شهر اسلامی، واژه مناقشه آمیزي است که منشأ مباحث گسترده و دنباله داري است که مفهوم آن از آغاز تاکنون، تحولات و تطورات گوناگونی را تجربه نموده است.علیرغم تردیدها و اختلافنظرها بر سر تعریف و تعیین گسترۀ موضوعی، اما مسئله این است که تاکنون به اندازه کافی به این تحولات و ت چکیده کامل
شهر اسلامی، واژه مناقشه آمیزي است که منشأ مباحث گسترده و دنباله داري است که مفهوم آن از آغاز تاکنون، تحولات و تطورات گوناگونی را تجربه نموده است.علیرغم تردیدها و اختلافنظرها بر سر تعریف و تعیین گسترۀ موضوعی، اما مسئله این است که تاکنون به اندازه کافی به این تحولات و تطورات مفهوم شهر اسلامی به صورت منسجم پرداخته نشده است. علاوه بر این آموزش شهرسازی نیز تحت تأثیر شرایط اجتماعی تغییر کرده است. با شناسایی مؤلفههای آموزش شهرسازی به ویژه شهر اسلامی و سنجش ارتباط این آموزشها با واقعیت حرفه برای اتصال دانشجویان و دانشآموختگان این رشته با دنیای بیرون و بازار کار میتوان به این هدف دست یافت. بنابراین ضرورت پژوهش، منتج به کالبدشکافی مؤلفههای آموزش شهر اسلامی میشودکه میتواند بهعنوان يكي از راه كارهاي ارتقای دانش، مهارت و نگرش اساتید و دانشجویان درباره مسائل کمی و كيفي رشته شهرسازی باشد. با توجه به جایگاه آموزش شهرسازی و لزوم تبیین شاخصهای شهر اسلامی، این پژوهش به دنبال تبیین مؤلفه های آموزش شهرسازی با تأکید بر شاخص های شهر اسلامی و سنجش میزان تأثیر آنها بر شاخص های شهر اسلامی كه نقش كليدي در تصميم سازي و تصمیمگیری درباره مسائل شهري دارد و میتواند به اجرايي شدن اهداف و درگیر نمودن اساتید و دانشجویان رشته شهرسازی در فرایند یادگیری اشاره داشته باشد. لذا سؤال اصلی، شناسایی نقش و جایگاه شاخص های شهر اسلامی در محتوای آموزش رشته شهرسازی یا فرایند تهیۀ طرحهای شهری است. تحقیق حاضر بر اساس هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر نحوۀ گردآوری داده ها، تحقیق پیمایشی به شمار میآید و از شیوۀ مدلسازی معادلات ساختاری بهره گرفته است.یافته-های پژوهش نشان می دهد که کیفیت، روشها و ابزار آموزش با میزان ضریب مسیر 5.22، مربیان و مدرسان با میزان ضریب مسیر 3.26، عوامل اساسی آموزش با میزان ضریب مسیر 4.19، مهارتهای آموزشی با میزان ضریب مسیر 5.08 و در نهایت ارزشهای آموزشی با میزان ضریب مسیر 4.55 و همگی با احتمال 99 درصد بر شاخص های شهر اسلامی در بین دانشجویان شهرسازی، تأثیر معنادار دارد. از سوی دیگر ارزیابی یافته ها نشان داد که وجود مؤلفههای شهر اسلامی میتواند در افزایش دانش اساتید و برقراری ارتباط مؤثر با دنیای حرفه مثمر ثمر باشد و انگیزه دانشجویان را نیز افزایش دهد.
