبب شده است کیفیت فضایی عرصه های عمومی شهر و پیاده راه ها نسبت به قبل تقلیل یابد. به نظر می رسد مطالعه نمونه های موجود از فضاهای شهری که هنوز جاذب جمعیت پیاده است چکیده کامل
با پیشرفت صنعتی و اختراع اتومبیل، عابر پیاده نقش محوری خود را در طراحی فضاهای شهری از دست داده و همین مساله سبب شده است کیفیت فضایی عرصه های عمومی شهر و پیاده راه ها نسبت به قبل تقلیل یابد. به نظر می رسد مطالعه نمونه های موجود از فضاهای شهری که هنوز جاذب جمعیت پیاده است و بررسی این کیفیات از لحاظ کالبدی، محیطی، اجتماعی، فردی و ... بتواند الگوهایی برای خلق فضاهای جدید با این ویژگی و اصلاح فضاهای پیاده گریز در اختیار جامعه قرار دهد.
این تحقیق به دنبال پاسخ این سوال است که کدام عوامل باعث ایجاد فضایی جاذب جمعیت پیاده در محله سنگ تراشها گردیده است.
پژوهش حاضر به روش توصیفی – تحلیلی با استفاده از ابزار پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انجام شده است. تحلیل کمی داده های پرسشنامه و هم چنین تبدیل یافته های کیفی به مولفه های کمی به کمک نرم افزار SPSS انجام گردیده است. همزمان با آزمون فرضیه تحقیق، میزان همبستگی و ارتباط بین مولفه ها توسط آزمون های پیرسون و رگرسیون بررسی شده است.
نتایج پژوهش نشان می دهد که در نمونه موردی، ارتباط خطی بین مولفه های پیاده مداری بجز خود اتکایی شهری برقرار است. از نظر میزان کیفیت، مولفه تامین امنیت و ایمنی از بیش ترین معدل بین مولفه های پیاده مداری برخوردار بوده است بنابراین می توان نتیجه گرفت توجه به امنیت و ایمنی پیاده در طراحی کالبدی خیابان های محله سنگ تراشها، یکی از عوامل حضور پررنگ پیاده طی سال ها حیات این محله بوده است.
پرونده مقاله
عاﻟﻢ هستی، از موﺟودات زنده و غیرزنده تشکیل شده که در منظومه هستی هر یک به فراخور ظرفیت از مرتبهای حیات برخوردار میباشند. ساختههای انسان نیز از آن حیث که با تغییر و یا تثبیت در شرایط ماده امکانی را برای کشف و یا آفرینش فراهم میسازد، دارای این قابلیتی میشود که مرتبه چکیده کامل
عاﻟﻢ هستی، از موﺟودات زنده و غیرزنده تشکیل شده که در منظومه هستی هر یک به فراخور ظرفیت از مرتبهای حیات برخوردار میباشند. ساختههای انسان نیز از آن حیث که با تغییر و یا تثبیت در شرایط ماده امکانی را برای کشف و یا آفرینش فراهم میسازد، دارای این قابلیتی میشود که مرتبهای از حیات در آن ایجاد گردد. سازندگان نیز تلاش میکنند، آثار و ساختههایی را ایجاد کنند که تا حدودی به این صفت نزدیک باشد. صفتی که در بطن آن حس سرزندگی، دلبازی و مؤلفههای کیفی دیگر را تقویت میکند. بنابراین سؤال تحقیق بدین گونه مطرح میشود؛ چه طبقهبندی در رابطه با مراتب حیات در ساختهها میتوان در نظر گرفت؟ کیفیت فضایی خانههای سنتی شهر یزد با حضور مؤلفههای حیات چگونه محقق شده است؟
پژوهش حاﺿر در پی ارائه و ﻳا ﭘیشنهاد مرتبهبندی مفهوم حیات در ساختهها اﺳﺖ که در آن، ارزشها و وﻳﮋگﻲهای مرتبط با حیات ساختهها با شاﻳستگﻲ بیشتری بازگو شود. از همین رو به نظر میرسد این قابلیت در شهرهای دورهی سنت بیشتر قابل شناسایی میباشد. در همین رابطه به منظور شناخت دقیقتر با رجوع به بافت تاریخی شهر یزد الگوهایی از خانههای حیاط مرکزی، گودال باغچهدار و خانه باغ انتخاب و طبقهبندی نیز در آنها مورد واکاوی قرار میگیرد. روش تحقیق تحلیلی- توصیفی و روش جمعآوری اطلاعات اسنادی و میدانی میباشد. همچنین در چارچوبی مشخص ادبیات تحقیق جمعآوری گردیده و پس از تحلیل بر اساس اصل استقراء تلاش میگردد مطالب جمعبندی گردد. نتیجه آنکه در خانههای دوره سنت یزد شش منظومه کلی مرتبط با مقوله حیات قابل شناسایی میباشد؛ حیات به مثابه امری وجودی که در همه موجودات ساری است، حیات به مثابه وجهی استعاری، حیات به مثابه وجهی از انرژی، حیات به مثابه وجهی زیستی، حیات به مثابه وجهی روحی و در نهایت حیات به مثابه یک اندیشه تعالی بخش که این موارد استخوانبندی تحقیق را شکل میدهد.
