با آغاز قرن بیستویکم، سیاستهای مختلفی به منظور مدیریت پیچیدگیها و عدم قطعیت سیستمهای شهری، بهویژه در مقیاس کلانشهری اتخاذ گردیده که «بازآفرینی شهری» بهعنوان سیاست معطوف به بافتهای مرکزی- میانی و پهنههای ناکارآمد و فرسوده شهری، اهمیت انکارناپذیری در برنامهریز چکیده کامل
با آغاز قرن بیستویکم، سیاستهای مختلفی به منظور مدیریت پیچیدگیها و عدم قطعیت سیستمهای شهری، بهویژه در مقیاس کلانشهری اتخاذ گردیده که «بازآفرینی شهری» بهعنوان سیاست معطوف به بافتهای مرکزی- میانی و پهنههای ناکارآمد و فرسوده شهری، اهمیت انکارناپذیری در برنامهریزی و مطالعات شهری یافتهاست. هدف اصلی این پژوهش، مرور ادبیات، بسط نظری و ارائه الگوی مفهومی بازآفرینی شهری براساس رویکرد تحلیل محتوای کیفی است که در وهله اول، بیش از 300 متن علمی در حوزة بازآفرینی شهری بهصورت هدفمند مطالعه شد و پس از غربالگری نهایی، 73 منبع بهعنوان متون منتخب مورد واکاوی محتوایی قرار گرفت. در گام دوم، مؤلفهها و مقولههای مرتبط با متغیر اصلیِ تحقیق استخراج و دستهبندی گردید. براساس یافتههای تحقیق، مقولههای عمدة بازآفرینی شهری عبارتند از: 1) اصول بازآفرینی شهری؛ 2) سیر تحول سیاستهای بازآفرینی شهری؛ 3) استراتژیهای بازآفرینی پایدار شهری؛ 4) چارچوبهای ارزیابی بازآفرینی؛ 5) نظریههای پشتیبان بازآفرینی؛ و 6) بازآفرینی شهری مبتنی بر کاربری اراضی شهری. در نتیجه، با در نظرگرفتن مفاهیم نظری بسطیافته، الگو و مدل مفهومی بازآفرینی شهری ارائه گردید. شایان توجه است که در میان مقولات مزبور، مسئله بازآفرینی شهری با اتکای بر سیستم کاربری اراضی در مطالعات پژوهشی بیشتر مورد توجه بوده و سپس، مقولة استراتژیهای بازآفرینی پایدار اولویت بیشتری دارد. در مقابل، بر بحث رویکردهای نظری پشتیبان بازآفرینی، سیرتحول سیاست بازآفرینی و چارچوبهای ارزیابی آن نسبت به بقیه موضوعات مورد بررسی، کمتر تأکید شدهاست.
پرونده مقاله
مناره ها از آثار معماری ایرانی هستند که علی الخصوص در شیوه رازی نمونه های ارزشمندی از آنها وجود دارد. پس از ورود اسلام، اندیشههای مذهبي در ساخت و تزیین منارهها تأثیرگذار و در مضامین و مفاهیم کتیبه های آنها متبلور گشته است. در این میان کتیبههای قرآنی موجود بر این منا چکیده کامل
مناره ها از آثار معماری ایرانی هستند که علی الخصوص در شیوه رازی نمونه های ارزشمندی از آنها وجود دارد. پس از ورود اسلام، اندیشههای مذهبي در ساخت و تزیین منارهها تأثیرگذار و در مضامین و مفاهیم کتیبه های آنها متبلور گشته است. در این میان کتیبههای قرآنی موجود بر این منارهها میتوانند یکی از منابع مهم برای درک و بررسی دیدگاههای مذهبی و اعتقادی مردم و معماران و همچنین عملکرد آنها باشند. این دیدگاه ها کمتر در تدقیق عملکرد آثار معماری مورد توجه قرار گرفته است. با این توضیح مطالعه پیش رو تلاش دارد تا با بررسی کتیبه های مناره های شیوه رازی در ایران، ضمن توجه به آیات قرآنی، مفاهیم بکار رفته در آن ها را شناسایی و تحلیل نماید. در این راستا چیستی ارتباط بین مفاهیم یا مضامین آیات قرآنی موجود در کتیبه های منارههای شیوه رازی و عملکرد آن ها سؤال اصلی پژوهش را شکل داده است. در این مطالعه علاوه بر شناسایی منارههای شیوه رازی و دستهبندی کتیبه های آن ها، تحلیل مضامین کتیبههای قرآنی در جهت بازخوانی کاربری مناره هدف اصلی مقاله است. پژوهش حاضر تلاش دارد مفاهیم موجود در این آیات را استخراج، دستهبندی و پرکاربردترین مفاهیم را شناسایی و تحلیل کند. جهت دستیابی به این هدف کتیبههای قرآنی منارههای شیوه رازی که غالباً سلجوقی هستند، بهصورت کتابخانهای و میدانی شناسایی و در جهت تدقیق متن کتیبه برخی از مناره های مذکور بازدید شده اند. پس از مستندسازی کتیبه ها و شناسایی آیات آن ها، به روش تفسیری - تحلیلی (تحلیل محتوی) متن آیات مورد تحلیل قرار گرفتند. بر اساس مطالعات انجام شده، تکرار مفاهیم «بیان صفات دعوت کنندگان به سوی خدا»، «توحیدی» و «بیان صفات خداوند» در آیات کتیبه های مناره قابل توجه است. در نتیجه آیات این کتیبه ها بیشتر به دو موضوع کلی «نشانه» و «هدایت» پرداخته اند که با توجه به آن ها می توان عملکرد مناره را «رسانه ای برای هدایت» دانست.
