امروزه با زدوده شدن رنگ بومیگرایی از مسکن ایرانی، ساخت و سازهایی به چشم میخورد که از الگوی سنتی و بومی مسکن فاصله گرفته و بدینترتیب ارزشها و سنَتهای بومی در مسکن، زیر پا گذاشته شده است. از طرفی، مسکن و محیطهای مسکونی به عنوان انسانیترین موضوع معماری، تأمینکنند چکیده کامل
امروزه با زدوده شدن رنگ بومیگرایی از مسکن ایرانی، ساخت و سازهایی به چشم میخورد که از الگوی سنتی و بومی مسکن فاصله گرفته و بدینترتیب ارزشها و سنَتهای بومی در مسکن، زیر پا گذاشته شده است. از طرفی، مسکن و محیطهای مسکونی به عنوان انسانیترین موضوع معماری، تأمینکننده نیازهای متنوع انساناند. لذا، پژوهش کیفی حاضر با شناخت حساسیت موضوع مسکن و تنزل کیفی مسکن معاصر، ضرورت پرداخت در این زمینه را با تکیه بر ارزشهای مفهومی مورد توجّه در معماری بومی میسر دانسته و با هدف ارائه شاخصهای بومی در مسکن با استفاده از رویکرد گلیزری نظریة داده بنیاد انجام شده است. این پژوهش کاربردی، به صورت روش توصیفی - تحلیلی با استفاده از مطالعات اسنادی و کتابخانهای صورت گرفته که برای این منظور نکات کلیدی تعاریف صاحب نظران آشنا به حوزۀ بومی به صورت هدفمند انتخاب و دادهها به صورت همزمان با استفاده از نرمافزار MAXQDA10 به صورت مجموعهای از کدگذاریهای باز، انتخابی و نظری، تجزیه و تحلیل شده و شاخصهای ماندگار در معماری مسکن بومی ایران معرفی گردیدند. نتایج و یافتهها به شکل مقایسهای نشان میدهند که بین مفاهیم انطباق یافته معماری بومی و سنتی و برخی از شاخصهای مفهومی سنتی رابطه معنادار و به عبارتی همبستگی مثبت وجود دارد که بر این اساس از طریق تطابق مفاهیم سنتی با مفاهیم بومی و مطابقت این دو با شاخصهای سنتی به شاخصهای ماندگار بومی دست یافته شد. همچنین؛ مفاهیم معماری بومی بنا به تعاریف و کارکردشان در چهار بُعد اصلی زمینهای، علی - مفهومی، علی - رفتاری و نمادین دستهبندی گردیدند.
پرونده مقاله
اندام وارههای فضایی در معماری خانههای گذشته واجد تنوع بسیاری بوده است. هر خانه میتواند به واسطه فضاهای بسته و باز و همنشینی فضاهای نیمه باز در کنار آنها معنا یابد. یکی از ویژگیهای منحصر به فرد خانههای اسلامی، وجود عناصر فضایی نیمه باز در آنها میباشد که ضمن پاسخگ چکیده کامل
اندام وارههای فضایی در معماری خانههای گذشته واجد تنوع بسیاری بوده است. هر خانه میتواند به واسطه فضاهای بسته و باز و همنشینی فضاهای نیمه باز در کنار آنها معنا یابد. یکی از ویژگیهای منحصر به فرد خانههای اسلامی، وجود عناصر فضایی نیمه باز در آنها میباشد که ضمن پاسخگویی به نیازهای عملکردی و رفتاری؛ واجد تنوع بسیاری بوده است. این پژوهش با هدف گونهشناسی این عناصر فضایی از روش تحقیق کیفی بهره میگیرد و از آنجا که امکان حضور و ادراک فضایی در خانههای یزد و دمشق برای پژوهشگران فراهم بوده، مستند بر مطالعات میدانی میکوشد تا به گونههای متفاوت فضاهای نیمه باز در این خانهها از منظر شکلی و استقراری دست یابد. به این منظور در ابتدا به پیشینه تاریخی عناصر نیمه باز و وجوه کارکردی و عملکردی آن پرداخته شده است. سپس با مروری بر جایگاه عناصر نیمه باز در برخی شهرهای اسلامی، دو شهر یزد و دمشق در دو دوره تاریخی قاجاری و عثمانی انتخاب شد و با گونهشناسی عناصر فضایی نیمه باز، به مقایسه و تحلیل تطبیقی آنها پرداخته شد. بر اساس بررسیهای اولیه این نتیجه حاصل آمد که خانههای یزد دارای چهارگونه فضاهای نیمه باز از جمله ایوان اصلی (تالار)، ایوان کم عمق، ایوانچه و رواق (ایوان ستون دار) و خانههای دمشق واجد سه گونه فضایی ایوان اصلی، ایوان فرعی و ایوان ستوندار بوده است. مقایسه این گونههای فضایی در دو منطقه و تحلیل اشتراکات و افتراقات در آنها؛ مخاطبان را به یک گونه اصلی در این دو منطقه از جمله گونه ایوان اصلی هدایت خواهد کرد. وجود این گونه فضایی و اشتراکات آنها بیانگر ضرورت وجود یک فضای نیمه باز در همه این خانهها بوده است اما بسته به بسترهای شکل دهنده آنها، تفاوتهایی در نحوه ظهور کالبدی این عناصر وجود داشته است.
