• فهرست مقالات Home

      • دسترسی آزاد مقاله

        1 - نقش برابری‌خواهی و مهمان‌نوازی بر تداوم سکونت در خانه‌های گمیشان
        حنانه ملک محمدی بیدهندی حسین سلطان زاده مریم  ارمغان
        موضوع این پژوهش بررسی اثر برابری‌خواهی و مهمان‌نوازی بر چگونگی تداوم سکونت و ساختار خانه‌های گمیشان است و در این راستا برای درک بهتر از نحوه شکل‌گیری فضا در خانه‌های ترکمنی، ابتدا می‌بایست به مطالعات ساختار اجتماعی این اقوام پرداخت و سپس این دو عنصر فرهنگی را که نقش بار چکیده کامل
        موضوع این پژوهش بررسی اثر برابری‌خواهی و مهمان‌نوازی بر چگونگی تداوم سکونت و ساختار خانه‌های گمیشان است و در این راستا برای درک بهتر از نحوه شکل‌گیری فضا در خانه‌های ترکمنی، ابتدا می‌بایست به مطالعات ساختار اجتماعی این اقوام پرداخت و سپس این دو عنصر فرهنگی را که نقش بارزی در تداوم سکونت از آلاچیق یا «اوی» تا خانه‌های چوبی دو طبقه یا «تام» داشتند، مورد بازشناسی قرار داد. این پژوهش از این نظر اهمیت دارد که می‌توان چگونگی تقسیم فضاها و فعالیت‌ها را در خانه‌های ترکمنی گمیشان تبیین نمود، موضوعی که پیش‌تر به آن پرداخته نشده است. هدف از انجام پژوهش بررسی نقش دو مولفه فرهنگی بارزتر یعنی برابری‌خواهی و مهمان‌نوازی بر شکل‌گیری فضاها در خانه‌های گمیشان است. پرسش اصلی در این پژوهش این است که برابری‌خواهی و مهمان‌نوازی چه نقشی در معماری خانه‌های گمیشان داشته است؟ مبانی نظری تحقیق متکی بر تاثیر فرهنگ در شکل‌گیری خانه‌های اقوام گوناگون در گذشته بوده است. در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و همچنین روش تحقیق تطبیقی استفاده شده است به این صورت که نخست بر اساس مطالعات کتابخانه‌ای و مشاهدات میدانی، اصول اجتماعی و فرهنگی در اقوام ترکمن بررسی شده و به جمع‌آوری داده‌ها در این زمینه پرداخته شده و دو مولفه اصلی تاثیرگذار در زندگی اجتماعی این اقوام شناسایی گردیده که شامل برابری‌جویی و مهمان‌نوازی است، سپس به بررسی تاثیر این دو مولفه بر معماری ترکمنی پرداخته شده است. در این نوشتار برابری‌خواهی و مهمان‌نوازی متغیر مستقل و چگونگی ساختار خانه‌های گمیشان متغیر وابسته است. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که ساختار و تقسیمات فضایی در خانه‌های گمیشان به صورت کاملا برابر است و این امر تحت تاثیر مستقیم از برابری‌جویی است که ریشه در افکار و باورهای آنها دارد. همچنین اساس شکل‌گیری و ایجاد این خانه‌ها برای اسکان مهمان در نظر گرفته شده، که این امر نیز تحت تاثیر مستقیمِ مهمان‌نوازیشان بوده است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        2 - در جستجوی نسبت تحولات خانه‌های معاصر و خانه‌های تاریخی سنندج
        آزاده  آقالطیفی
        در روزگاری زندگی می‌کنیم که تغییر جزء جدایی‌ناپذیر آن است. این تغییرات، گاه درپی ویژگی‌های بارز معماری شهر یا محله است و گاه هویتی نو را فراهم‌می‌کند. ولی همه‌جا به‌اندازه خانه‌، یعنی‌همان فضای زندگی، تغییر نکرده و چون خانه مفهومی‌ تجربی و انتزاعی از زمان‌و مکان است؛ بد چکیده کامل