پرونده مقاله
جریان اصلی سیر تحولاتی که سکناگزیدن انسان معاصر را هدایت میکند و شکل میدهد، موضوع نگرانی و نقد گروههایی بسیار متنوع از اندیشمندان بوده است. نظریهپردازان بسیاری دربازاندیشی مفاهیم ناظر بر سکناگزیدن بسیار تلاش کردهاند و چشماندازهای تازهای گشودهاند. سعادت و خوشبختی چکیده کامل
جریان اصلی سیر تحولاتی که سکناگزیدن انسان معاصر را هدایت میکند و شکل میدهد، موضوع نگرانی و نقد گروههایی بسیار متنوع از اندیشمندان بوده است. نظریهپردازان بسیاری دربازاندیشی مفاهیم ناظر بر سکناگزیدن بسیار تلاش کردهاند و چشماندازهای تازهای گشودهاند. سعادت و خوشبختی راستین انسان در کانون توجه همۀ ادیان در همۀسنتهاست. با این پیشفرض به نظر میرسد که تلاشی از این منظر بتواند روشنگر اموری باشد که ـ در نگاه جاری به معماری ـ کماهمیت تلقی شده یا فراموش شده است. هدف از این پژوهش این است که با رجوع به متون دینی دریابد از این منظر اصول و معیارهای نگاه به بدن و ظرف زندگی انسان چیست و چه نسبتی بین انسان و ظرف سکنای او برقرار است. روش تحقیق این پژوهش تطبیقی و با رویکرد تفسیرگرا است و منابع آن متون دینهای زرتشتی و مسیحیت و اسلام و برخی تفسیرهای آنهاست.در بخش نخست مقاله رابطۀ وجودی انسان و ظرف سکنای او در متن تفکر مبتنی بر دینهای مذکور بررسی شده است و در بخش دوم مقاله به بررسی تطبیقی تفاوتها و اشتراکات اساسی آن سه پرداخته شده است.یافتههای پژوهشنشان میدهد که ادیان بررسی شده، بهرغم تفاوت مقولات و اصطلاحات در نگاه به انسان و مراتب و مقیاسهای سکناگزیدن او، در یک امر اشتراک دارند و آن اینکه تمایز بنیادین و ماهویای میان شهر و خانه و کالبد انسان قائل نیستند، همانگونه که برای نفس انسان، اهالی خانه و اهالی شهر چنین تمایزی قائل نیستند و اصول واحدی را حاکم بر هر سه میدانند. از منظر هر سه دین، جهانی که انسان در آن سکنا میگزیند، بدن، خانه، و شهر، کلی واحد است که علاوه بر ساحت مادی یا زمینی، از یک ساحت فرامادی یا آسمانی تشکیل شده است. اما نگاه حاصل از تفکر مدرن، با غلبۀ تخصصگرایی و گسترش آن، دیدگاه و رویکرد تازهای در فهم و مواجهه با انسان و سکناگزینی او در پیش نهاده است که دقیق ولی در قیاس با آنچه از تفکر دینی در ادیان بررسی شده حاصل میشود، از جهت مراتب محدود، از نظر اولویتها متفاوت، و از نظر مقیاسها نامنسجم است.
