جریان اصلی سیر تحولاتی که سکناگزیدن انسان معاصر را هدایت میکند و شکل میدهد، موضوع نگرانی و نقد گروههایی بسیار متنوع از اندیشمندان بوده است. نظریهپردازان بسیاری دربازاندیشی مفاهیم ناظر بر سکناگزیدن بسیار تلاش کردهاند و چشماندازهای تازهای گشودهاند. سعادت و خوشبختی چکیده کامل
جریان اصلی سیر تحولاتی که سکناگزیدن انسان معاصر را هدایت میکند و شکل میدهد، موضوع نگرانی و نقد گروههایی بسیار متنوع از اندیشمندان بوده است. نظریهپردازان بسیاری دربازاندیشی مفاهیم ناظر بر سکناگزیدن بسیار تلاش کردهاند و چشماندازهای تازهای گشودهاند. سعادت و خوشبختی راستین انسان در کانون توجه همۀ ادیان در همۀسنتهاست. با این پیشفرض به نظر میرسد که تلاشی از این منظر بتواند روشنگر اموری باشد که ـ در نگاه جاری به معماری ـ کماهمیت تلقی شده یا فراموش شده است. هدف از این پژوهش این است که با رجوع به متون دینی دریابد از این منظر اصول و معیارهای نگاه به بدن و ظرف زندگی انسان چیست و چه نسبتی بین انسان و ظرف سکنای او برقرار است. روش تحقیق این پژوهش تطبیقی و با رویکرد تفسیرگرا است و منابع آن متون دینهای زرتشتی و مسیحیت و اسلام و برخی تفسیرهای آنهاست.در بخش نخست مقاله رابطۀ وجودی انسان و ظرف سکنای او در متن تفکر مبتنی بر دینهای مذکور بررسی شده است و در بخش دوم مقاله به بررسی تطبیقی تفاوتها و اشتراکات اساسی آن سه پرداخته شده است.یافتههای پژوهشنشان میدهد که ادیان بررسی شده، بهرغم تفاوت مقولات و اصطلاحات در نگاه به انسان و مراتب و مقیاسهای سکناگزیدن او، در یک امر اشتراک دارند و آن اینکه تمایز بنیادین و ماهویای میان شهر و خانه و کالبد انسان قائل نیستند، همانگونه که برای نفس انسان، اهالی خانه و اهالی شهر چنین تمایزی قائل نیستند و اصول واحدی را حاکم بر هر سه میدانند. از منظر هر سه دین، جهانی که انسان در آن سکنا میگزیند، بدن، خانه، و شهر، کلی واحد است که علاوه بر ساحت مادی یا زمینی، از یک ساحت فرامادی یا آسمانی تشکیل شده است. اما نگاه حاصل از تفکر مدرن، با غلبۀ تخصصگرایی و گسترش آن، دیدگاه و رویکرد تازهای در فهم و مواجهه با انسان و سکناگزینی او در پیش نهاده است که دقیق ولی در قیاس با آنچه از تفکر دینی در ادیان بررسی شده حاصل میشود، از جهت مراتب محدود، از نظر اولویتها متفاوت، و از نظر مقیاسها نامنسجم است.
پرونده مقاله