پرونده مقاله
اندیشه سنتی و متجدد همواره در حوزههای علمی- معرفتی مختلف محل بحث گروههایی با دیدگاههای متفاوت بوده و هر گروه سعی میکند این مفاهیم را بر اساس درک خود از موضوع و متناسب با جهانبینی خاص خود تعریف کرده و یا شاخصبندی کند. بحثها پیرامون مفهوم سنت و مفهوم مدرنیته، کارکر چکیده کامل
اندیشه سنتی و متجدد همواره در حوزههای علمی- معرفتی مختلف محل بحث گروههایی با دیدگاههای متفاوت بوده و هر گروه سعی میکند این مفاهیم را بر اساس درک خود از موضوع و متناسب با جهانبینی خاص خود تعریف کرده و یا شاخصبندی کند. بحثها پیرامون مفهوم سنت و مفهوم مدرنیته، کارکردهای هر یک، میزان و شدت اثرگذاری هر یک و کارایی هر مفهوم در شرایط معاصر کنونی در مجامع علمی مختلف باعث شده است به سختی بتوان بدون مشخص کردن موضعگیری مشخص، تعریف یکپارچه و دقیقی از این مفاهیم ارائه نمود. از این رو پژوهش حاضر در تلاش است تا به بررسی، تحلیل و نقد موضعگیری یکی از اساتید برجسته سنتگرایی، دکتر سید حسین نصر-که از پیروان مکتب سنتگرایی و متأثر از آرای رنه گنون و فریتهوف شوان بوده و به لحاظ فلسفی قائل به " حکمت خالده" است - پیرامون موضوع بحران تقابل سنت و تجدد در دنیای معاصر بپردازد. از این منظر، به کمک روش اسنادی و رویکرد تفسیری و با تحلیل محتوای آثار و تالیفات متعدد و کثیر آقای دکتر نصر، مفهوم سنت و سنتگرایی، ارکان اندیشه سنتی، هنر سنتی، معماری و شهرسازی سنتی از دیدگاه ایشان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و در مرحله بعد موارد فوق الذکر در رابطه با اندیشه متجدد مجددا از همین نگاه، بررسی خواهد شد. نهایتا پس از نقد همه جانبه نظریات دکتر نصر در رابطه با شهر اسلامی سنتی و شهراسلامی جدید، تحلیل نهایی، جمعبندی ارزشمندی از تطبیق مفاهیم سنت و مدرنیته در اندیشه دکتر نصر به دست خواهد داد. این تحلیل تطبیقی که شامل ابعادِ خاستگاه، محدودیت زمانی و مکانی، انسان شناسی، هنر، هنرمند، زیبایی شناسی، اصول، معماری، معمار، توسعه، شهر، ارتباط با طبیعت میباشد میتواند رهنمودهای باور سنت گرایانه در در حل بحران تجدد معاصر را روشن سازد.
