خانه، مهمترین مکان برای بازیابی آرامش و تجدید دوباره حیات در زندگی انسانها است. محلی برای بودن در کنار خانواده، تعاملات اجتماعی، استراحت، انجام فعالیتهای موردعلاقه و رهایی از تنشهای روزمره انسان میباشد. با گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی بسیاری از تعاریف زندگی روزمره م چکیده کامل
خانه، مهمترین مکان برای بازیابی آرامش و تجدید دوباره حیات در زندگی انسانها است. محلی برای بودن در کنار خانواده، تعاملات اجتماعی، استراحت، انجام فعالیتهای موردعلاقه و رهایی از تنشهای روزمره انسان میباشد. با گذشت زمان و پیشرفت تکنولوژی بسیاری از تعاریف زندگی روزمره ما دچار تغییر شدهاند. مفهومی که بهطور قطع کماکان حفظشده است مفهوم حریم شخصی انسانها میباشد. معماران سنتی ایران سعی بر طراحی خانههای همگام با حفظ اصول محرمیت در فضاهای باز و بسته خانهها داشتهاند اما بهمرورزمان با رشد آپارتماننشینی، پیشرفت تکنولوژی ساخت و تلفیق فرهنگ غرب با فرهنگ ایرانی- اسلامی، رعایت اصول محرمیت در خانهها مخصوصاً در فضاهای باز روبهزوال رفته است. استان مازندران ازجمله مناطقی است که دچار تغییرات نامناسب ساختمانسازی بسیاری شده است. هدف اصلی پژوهش حاضر، شناخت و بررسی نقش مؤلفههای اثرگذار از نحو فضا بر میزان حریم خصوصی در فضاهای باز خانههای سنتی شهر مازندران میباشد. این پژوهش با استخراج الگوهای رعایت حریم خصوصی در خانههای مازندران در پی یافتن الگوهای کالبدی حفظ حریم خصوصی در فضاهای باز خانههای مازندران است. در این پژوهش ابتدا از طریق مطالعات میدانی به یافتن الگوها و سپس با استفاده از تکنیک نحو فضا و نرمافزار Depthmap به بررسی شاخصهای عمق، ارتباط و هم پیوندی و ایزویست در بناها پرداخته خواهد شد. نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر نشان خواهد داد که فضای باز بر میزان محرمیت فضایی نقش مهم و اساسی دارد همچنین هندسه و موقعیت قرارگیری حیاط نسبت به بنا تأثیر دوچندانی بر میزان دید رؤیتپذیر ناظرین به فضاهای مختلف خانه دارد. به گونهایی که در حیاطهایی که دارای هندسه نامنظم و قرارگیری در بخشهای میانی، پشتی و جانبی میباشند، میزان رؤیتپذیری از درب ورودی به بخشهای مختلف خانه به حداقل میرسد. همچنین با افزایش شاخص عمق و ارتباط در فضاهای باز خانههای سنتی میزان حریم خصوصی افزایش پیدا میکند.
پرونده مقاله
بدنههای شهری و ابعاد اجتماعی، فرهنگی آنها نقش مؤثری در ایجاد حس تعلق مکانی در شهروندان دارد. شناسایی الگوهای بدنههای شهری یکپارچه و هماهنگ بر ادراک مخاطبان در جهت ایجاد حیات اجتماعی، تعاملات اجتماعی و هویت مکانی مؤثر است. هدف پژوهش، بررسی تأثیر بدنههای شهری بر ایجاد چکیده کامل
بدنههای شهری و ابعاد اجتماعی، فرهنگی آنها نقش مؤثری در ایجاد حس تعلق مکانی در شهروندان دارد. شناسایی الگوهای بدنههای شهری یکپارچه و هماهنگ بر ادراک مخاطبان در جهت ایجاد حیات اجتماعی، تعاملات اجتماعی و هویت مکانی مؤثر است. هدف پژوهش، بررسی تأثیر بدنههای شهری بر ایجاد حس تعلق شهروندان و تعیین راهکارهای برای طراحی بدنه شهری مؤثر بر حس تعلق به مکان است. به همین جهت ضلع غربی خیابان امام خمینی اردبیل، اصلی ترین و قدیمی ترین خیابان این شهر مورد مطالعه قرار گرفته است. روش پژوهش از نوع کاربردی و توصیفی- پیمایشی بوده و به روش کمی انجام پذیرفته است. برای جمعآوری اطلاعات از مطالعات کتابخانهای و روشهای پیمایش میدانی، مشاهده و پرسشنامه استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش، میزان حس تعلق به مکان در شهروندان تحت تأثیر مؤلفه های اجتماعی- ادراکی بدنه شهری است؛ که می توان با هماهنگی مغازهها، مبلمان مناسب، احیای بناهای تخریبشده، تناسب در رنگ، تناسب در خط آسمان، نماسازی مطلوب و پوشش گیاهی مناسباحساس رضایتمندی و حس تعلق به مکان در شهروندان را افزایش داد. نتیجه پژوهش در مطالعه موردی نشان می دهد که قدمت بالا، دسترسی مناسب و برگزاری آیینهای ملی- مذهبی سبب ایجاد حس تعلق به مکان شده است. همچنین ساختارهای آشنا با فرهنگ و هویت شهروندان سبب ایجاد حس تعلق به مکان می شود. استفاده از جدارههای شهری مرتبط با هویت و فرهنگ تاریخی و بومی برای آیینهای ملی مذهبی میتواند مردم را به حضور در خیابان تشویق کند و سبب ایجاد خاطره و تصویر ذهنی برای آنها و بهتبع آن باعث افزایش حس تعلق مکانی شود.
پرونده مقاله