پرونده مقاله
مسئله حملونقل همواره بهعنوان یکی از عمدهترین چالشهای شهري محسوب میشده است. رشد شتابان اقتصادي و جمعیتی شهرها، افزایش مالکیت خودروهاي شخصی، محدودیت زیرساختهاي حملونقل شهري، افزایش سفرهاي درونشهري و توسعه نامتناسب فضاهاي شهري، باعث افزایش معضلات ترافیکی در شهرها م چکیده کامل
مسئله حملونقل همواره بهعنوان یکی از عمدهترین چالشهای شهري محسوب میشده است. رشد شتابان اقتصادي و جمعیتی شهرها، افزایش مالکیت خودروهاي شخصی، محدودیت زیرساختهاي حملونقل شهري، افزایش سفرهاي درونشهري و توسعه نامتناسب فضاهاي شهري، باعث افزایش معضلات ترافیکی در شهرها میشود. امروزه جهت رهایی از این مشکلات و افزایش مطلوبیت و کیفیت زندگی در شهرها، توسعه فضاهاي شهري بر مبناي سیستم حملونقل عمومی شکل میگیرد. فواید TOD بهطور گستردهای اثبات شده است، از کاهش انتشار کربن گرفته تا دستیابی به طیف وسیعی از دیگر مزایای اقتصادی- اجتماعی ذاتی در شهرهای پایدار و زنده. افزایش مالکیت خودرو در شهر شیراز که جمعیت آن در سالهای بعد از انقلاب با رشد شدیدی روبرو شده است و همچنین تشدید استفاده از اتومبیلهای شخصی در این شهر باعث بروز مشکلات زیادی چون ترافیک شدید، بروز انواع آلودگیها از قبیل آلودگی هوا و آلودگی صوتی شد که این امر ضرورت توجه به توسعه حملونقلمحور را در این شهر آشکار ساخت و در پی این امر قطار شهری بهعنوان شیوه حملونقلی کارآمد مورد توجه قرار گرفت. هدف اصلی پژوهش حاضر، ارزیابی و تحلیل بافتهای شهری پیرامون ایستگاههای قطار شهری شیراز بر اساس معیارهای توسعه حملونقلمحور (TOD) است. محدوده مورد مطالعه، دو ایستگاه منتخب از خط یک قطار شهری شیراز، ایستگاههای میرزای شیرازی و نمازی است. در این تحقیق، ابتدا به شناسایی اصول توسعه با محوریت حملونقل عمومی پرداخته شده است. پس از آن، مشخصات محدوده مورد مطالعه با معیارهای توسعه حملونقلمحور و استانداردهای موسسه سیاستهای توسعه و حملونقل (ITDP ) ارزیابی گردیده و با استفاده ازSWOT به تجزیه و تحلیل ایستگاهها پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان میدهد ایستگاه میرزای شیرازی در وضعیت برنزی قرار دارد اما ایستگاه نمازی حتی در این وضعیت نیز قرار نمیگیرد. دسترسی به خدمات محلی، تراکم غیرمسکونی مناسب و گزینههای حملونقل در ایستگاههای مورد مطالعه از نقاط قوت این رویکرد است. معیار تراکم مسکونی در ایستگاهها پایین بوده و نیاز به افزایش دارد. یافتههای این تحقیق میتواند برای کمک به برنامهریزان در ارزیابی اقدامات انجام شده در توسعه ریلی درونشهری به کار گرفته شود.
پرونده مقاله
معماری مسکونی در ایران و خصوصا در تهران، از اوایل پهلوی، دستخوش تغییراتی در ساختار کالبدی-کاربردیشد، به نحوی که، بناهای تک واحدی به مجتمع های آپارتمانی با زندگی عمودی تبدیل شدند. در این میان، یکی از مهترین عوامل موثر در این تحولات، فناوری حاصل از انقلاب صنعتی می باشد چکیده کامل
معماری مسکونی در ایران و خصوصا در تهران، از اوایل پهلوی، دستخوش تغییراتی در ساختار کالبدی-کاربردیشد، به نحوی که، بناهای تک واحدی به مجتمع های آپارتمانی با زندگی عمودی تبدیل شدند. در این میان، یکی از مهترین عوامل موثر در این تحولات، فناوری حاصل از انقلاب صنعتی می باشد که به عنوان عاملی قدرتمند، تحولات وسیعی را ایجاد نموده است. امروزه بناها به واسطه توسعه تجهیزات و مصالح جدیدتر، با تحولات ساختاری زیادی و ارزش گذاری های متفاوتی مواجه شده اند کهاین پژوهش بازتاب اثرگذاری فناوری بر معماری مجتمع های مسکونی در دوره معاصر و طی دو بازه زمانی