پرونده مقاله
توسعه شهری و فرایند تولید فضا همواره با تعارضات جدی توأم بوده است. این امر منجر به تولید و بازتولید فضاهای سوداگرانه مبتنی بر منطق صرف انباشت سرمایه شده است. از جمله نمودهای این تقابل را می توان در مداخلات صورت گرفته در بافتهای با هویت ویژه، چون مشهد دید، که در تعارض ج چکیده کامل
توسعه شهری و فرایند تولید فضا همواره با تعارضات جدی توأم بوده است. این امر منجر به تولید و بازتولید فضاهای سوداگرانه مبتنی بر منطق صرف انباشت سرمایه شده است. از جمله نمودهای این تقابل را می توان در مداخلات صورت گرفته در بافتهای با هویت ویژه، چون مشهد دید، که در تعارض جدی با مباحث پایداری و ابعاد سه گانه آن است. در تقابل با این چالشها، شهرسازی معنویتمبنا و لزوم شناسایی شاخصهای آن در برنامه ریزی شهری معاصر در جهت تعادل بخشی، ضروری به نظر میرسد. روند افزایشی پژوهشها در این زمینه از سوی مراکز علمی معتبر بیانگر لزوم هرچه بیشتر کاربست این مفهوم در مقیاس برنامه ریزی شهری معاصر است. این پژوهش با هدف ارائه خوانشی مکانی از شاخصهای تولید فضای شهری معنویت مبنا در برنامه ریزی شهری معاصر در راستای تعدیل چرخه فعلی، با هدف تدوین اجزا و مؤلفههای مکانی مؤثر در تولید فضای شهری معنویت مبناست. این پژوهش به لحاظ هدف در زمره تحقیقات توسعهای و از نوع کیفی است که با روش نظریۀ داده بنیاد انجام شده است. جامعۀآماری شامل خبرگان و مطلعین کلیدی (21 مصاحبه فردی و 2 مصاحبه گروهی) که با استفاده از شیوۀ نمونه گیری هدفمند به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. یافتههای تحقیق، شناسایی 23شاخص در قالب 8 بعد اصلی شامل چیدمان فضا، نقش انگیزی، نمادگرایی، پایداری، عدالت، امنیت، ساختار مدیریتی و معاصرسازی دانش نظری است. دستاورد این پژوهش، جای-گذاری مفهومی تعادل بخش به چرخه تولید فضاست که با ساختارسازی مؤلفههای مکانی مؤثر در تولید فضای معنویت مبنا، باعث ارتقای کیفی مداخلات؛خلق ارزش و نیل به پایداری توسعه خواهد شد.
پرونده مقاله
در دهه اخیر بیشتر از قبل نیاز به یافتن راه حلی برای افزایش علاقه به حضور در مساجد می باشد. با مدرن شدن زندگی انسان، نیاز روحی انسان به عبادت پیش از قبل، انسان را نیازمند به حضور در مساجد کرده است. با وجود این انسان ها، کمتر از قبل علاقه به استفاده و ماندن در این فضاها د چکیده کامل
در دهه اخیر بیشتر از قبل نیاز به یافتن راه حلی برای افزایش علاقه به حضور در مساجد می باشد. با مدرن شدن زندگی انسان، نیاز روحی انسان به عبادت پیش از قبل، انسان را نیازمند به حضور در مساجد کرده است. با وجود این انسان ها، کمتر از قبل علاقه به استفاده و ماندن در این فضاها دارند. این پژوهش نخست به دنبال یافتن پاسخ این پرسش است که سلسله مراتب شکلی مساجد طی دوره قاجار در شیراز چیست؟ و دوم اینکه اصول طراحی عناصر کالبدی مسجد با تأکید بر سلسله مراتب شکلی به منظور افزایش حضور چیست؟ هدف این مقاله، یافتن اصولی برای طراحی مساجد با تأکید بر سلسله مراتب شکلی به منظور افزایش حضور است. به این منظور ابتدا با مطالعات میدانی و بررسی های کتابخانه ای به اصل سلسله مراتب در مساجد پرداخته شد. سپس پیشنهادهای طراحی با توجه به معیارهای بوم شناسی بصری که در مطالعات کتابخانه ای بدست آمده بود، تهیه شد. این پیشنهادها در قالب یک پرسشنامه در میان خبرگان به روش دلفی ارزیابی شد. سپس نتایج این پرسشنامه در نرم افزار SPSS v25 تحلیل شد تا رعایت یا عدم رعایت، میزان تأثیرگذاری و اهمیت راه کارهای پیشنهادشده در مساجد قاجار شیراز بررسی شود. با توجه به تجزیه و تحلیل های انجام شده در این پژوهش، تأثیرگذارترین راه کارهایی که می تواند سبب ایجاد سلسله مراتب شکلی، در نتیجه افزایش معنویت و علاقه به حضور در مساجد شود، راه حل هایی نظیر افزایش «عناصر الحاقی و تزیینی» و «شاخص تر کردن خطوط بام» در طراحی است.