پرونده مقاله
مسئلة عبور از توصیفات صوری و ظاهری بناهای تاریخی و نیل به فهم ماهیت تام آنها با هدف حفظ و تداوم ارزشهای فرهنگی در دوران کنونی، یکی از مهمترین مسائل پیش روی محققان در حوزة معماری و شهرسازی ایرانی-اسلامی است. ازآنجاکه هر بنای ساختهشده نحوی از تجسد جهانبینی و اندیشهه چکیده کامل
مسئلة عبور از توصیفات صوری و ظاهری بناهای تاریخی و نیل به فهم ماهیت تام آنها با هدف حفظ و تداوم ارزشهای فرهنگی در دوران کنونی، یکی از مهمترین مسائل پیش روی محققان در حوزة معماری و شهرسازی ایرانی-اسلامی است. ازآنجاکه هر بنای ساختهشده نحوی از تجسد جهانبینی و اندیشههای سازندگان آن است و نیز استعارهای است از اطوار بودن آنان در جهان، درک صحیح از بنا میتواند بازتولید هویت تاریخی را در دوران کنونی میسر سازد. هدف از این پژوهش تحلیل بنای آرامگاه شاه نعمت الله ولی مبتنی بر این مفروض است که دلالتهای هستیشناختی عناصر بهمثابه نشانههای معنادار از ساختار رابطة میان آنها قابل تبیین است و میتوان از این طریق در مسیر پایداری ارزشها در معماری امروز گام برداشت. در پژوهش حاضر، مبانی فلسفی تحقیق تفسیری و رویکرد تحقیق، کیفی و روش تحقیق، پدیدارشناختی است. درتحلیل تجربة فضا و نسبت آن با شهر سه مفروض زیر مورد بررسی قرار گرفت: 1. سلسلهمراتب روابط فضایی از فضای شهری تا گنبدخانه موجب ایجاد حس معنویت در افراد میشود. 2. حضور عناصر و انحا حضور عناصر چهارگانه در فضاهای متوالی بر ادراک کاربران از فضا بهمثابه مکان مقدس تأثیرگذار است. 3. حضور عناصر چهارگانه بهمثابه نشانههای معنادار در فضا موجب افزایش حس مکان و تعلق خاطر زائران میشود. برای آزمون فرضیات بالا از طریق تحلیل تجربة زیستة افراد در فضا پرسشنامهای با 2۰ واگویه تنظیم و در میان 85 نفر از زائران و متخصصان توزیع شد. تحلیل دادهها نشان میدهد که نحوه و میزان حضور عناصر چهارگانه در صحنهای متوالی بنای آرامگاه شاه نعمتالله ولی، رابطة معناداری با ادارک معانی عرفانی و سفرهای روحانی سالک در ذهن مخاطبان فضا دارد و منجر میشود تا افراد با حضور در هر صحن کیفیت ادراکی متفاوتی را تجربه کنند و هرآن برای رسیدن به ملجأ و زیارت آمادگی بیشتر یابد.
پرونده مقاله
نوسازی بافتهای فرسوده ، از سال 1388 در شهر تهران با تهیه بستههای حمایتی شامل اعطاء تسهیلات ارزان قیمت و بدون سپرده و بخشودگي هاي عوارض، در کنار مجموعهای از اقدامات هم راستا، از طریق دولت و شهرداری به صورت نسبتاً منسجمی پیگیری شده است. این برنامه موجب افزایش در ساخ چکیده کامل
نوسازی بافتهای فرسوده ، از سال 1388 در شهر تهران با تهیه بستههای حمایتی شامل اعطاء تسهیلات ارزان قیمت و بدون سپرده و بخشودگي هاي عوارض، در کنار مجموعهای از اقدامات هم راستا، از طریق دولت و شهرداری به صورت نسبتاً منسجمی پیگیری شده است. این برنامه موجب افزایش در ساخت و سازها در محدودههای بافت فرسوده شد اما آیا به پایداری اجتماعی بیشتر محلات شهری نیز منجر گردید؟ هدف این مطالعه ، تعیین نتایج مستقیم و پیامدهای بلندمدتتر سیاست گذاری و برنامه ریزی بازآفرینی شهری در حوزههای اصلی پایداری اجتماعی در محلات نوسازی شده است. روش تحقیق از نوع ارزیابی به شیوه کمی و کیفی و با استفاده از ابزارهای پرسشنامه ، مصاحبه ، مشاهده و بررسی اسناد بوده است. حوزه زماني ارزيابي از سال 1386 تا سال 1394 و حوزه مکانی آن محلات شمشیری و شبیری-جی شهر تهران است.از مجموع 101 متغیر سنجش پایداری اجتماعی تعداد 46 متغیر از طریق پرسشنامه ( حجم نمونه 377 نفر در محله شمشیری و 375 در محله شبیری-جی از سرپرستان یا همسران ایشان)، 14 متغیر از طریق مشاهده و 37 متغیر از طریق مصاحبه و اسناد مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که در برخی از حوزه ها برنامه بازآفرینی، به پایداری بیشتر محلات و در اغلب حوزهها به ناپایداری و یا عدم تاثیر در وضعیت اجتماعی محلات منجر شده است. همچنین با توجه به پیش بینی روندها ، نتیجهگیری شد که در صورت تداوم نوسازی به شکل کنونی ، تداوم ناپایداری ساخت اجتماعی محلات فرسوده قابل پیش بینی است.
