زمینهگرایی بهعنوان رویکردی مهم در معماری، بر حفظ ردپای گذشته و تفاوتها و ویژگی های هر فرهنگ تأکید داشته و ریشه در هویت هر ملیت دارد. بافت کهن شهرها، نشانههایی غنی از فرهنگ و هویت گذشتگان را همراه دارند و معماری سنتی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ درعینحال ک چکیده کامل
زمینهگرایی بهعنوان رویکردی مهم در معماری، بر حفظ ردپای گذشته و تفاوتها و ویژگی های هر فرهنگ تأکید داشته و ریشه در هویت هر ملیت دارد. بافت کهن شهرها، نشانههایی غنی از فرهنگ و هویت گذشتگان را همراه دارند و معماری سنتی ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ درعینحال که نمونهای است پربار از هماهنگی و همزیستی با ویژگی های محیطی و ارزشهای مکانی. در شهرهای سنتی ایران، بازار عنصری بنیادین بهشمار میآمد به گونهایکه شهر با بازار آن معنا و مفهوم مییافت. بازار تبریز نیز در قالب یک بلوک شهری کامل، قدمت، وسعت، تنوع عملکردی و ارزش معماری بسیار دارد. پژوهش حاضر بر آن است تا به استخراج و تبیین عوامل زمینهای مؤثر بر بازار تبریز، در مقیاس شهری (مکانیابی، شکلگیری و گسترش) و معماری (پراکندگی کالبدی و کارکردی) بپردازد. بنابراین، سؤالات پژوهش اینگونه تبیین میشوند که اولاً، کدام عوامل زمینهای در مکانیابی، نحوة شکلگیری و گسترش بازار تبریز مؤثر بودهاند؟ (مقیاس کلان) ثانیـاً، کدام عوامل زمینهای در نحوة شکلگیری و پراکندگی عناصر و کاربریهای بازار تبریز مؤثر بودهاند؟ (مقیاس میانی). روش تحقیق اتخاذ شده در این پژوهش، روش تحقیق استنباطی مبتنی بر تحلیل محتوای مستندات میباشد که ازطریق مطالعه اسنادی، جستجو در کتب تاریخی و سفرنامهها، تحلیل نقشهها و عکسهای هوایی قدیمی تبریز و بازار آن، نیز تحلیل یافتههای میدانی از وضع موجود، سعی در بازخوانی موضوع و حصول نتیجه دارد. استخراج عوامل زمینهای مؤثر بر شکلگیری بازار، در مقیاس کلان شهری و برنامه معماری مرتبط با پراکندگی کالبدی و کارکردی، نشان میدهد که شکلگیری و توسعه بازار تبریز و عناصر آن در طول اعصار، تحتتأثیر ساختار محیطی، فرهنگی، اجتماعی، حکومتی و اقتصادی شهر قرار داشتهاست. تأثیر شاخص زمینهای موقعیت جغرافیای سیاسی شهر و شاخص ساختار ارزشی اقتصادی بازار بر شکلگیری مقوله نیاز، رابطه عرضه- تقاضا و نمود آن در قالب کالبد بازار تبریز در مقیاس کلان و میانی اهمیت بیشتری داشتهاست.