        در روزگاری زندگی می‌کنیم که تغییر جزء جدایی‌ناپذیر آن است. این تغییرات، گاه درپی ویژگی‌های بارز معماری شهر یا محله است و گاه هویتی نو را فراهم‌می‌کند. ولی همه‌جا به‌اندازه خانه‌، یعنی‌همان فضای زندگی، تغییر نکرده و چون خانه مفهومی‌ تجربی و انتزاعی از زمان‌و مکان است؛ بدین‌ترتیب می‌تواند نسبت گذشته‌وحال ساکنان را بهتر روشن کند. مسأله اصلی این نوشتار، کشف ویژگی‌های بارز معماری خانه‌های تاریخی و قیاس آن با ویژگی‌های خانه‌های معاصر در شهری است که نه‌تنها معماری متمایز دارد؛ بلکه سیمای شهری آن متأثر از تغییرات بافت مسکونی معاصر، متحول شده است. از این رو پژوهش حاضر جستجوی نسبت حال و گذشته در خانه‌های سنندج را مدنظر دارد. پرسش‌های اصلی این پژوهش چیستی ویژگی‌های خانه‌های‌تاریخی‌سنندج و چگونگی تحولات در خانه‌های‌معاصر آن بوده است و ازاین‌رو هدف این مقاله را می‌توان یافتن نسبت تغییرات خانه‌های معاصر و تاریخی سنندج دانست. این پژوهش با رویکردی کیفی، در دو دسته خانه‌های سنتی و معاصر و در سه سطح تحلیل مبتنی‌بر تأثیر ویژگی‌های کلی شهر بر خانه‌ها، قیاس بین کالبد به روش تحلیلی- توصیفی و تحلیل مبتنی‌بر تطابق فرهنگ زیست و معماری، به‌روش تحلیل‌محتوای مصاحبه‌های عمیق نیمه ساختاریافته، به‌انجام رسیده است. نتایج نشانگر آن‌است که اصلی‌ترین وجوه تمایز خانه‌های تاریخی سنندج، نحوة ارتباط‌با طبیعت، اهمیت فضای نیم‌باز، توجه به منظرگاه بیرونی درعین حفظ محرمیت و وجود مرتبه‌بندی در کل‌وجزء فضاها است. این ویژگی‌ها در خانه‌های معاصر به‌طوریکسان تداوم نیافته‌است. به‌واسطة تغییر الگوی مسکن و کاهش نقش حیاط، ارتباط‌با طبیعت دستخوش تغییرشده‌است؛ فضای نیم‌باز تا نمونه‌های میانی معاصر بر قوت خود باقی‌است ولی در نمونه‌های پس‌از دهة50 شمسی، اهمیت پیشین را ندارد؛ نخست از جنبة زیستی وبعد ازنظر کمی و کیفی جایگاه خود را ازدست‌داده‌است. در دو ویژگی‌دیگر توجه به منظرگاه خارجی و مرتبه‌بندی فضایی، تغییرات غیرقابل‌بازگشتی رخ‌داده‌است. بدین‌ترتیب درپس برهم‌خوردن انسجام شهری، تحولات‌رخ‌داده در فضای‌خانگی نیز نشان‌از گسستگی از معماری بومی دراین شهر داشته‌است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        3 - نسبت انسان و خانه و شهر در متون دینی زرتشتی و مسیحیت و اسلام
        محمدرضا رحیم‌زاده زهرا  آل‌بویه
        جریان اصلی سیر تحولاتی که سکناگزیدن انسان معاصر را هدایت می‌کند و شکل می‌دهد، موضوع نگرانی و نقد گروه‌هایی بسیار متنوع از اندیشمندان بوده است. نظریه‌پردازان بسیاری دربازاندیشی مفاهیم ناظر بر سکناگزیدن بسیار تلاش کرده‌اند و چشم‌اندازهای تازه‌ای گشوده‌اند. سعادت و خوشبختی چکیده کامل
        جریان اصلی سیر تحولاتی که سکناگزیدن انسان معاصر را هدایت می‌کند و شکل می‌دهد، موضوع نگرانی و نقد گروه‌هایی بسیار متنوع از اندیشمندان بوده است. نظریه‌پردازان بسیاری دربازاندیشی مفاهیم ناظر بر سکناگزیدن بسیار تلاش کرده‌اند و چشم‌اندازهای تازه‌ای گشوده‌اند. سعادت و خوشبختی راستین انسان در کانون توجه همۀ ادیان در همۀ‌سنت‌هاست. با این پیش‌فرض به نظر می‌رسد که تلاشی از این منظر بتواند روشنگر اموری باشد که ـ در نگاه جاری به معماری ـ کم‌اهمیت تلقی شده یا فراموش شده است. هدف از این پژوهش این است که با رجوع به متون دینی دریابد از این منظر اصول و معیارهای نگاه به بدن و ظرف زندگی انسان چیست و چه نسبتی بین انسان و ظرف سکنای او برقرار است. روش تحقیق این پژوهش تطبیقی و با رویکرد تفسیرگرا است و منابع آن متون دین‌های زرتشتی و مسیحیت و اسلام و برخی تفسیرهای آن‌هاست.