پرونده مقاله
محله در شهر ایرانی-اسلامی سازنده بنیان هویتی افراد و احساس دلبستگی در ساکنان بر شمرده میشود. این درحالی است که با غلبه گفتمان مهندسی در توسعه شهرها، محله دستخوش تغییر ساختار فضایی و سازمان اجتماعی و تضعیف پیوند روانشناختی مردم-محله شده که افول مشارکت اجتماعی، تهدید هوی چکیده کامل
محله در شهر ایرانی-اسلامی سازنده بنیان هویتی افراد و احساس دلبستگی در ساکنان بر شمرده میشود. این درحالی است که با غلبه گفتمان مهندسی در توسعه شهرها، محله دستخوش تغییر ساختار فضایی و سازمان اجتماعی و تضعیف پیوند روانشناختی مردم-محله شده که افول مشارکت اجتماعی، تهدید هویتمحلهای و تضعیف سرمایۀ اجتماعی را در پی داشته است. با توجه به خلاءهای نظری در ابعاد ماهوی، فرایندی، رفتاری دلبستگی به محله و از آنجا که درک عمیق نسبت به ماهیت این پدیده در بستر شهرهای کشور و عوامل تاثیرگذار بر آن گامی راهبردی در برنامهریزی محلهمحور است، هدف این مقاله مطالعه عمیق تجربه زیسته ساکنان محله اختیاریه به منظور بازشناسی ماهیت روانشناختی این پیوند و مولفههای موثر بر آن در محلهای است که بر اساس پیمایش شهرداری تهران (1396) سطح بالایی از تعلق ساکنان و پایداری نسبی سکونت را دارد. بنابراین با اتخاذ راهبرد کیفی و روش تحقیق نظریه دادهبنیاد و بهکارگیری تکنیک نمونهگیری هدفمند و نظری، 24 نفر از ساکنان اختیاریه بهعنوان مشارکتکنندگان تحقیق در فرایند گردآوری اطلاعات از طریق ترکیبی از ابزارهای مصاحبه عمیق، پرسشنامه، نقشه شناختی و مطالعات اسنادی انتخاب و تحلیل دادهها به صورت همزمان، غیرخطی، تکوینی و با تکنیک کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. نتایج و یافتههای پژوهش نشان داد که دلبستگی به محله همچون امتداد حس خانه در مقیاس محله در ابعاد احساسی، شناختی-ادارکی و رفتاری تجربه میشود. بعد احساسی این پیوند با غرور، رفاه روانی، اندوه دوری از محله، تعلق و عضویت و بعد شناختی-ادراکی دلبستگی با رسش و پختگی پیوند عاطفی، شکلگیری خود اجتماعی، دگردیسی در نظام معنایی مکان و از آن خود کردن مکان ادراک میشود. دلبستگی با الگوهای رفتاریِ جوارجویی انطباقپذیر، پیوندجویی، عمل جمعی و مشابهتجویی بازنمایی میشود. همچنین دلبستگی به خانه، خودتعیینگری، هویت مکان، دلپذیری بصری-شنیداری، منزلت مکان، مکان-رویدادهای پیونددهنده، کیفیت پاسخگویی و ثبات، عوامل سازنده و تقویتکننده دلبستگی به اختیاریه شناسایی گردید.
پرونده مقاله