پرونده مقاله
آشنایی با امکانات و توانمندی های نظام پژوهش کیفی و راهبردهای خاص آن همچون نظریه زمینهای به منظور تولید دانش و دکترین و آفرینش نظریههای معتبر علمی با هدف ارتقای سطح آگاهی از واقعیتها و کمک به پیشبینی و حل مسائل موجود شهر و شهرسازی اسلامی ضرورت دارد. نظریه زمینهای به چکیده کامل
آشنایی با امکانات و توانمندی های نظام پژوهش کیفی و راهبردهای خاص آن همچون نظریه زمینهای به منظور تولید دانش و دکترین و آفرینش نظریههای معتبر علمی با هدف ارتقای سطح آگاهی از واقعیتها و کمک به پیشبینی و حل مسائل موجود شهر و شهرسازی اسلامی ضرورت دارد. نظریه زمینهای به عنوان یکی از راهبردهای روش کیفی در دهههای اخیر دارای خوانشهای گوناگونی شده است. تحلیل ابعاد یکی از خوانشهای نظریه زمینهای است که توسط شاتزمن ابداع و در نظامهای علمی و رشتههای گوناگون مورد استفاده قرار گرفته است با این حال این روش با وجود قابلیت های آن در پژوهشهای شهری کاربست کمتری داشته است. مقاله حاضر قابلیتهای این روش را برای پژوهش به طور عام و پژوهش در مورد شهر اسلامی به طور خاص نشان می دهد. بر این اساس پاسخگویی به دو سوال مورد نظر است: فرایند و قابلیت روش تحلیل ابعاد چیست؟ بر اساس امکانات و قابلیتهای روش تحلیل ابعاد، این روش تا چه اندازه برای پژوهش درباره شهر اسلامی قابلیت کاربست دارد؟ مقاله در دو بخش اصلی سازمان یافته است. در بخش نخست، پیشینه، بنیادهای فلسفی و مبانی نظری و مراحل و گامهای روش تحلیل ابعاد مورد بحث قرار گرفته و کوشش شده تا امکانات و قابلیتهای این روش برای پژوهش مورد بحث قرار گیرد. در بخش دوم مقاله این روش برای یک نمونه پژوهش در حوزه مطالعات شهری مورد استفاده قرار گرفته است. در این قسمت انگاره شهر اسلامی در اندیشه متفکران و اندیشمندان گوناگون مورد مطالعه قرار گرفته و سعي شده ابعاد و شیوههای متعدد مورد استفاده برای برساخت این انگاره بررسی و چارچوبی تبیینی در این خصوص ارائه شود. نتایج این بخش شش مدل مشخص از شهر اسلامی در متون و روایتهای مربوطه شامل مدل سکونتگاه (و نه شهر) اسلامی؛ مدل شهر بیزمان؛ مدل کالبدی؛ مدل شهر مسلمانان؛ مدل تمدن اسلامی؛ مدل شهر قلمرو مسلمانان را به دست میدهد. یافتههای این پژوهش ضمن تاکید بر فواید و سودمندی تحلیل ابعاد برای پژوهشهای شهری، هر گونه استفاده از این روش را - همچون سایر روشهای کمی و کیفی - مستلزم توجه به هماهنگی و تناسب میان ویژگی های روش و جنبههای گوناگون پژوهش و به طور خاص اهداف پژوهش و سبکِ شناختی پژوهشگر میداند.
پرونده مقاله
در عصر قاجار، حکومت همسویی مذهبی بیشتری با مردم پیدا کرد. بهطوریکه، علاوهبر مردم، دستگاه حکومتی نیز نسبت به ساخت مکانهای مذهبی اقدام مینمود؛ که از جملهی چنین مکانهایی می توان به احداث تکایای دولت در تهران و ناصریّه در زنجان اشاره کرد. این عامل نهتنها موجب ن چکیده کامل
در عصر قاجار، حکومت همسویی مذهبی بیشتری با مردم پیدا کرد. بهطوریکه، علاوهبر مردم، دستگاه حکومتی نیز نسبت به ساخت مکانهای مذهبی اقدام مینمود؛ که از جملهی چنین مکانهایی می توان به احداث تکایای دولت در تهران و ناصریّه در زنجان اشاره کرد. این عامل نهتنها موجب نفوذ بیشتر مذهب تشیّع و علنیشدن اجرای شعائر مذهبی آن گردید، بلکه، علاوهبر تحتتأثیر قراردادن سازمان کالبدی شهر، بهشکلگیری ساختار دیگری نیز انجامید. ساختاری که برخلاف ساختاراصلی شهر، با عناصر فیزیکی و کالبدی تعریف نمیشد. بلکه ساختاری نمادین و معنایی بود که در نتیجهی کنش اجتماعی پدید آمده بود. ساختاری که حاصل تصویرذهنی شهروندان از فضاهای شهری معنادار و هویّتمندی بود که بَرساخت اجتماعی (رفتار مذهبی شهروندان) نقش اصلی را در شکلگیری آن برعهده داشته و برخلاف ساختار اصلی شهر کمتر دچار تغییر و تحوّل شده است. هدف پژوهش حاضر تبیین نقش و تأثیر حسینیّهی اعظم در شکلگیری ساختار ثانویّهی شهر زنجان در عصر قاجار میباشد. روش تحقیق این پژوهش تاریخی، توصیفی و تحلیلی بوده و از روش مطالعهی اسنادی و میدانی در جمعآوری اطّلاعات مورد نیاز استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که احداث یا توسعهی حسینیّهی اعظم و شکلگیری دستهی عزاداری آن در عصر قاجار، نقش مهمّی در خلق ساختار ثانویّهی شهر زنجان داشته است. ساختاریکه تا عصرحاضر تداوم یافته است.