در بخش نخست مقاله رابطۀ وجودی انسان و ظرف سکنای او در متن تفکر مبتنی بر دین‌های مذکور بررسی شده است و در بخش دوم مقاله به بررسی تطبیقی تفاوت‌ها و اشتراکات اساسی آن سه پرداخته شده است.یافته‌های پژوهشنشان می‌دهد که ادیان بررسی شده، به‌رغم تفاوت مقولات و اصطلاحات در نگاه به انسان و مراتب و مقیاس‌های سکناگزیدن او، در یک امر اشتراک دارند و آن اینکه تمایز بنیادین و ماهوی‌ای میان شهر و خانه و کالبد انسان قائل نیستند، همان‌گونه که برای نفس انسان، اهالی خانه و اهالی شهر چنین تمایزی قائل نیستند و اصول واحدی را حاکم بر هر سه می‌دانند. از منظر هر سه دین، جهانی که انسان در آن سکنا می‌گزیند، بدن، خانه، و شهر، کلی واحد است که علاوه بر ساحت مادی یا زمینی، از یک ساحت فرامادی یا آسمانی تشکیل شده است. اما نگاه حاصل از تفکر مدرن، با غلبۀ تخصص‌گرایی و گسترش آن، دیدگاه و رویکرد تازه‌ای در فهم و مواجهه با انسان و سکناگزینی او در پیش نهاده است که دقیق ولی در قیاس با آنچه از تفکر دینی در ادیان بررسی شده حاصل می‌شود، از جهت مراتب محدود، از نظر اولویت‌ها متفاوت، و از نظر مقیاس‌ها نامنسجم است. پرونده مقاله
      • دسترسی آزاد مقاله

        4 - سنجش حس تعلق مکانی و شناسایی مؤلفه‌هاي مؤثر بر آن در الگوهاي بدنه شهري «مطالعه موردي: ضلع غربی خیابان امام خمینی اردبیل»
        روح اله رحیمی سید محسن موسوی نسرین  محمدی ایرلو
        بدنه‌های شهری و ابعاد اجتماعی، فرهنگی آنها نقش مؤثری در ایجاد حس تعلق مکانی در شهروندان دارد. شناسایی الگوهای بدنه‌های شهری یکپارچه و هماهنگ بر ادراک مخاطبان در جهت ایجاد حیات اجتماعی، تعاملات اجتماعی و هویت مکانی مؤثر است. هدف پژوهش، بررسی تأثیر بدنه‌های شهری بر ایجاد چکیده کامل
        بدنه‌های شهری و ابعاد اجتماعی، فرهنگی آنها نقش مؤثری در ایجاد حس تعلق مکانی در شهروندان دارد. شناسایی الگوهای بدنه‌های شهری یکپارچه و هماهنگ بر ادراک مخاطبان در جهت ایجاد حیات اجتماعی، تعاملات اجتماعی و هویت مکانی مؤثر است. هدف پژوهش، بررسی تأثیر بدنه‌های شهری بر ایجاد حس تعلق شهروندان و تعیین راهکارهای برای طراحی بدنه شهری مؤثر بر حس تعلق به مکان است. به همین جهت ضلع غربی خیابان امام خمینی اردبیل، اصلی ترین و قدیمی ترین خیابان این شهر مورد مطالعه قرار گرفته است. روش پژوهش از نوع کاربردی و توصیفی- پیمایشی بوده و به روش کمی انجام پذیرفته است. برای جمع‌آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه‌ای و روش‌های پیمایش میدانی، مشاهده و پرسش‌نامه استفاده ‌شده است. بر اساس یافته های پژوهش، میزان حس تعلق به مکان در شهروندان تحت تأثیر مؤلفه های اجتماعی- ادراکی بدنه شهری است؛ که می توان با هماهنگی مغازه‌ها، مبلمان مناسب، احیای بناهای تخریب‌شده، تناسب در رنگ، تناسب در خط آسمان، نماسازی مطلوب و پوشش گیاهی مناسباحساس رضایت‌مندی و حس تعلق به مکان در شهروندان را افزایش داد. نتیجه پژوهش در مطالعه موردی نشان می دهد که قدمت بالا، دسترسی مناسب و برگزاری آیین‌های ملی- مذهبی سبب ایجاد حس تعلق به مکان شده است. همچنین ساختارهای آشنا با فرهنگ و هویت شهروندان سبب ایجاد حس تعلق به مکان می شود. استفاده از جداره‌های شهری مرتبط با هویت و فرهنگ تاریخی و بومی برای آیین‌های ملی مذهبی می‌تواند مردم را به حضور در خیابان تشویق کند و سبب ایجاد خاطره و تصویر ذهنی برای آنها و به‌تبع آن باعث افزایش حس تعلق مکانی شود. پرونده مقاله