پرونده مقاله
حیاط مرکزی یکی از الگوهای کهن و ارزشمند معماری اقلیمی ایران و به عنوان عنصرکالبدی در سازماندهی ساختار فضای خانههای سنتی ابعاد مختلفی از نیازهای زیستی، اجتماعی و فرهنگی را پاسخ داده است. هندسه حیاط مرکزی (شکل و تناسبات) به عنوان اصلیترین شاخصه طراحی همواره بر عملکرد می چکیده کامل
حیاط مرکزی یکی از الگوهای کهن و ارزشمند معماری اقلیمی ایران و به عنوان عنصرکالبدی در سازماندهی ساختار فضای خانههای سنتی ابعاد مختلفی از نیازهای زیستی، اجتماعی و فرهنگی را پاسخ داده است. هندسه حیاط مرکزی (شکل و تناسبات) به عنوان اصلیترین شاخصه طراحی همواره بر عملکرد میزان انرژی تابشی جذب شده، شرایط مناسب آسایش حرارتی، و الگوی حرکت جریان هوا تاثیرگذار است. از این رو پژوهش حاضر ارتباط بین تناسبات حیاط و الگوی جریان هوا در خانههای سنتی شوشتر را مورد ارزیابی قرار داده است. جهت دست یابی به یافتههای دقیقتر در بناهای موجود، خانههای نعنایی، رضوان، امینزاده، بقال به عنوان نمونههای مورد مطالعه در یک دوره تاریخی، با حداقل مداخله در ساختار فضایی آنها انتخاب گردید. روش تحقیق این پژوهش با توجه به ماهیت میان رشتهای آن، یک روش ترکیبی است: در مرحله اول پس از مشاهدات اولیه با استفاده از راهبرد تجربی متغیرهای مستقل تاثیرگذار (شکل، تناسبات) حیاطها شناسایی و متغیرهای وابسته (سرعت جریان باد) توسط دستگاه دیجیتال باد سنج اندازهگیری شدند. به منظور بررسی دقیقتر دادهها شبیه سازی این پژوهش با روش دینامیک سیالات محاسباتی CFD و با استفاده از نرم افزارهای Design Modeler و Fluent صورت پذیرفت و جریان هوای داخل حیاطها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان میدهد، خانههایی که دارای حیاطهای چهارطرف ساخت با تناسبات طول به عرض 08/1 و 2/1 دارای مطلوبترین شرایط توزیع جریان هوا و حیاطهای سه طرف ساخت با طول به عرض 01/1و 13/1 از نظر توزیع یکنواخت جریان هوا از شرایط نامطلوبی در فصول گرم سال در شهر شوشتر برخوردار هستند. تغییرات صورت گرفته در تناسبات و الگوی هندسی حیاطها بر شرایط کیفیت جریان هوا و شرایط آسایش حرارتی ساکنان تأثیرگذار بوده است.
پرونده مقاله
مرور کلی ادبیات پژوهش در تاریخ تحوّل معماری عامیانه ایران، نشان از توجه اندک به آن دارد. در دورة گذار بین سنت و مدرنیته (اواخر قاجار و اوایل پهلوی) برخی مجموعه های تجاری در شهرهای بزرگ ایران پدیدار شد که تا حد زیادی از الگوهای بازار سنتی و تیمچه های آن متمایز بود، اما ش چکیده کامل
مرور کلی ادبیات پژوهش در تاریخ تحوّل معماری عامیانه ایران، نشان از توجه اندک به آن دارد. در دورة گذار بین سنت و مدرنیته (اواخر قاجار و اوایل پهلوی) برخی مجموعه های تجاری در شهرهای بزرگ ایران پدیدار شد که تا حد زیادی از الگوهای بازار سنتی و تیمچه های آن متمایز بود، اما شباهت مطلقی هم با پاساژهای مدرن اروپایی نداشت. این پژوهش با روش تفسیری ـ تاریخی و بر اساس اسناد تعیین گر و زمینه ای، به جستجوی ریشه های ظهور این الگوهای تجاری میانه می پردازد. در این پژوهش سه الگوی خارجی برای این مجموعه های تجاری شناسایی و نقش آنها مورد بحث قرار گرفته شده است که عبارتند از بدستانهای عثمانی، پاساژهای روسی قرن نوزدهم و پاساژهای پاریسی. در کنار این الگوها، پنج عامل زمینه ای در درون جامعه ایرانی در تاریخ مورد بحث، مورد واکاوی واقع شده است که نقش عملیات تخریبی خیابان کشی های رضاخان، تقابل وی با بازاریان، نقش فرنگ رفته ها، نقش تکنیک های ساختمانی جدید و الگوهای سنتی در این مورد، مطالعه شده است و میزان اثر هرکدام ارزیابی و در مورد نمونه های قم، مستندسازی شده است. نتایج بررسیهای انجام شده (شهر قم) نمایانگر تعامل پایاپای و بدون مغلوب شدن فرهنگ خودی با فرهنگ بیگانه و نمونه ای از تعامل مناسب مردمی با الگوی وارداتی است که بنظر، موفقتر از تلاشهای رسمی معماران برای حفظ هویت بومی در معماری در دهههای بعد بوده است. این الگوی تغییر و نقش عوامل زمینهای در آن میتواند راهگشای سیاستهای فرهنگی معماری در آینده باشد.
پرونده مقاله