پرونده مقاله
از دهه 60 میلادی با اهمیت پیدا کردن مؤلفههای اجتماعی، فرهنگی و منافع انسانی در همۀ ابعاد، مفاهیمی نظیر قدرت در مباحث اجتماعی مطرح و به تبع آن وارد حوزه طراحی و برنامهریزی محیط مصنوع نیز شد. در بررسی مطالعات جامعه شناختیِ انجام شده در مورد پیوند فضاهای ساخته شده و ر چکیده کامل
از دهه 60 میلادی با اهمیت پیدا کردن مؤلفههای اجتماعی، فرهنگی و منافع انسانی در همۀ ابعاد، مفاهیمی نظیر قدرت در مباحث اجتماعی مطرح و به تبع آن وارد حوزه طراحی و برنامهریزی محیط مصنوع نیز شد. در بررسی مطالعات جامعه شناختیِ انجام شده در مورد پیوند فضاهای ساخته شده و روابط قدرت، در قلمروی نظری نتایج گسترده و متنوعی به دست میآید؛ لیکن آنچه در این میان توسط پژوهشگران معماری و شهرسازی کمتر مورد توجه قرار گرفته کاربست این نظریات در تحلیل محتواییِ فضاهای ساخته شده است. این مقاله با هدف ایجاد ارتباطی کارا میان نظریات جامعه شناختیِ فضا و قدرت و تحلیل محتواییِ فضاها در مطالعات شهری شکلگرفته و رویکرد نظریِ آن مبتنی بر آرای میشل فوکو1 دربارۀ قدرت و فضا است. دستاورد این پژوهش چارچوبی تحلیلی است، با استفاده از نظریات فوکو در این حوزه، که با رویکرد شناخت شیوههای نفوذ در فضا توسط صاحبان قدرت، به عنوان ابزاری در فهم معانیِ مستتر در یک فضای شهری مورد استفاده قرار گرفته است. به نظر میرسد مکانیسمهای فضایی2 که خود مشتمل بر دو شیوۀ
1) نظارت و کنترل بر ساختار کالبدیِ فضا و 2) تعریف الزامات عملکردیِ صریحِ آشکار یا غیر آشکار است، مهمترین ابزارهای طبقه قدرت در نفوذ به فضا و بازتولید قدرتِ حکومت هستند. این مکانیسم ها در تحلیل محتواییِ میدان نقشجهان اصفهان در دوران شاه عباس صفوی، به آزمون گذاشته شدهاند. این مقاله رویکردی کیفی دارد که فنِّ گردآوریِ دادههای آن بررسیِ اسناد و مشاهده است. دادهها در بخش نظری، از طریق مطالعۀ منابع کتابخانهای و در مورد وضعیت میدان نقشجهان در زمان شاه عباس نیز با استفاده از فنون مشاهده و مطالعۀ منابع تاریخیِ دسته اول و دوم گردآوری شدهاند. پژوهش از نظر شیوۀ تحلیل دادهها نیز یک پژوهش تاریخی محسوب میشود.
پرونده مقاله
دوره زمامداری قاجار در ایران مصادف با انقلاب صنعتی غرب در قرن نوزدهم است که عامل مهمی در تحولات معماری و شهرسازی مدرن و معاصر است. بدین معنا که دوره قاجار حلقه واسطه گذشته سنتی با آینده مدرن ایران است و زمینه پیدایش دگرگونیهای دو دهه پهلویاول را فراهم میس چکیده کامل
دوره زمامداری قاجار در ایران مصادف با انقلاب صنعتی غرب در قرن نوزدهم است که عامل مهمی در تحولات معماری و شهرسازی مدرن و معاصر است. بدین معنا که دوره قاجار حلقه واسطه گذشته سنتی با آینده مدرن ایران است و زمینه پیدایش دگرگونیهای دو دهه پهلویاول را فراهم میسازد. همچنین در این دوران در ازبکستان نیز تحولات بسیاری تحت فرآیندهای مدرنیزاسیون شوروی صورت میگیرند. هدف از پژوهش حاضر تبیین نقش جریانهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نوگرا و نحوه تاثیرگذاری آنها بر تحولات خیابانهای ایران و ازبکستان در دوره قاجار و پهلویاول میباشد تا به این سوالات پاسخ داده شود:آیا جریانات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نوگرا در کشورهای ایران و ازبکستان بر روند شکلگیری و تغییر خیابانها در این دو کشور تاثیرگذار بودهاند؟ تحولات شهرسازی ایران و ازبکستان در دوره قاجار و پهلویاول دارای چه ساختار، ماهیت و جنبههای متفاوت و مشابه بودهاند؟ این پژوهش به صورت تاریخی-تطبیقی و با رویکردی کیفی به کمک مطالعات اسنادی صورتگرفته است که از روشتحقیق تاریخی-تفسیری در بخش گردآوری مبانینظری تاریخی و روشتحقیق توصیفی-تحلیلی در زمینه تحلیل و مقایسه تحولات شهرسازی طراحی خیابانهای شهری تهران و تاشکند استفاده شدهاست. جامعهآماری شامل تمام خیابانهایی هستند که در دوره قاجار و پهلویاول تحت تاثیر اندیشههای مدرنیسم دستخوش تغییرات کالبدی و عملکردی شدند و جامعه نمونه شامل آن تعداد از خیابانهایی میباشند که در بازه زمانی مشابه قرارداشتهاند و از نظر سیر تحولات کالبدی، عملکردی و عینی دارای شباهتهایی میباشند. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهند که اندیشههای مدرنیسم در هر دو کشور در ابعاد عینی، عملکردی و کالبدی تجلی یافتهاند و مولفههای کالبدی تاثیرپذیری پررنگتری نسبت به دیگر مولفهها داشتهاند. در هر دو کشور طراحی خیابانها به شیوههای نوین با مولفههایی نظیر همجواری کاربریهای گوناگون اطراف خیابان، افزایش نفوذپذیری و شفافیت بصری در جداره خیابانها و شبکه منظم شطرنجی خیابانها به طور مشابه تجلی پیدا کردهاند.
پرونده مقاله
مصرف کلان نفت برای تامین انرژی پیامدهای مهمی در توسعه شهری و جهانی شدن در قرن بیستم داشته است. یکی از آنها، ایجاد شرکت شهرها و به تبع آن صورتهای جدید کالبدی و فضایی از مسکن در آنها بوده است. قسمت اعظمی از این جریان توسط غربیها و خصوصا توسط دولت بریتانیا در بهره برداری چکیده کامل
مصرف کلان نفت برای تامین انرژی پیامدهای مهمی در توسعه شهری و جهانی شدن در قرن بیستم داشته است. یکی از آنها، ایجاد شرکت شهرها و به تبع آن صورتهای جدید کالبدی و فضایی از مسکن در آنها بوده است. قسمت اعظمی از این جریان توسط غربیها و خصوصا توسط دولت بریتانیا در بهره برداری از نفت و به تبع آن ایجاد شرکت شهرهای نفتی پایه گذاری شده است. طبقات اجتماعی تفکیک شده بر مبنای جایگاه اجتماعی و کالبد معماری وابسته به آن از خصوصیات بارز شرکت شهرهای نفتی است. این پژوهش با هدف بررسی و شناسایی ساختار کالبدی- فضایی مساکن اختصاص داده شده، به هر طبقه اجتماعی، بمنظور تحلیل خصوصیات معماری مختص به آنها و بررسی و مقایسه تغییرات این خصوصیات در ساختارهای اجتماعی موجود، در شرکت شهر نفتی آبادان در دوران رونق صنعت نفت، به روش نحو فضا، انجام شده است. از روش تحقیق کیفی، توصیفی -تحلیلی، و در نهایت استدلال منطقی بر پایه دادههای آماری و کمی، نرم افزار Depth map، در آیتمهایی چون عمق، هم پیوندی، اتصال، پراکنش و دسترسی، در پلانهای منتخب هر طبقه، استفاده شده است. نتایج و یافتهها به شکل مقایسهای نشان دهنده انطباق ساختار اجتماعی با کالبد معماری یا توجیه کننده آن بوده است. (مطابقت کالبد معماری با شکل زندگی درطبقات اجتماعی) چنانکه درونگرایی،اهمیت یافتن فضاهای ارتباطی چون حیاط، جمع گرایی و ارتباطات پیوسته در فضاها درین ساختارها از طبقات کارگری تا رییسان کمتر و ساختار به سمت برون گرایی و تغییر اساسی با شکل سنتی خود پیش رفته و تفکیک و دستهبندی فضاها وایجاد سلسله مراتب فضایی و همچنین فردگرایی و ایجاد حریم خصوصی، درطبقات کارگری تا رییسان، بر طبق دادههای نرم افزاری و تحلیلهای انجام شده، مرحله به مرحله افزایش یافته است و بشکل امروزی خانههای موجود نزدیکتر شده است.
پرونده مقاله