پهلوی و انقلاب اسلامی را مورد توجه قرار داده است. در این راستا، در بخش نظری با رویکرد کیفی و مطالعات کتابخانه ای و با بهره گیری از روش تحلیلی-توصیفی، چهارچوب نظری ارائه شد و سپس با مطالعات میدانی و تدوین پرسشنامه، چهارچوب نظری از طریق برنامه آماری SPSSارزیابی و تحلیلشد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که؛ میان متغیر مستقل سخت ابزار(با سه بعد رفاهی، امنیتی و تنوع-تجمل) از بحث «فناوری» با سه بحث محوطه-نما، معماری داخلی-پلان و تزئینات از متغیر «مجتمع مسکونی» رابطه نسبتا ضعیفی در دوره پهلوی وجود داشته است در حالی که در دوره انقلاب اسلامی این رابطه قوی تر است و به شدت احساس می شود. بدین معنی که در دوره پهلوی تغییرات در سخت ابزار می تواند تا حدودی در مجتمع مسکونی نیز تأثیرگذار باشد. اما برای بازه زمانی انقلاب اسلامی، این رابطه بیشتر به چشم می آید، به نحوی که شدت این رابطه در دوره پهلوی با میانگین۲۰۷/۰ و در دوره انقلاب اسلامی با میانگین۳۹۰/۰ می باشد که در میان مسئله قابل ملاحظه؛ اهمیت بالاتر بحث «معماری داخلی/پلان» در هر دو دوره مذکور نسبت به دو بحث دیگر یعنی «تزئینات داخلی» و « محوطه/نما» در معماری مجتمع ها می باشد.
پرونده مقاله
برخی اندیشمندان نتیجه ارتباط فرهنگی معاصر ایران با غرب را «چهل تکگی هویت» و دگرگونی مفهوم اصالت در حوزههای مختلف فرهنگی می دانند. برخی دیگر نیز معنویت را جدااُفتاده از فرهنگ معاصر ایران دانسته اند. برخی نیز همچون داریوش شایگان با وجود تاکید بر لزوم پذیرش مدرنیته و غرب چکیده کامل
برخی اندیشمندان نتیجه ارتباط فرهنگی معاصر ایران با غرب را «چهل تکگی هویت» و دگرگونی مفهوم اصالت در حوزههای مختلف فرهنگی می دانند. برخی دیگر نیز معنویت را جدااُفتاده از فرهنگ معاصر ایران دانسته اند. برخی نیز همچون داریوش شایگان با وجود تاکید بر لزوم پذیرش مدرنیته و غرب از سوی فرهنگ ها که ماهیتی فراتر از «هویت و اصالت بومی» دارد، می-خواهند به چهل تکه شدن هویت و بی ارزش شدن فرهنگی خاصه در معماری معاصر نیز معتقد بمانند. این مساله در بافت های تاریخی ایران در راستای بازخوانی مفهوم اصالت معماری ایران چالشهایی را به وجود آورده است. مساله اصلی این پژوهش آن است که جایگاه اصالت در تقابل با مدرنیته ایرانی در معماری که در اندیشه شایگان دچار افسونزدگی و دگردیسی شیزوفرنیک است، چیست؟ هدف پژوهش بررسی مفهوم «اصالت» در تقابل مدرنیته و «معماری چهلتکه» معاصر ایران خاصه در بافت های تاریخی با اتکا به آرا و اندیشه داریوش شایگان است. روش تحقیق بنابه ماهیت بنیادی آن، «توصیفی- تحلیلی»، «فراتحلیل» و «استدلال منطقی» است که از ابزار گردآوری داده مشتمل بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی بهرهبردهاست. یافته های تحقیق نشان می دهد که در نحوه درك و برداشت روشنفكران و معماران معاصر از واقعيّات اجتماعي و فرهنگي مربوط به مفهوم اصالت معماری ایرانی نوعي اختلاف و گاهاً شكاف اسكيزو فرنيك وجود دارد. همچنین هرچند که امروزه جهان بینی مدرنیته لایه ای از هویت ایرانیان را تشکیل داده و انکار آن به منزله مبارزه با بخشی از هویت معماری معاصر ایران است، ولی از دید شایگان ضمن نقد ساختار فرهنگی غرب که در عدم تجانس با ایران است، بازگشت ارزش ها و اصالت راستین هویت ایرانی در معماری و بازخوانی دوباره ارزش ها و اصالت های تمدن ایران اهمیتی مضاعف دارد، هرچند که از دید ایشان راهی جز پذیرش این مواجهه فرهنگی با غرب خاصه در هنر و معماری و در برنامه ریزی مداخله در بافت های تاریخی وجود ندارد.
پرونده مقاله