پرونده مقاله
متون جغرافیای تاریخی قرون اولیه و میانه اسلامی از دو شهر فهرج و اسپی یا سنیج(نصرت آباد کنونی)، در ردیف شهرهای آبادان حاشیه کویر و در شرح مسیر کرمان به سیستان نام برده اند. در مطالعات باستان شناسی ناحیه منظر فرهنگی بم در نیمه نخست دهه 90، مسیر باستانی فهرج به اسپی (نصرت چکیده کامل
متون جغرافیای تاریخی قرون اولیه و میانه اسلامی از دو شهر فهرج و اسپی یا سنیج(نصرت آباد کنونی)، در ردیف شهرهای آبادان حاشیه کویر و در شرح مسیر کرمان به سیستان نام برده اند. در مطالعات باستان شناسی ناحیه منظر فرهنگی بم در نیمه نخست دهه 90، مسیر باستانی فهرج به اسپی (نصرت آباد) بررسی شد. در ادامه مطالعات، بنای بیابان گرگ شناسایی شد. از پرسش های مطرح در این پژوهش، نخست شناخت اهمیت محور فهرج به اسپی (نصرت آباد) در اواخر دوره ساسانی تا پایان عصر سلجوقی و سپس مطالعه کارکرد بنای بیابان گرگ و تاریخ ساخت آن است. پژوهش حاضر از نوع بنیادی با رویکرد توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات به دو شیوه میدانی و کتابخانه ای است. در ابتدا معرفی بخشی از شاهراه باستانی فارس و کرمان به سیستان در ناحیه منظر فرهنگی بم، در راستای پاسخگویی به ابهامات تاریخی فراوان در حوزۀ تمدنی شرق و نیز فعالیتهای اندک صورت گرفته جهت شناخت محورهای باستانی این ناحیه که از معیارهای ثبت منظر فرهنگی بم در فهرست آثار جهانی است، سپس معرفی، شناخت کاربری و دوره ساخت بنای بیابان گرگ به عنوان بنایی شاخص در میانه مسیر باستانی فهرج به اسپی، واقع در جنوب شرق ایران، که تا کنون هیچ گونه تحقیقی بر روی آن صورت نپذیرفته بود، از ضرورت ها و اهداف پژوهش بود. خط سیر مورد مطالعه از فهرج در حاشیه جنوبی دشت لوت(لوت زنگی احمد) آغاز شده و به موازات جاده ارتباطی کنونی به طول 150 کیلومتر و طی 4 تا 5 منزل به اسپی (نصرت آباد) می رسد. آثار شناسایی شده بر خط سیر شامل؛دوسکونتگاه وسیع، قسمت هایی از جاده سنگفرش باستانی، ده قلعه و کاروان سرا و دو مناره بود. تاریخ این آثار، بازه زمانی اواخر دوره ساسانی تا پایان عصر سلجوقی است. این خط سیر در بازه زمانی آغاز اسلام تا پایان عصر سلجوقی حیات داشته و دارای اهمیت زیادی بوده است. این مسیر بخشی از شاهراه باستانی کرمان به سیستان و در نگاهی وسیع تر، بخشی از خط سیر باستانی فارس به سیستان (زرنگ) است. بنای بیابان گرگ از آثار شاخص در میانه مسیر بود. این بنا با نقشه ای هشت-ضلعی، هشت برج در گوشه ها و چهل حجره پیرامون حیاط مرکزی، کاروان سرا یا رباطی در میانه مسیر است. معرفی، تبیین کاربری و تاریخ ساخت بنای بیابان گرگ، ضمن کمک به شناخت اهمیت مسیر مورد مطالعه، مكمل تعيين كننده اي بر مجموعه شواهد معماری کاروان سراها و قلاع در دوره سلجوقی و حلقه پركننده خلأ اطلاعات و اسناد فرهنگي- تاريخي در این دوره است.
پرونده مقاله
اقتصاد شهری به عنوان شاخهای از اقتصاد خُرد، پس از شکلگیری رویکردهای مبتنی بر پایداری همچون توسعۀ پایدار، بیش از پیش با این رویکردها پیوندیافت و مقولهای جامع با عنوان «اقتصاد پایدار شهری» را شکل داد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی الگوهای اقتصاد پایدار شهری به منظور تح چکیده کامل
اقتصاد شهری به عنوان شاخهای از اقتصاد خُرد، پس از شکلگیری رویکردهای مبتنی بر پایداری همچون توسعۀ پایدار، بیش از پیش با این رویکردها پیوندیافت و مقولهای جامع با عنوان «اقتصاد پایدار شهری» را شکل داد. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی الگوهای اقتصاد پایدار شهری به منظور تحول و توسعه مجدد محله های ناکارآمد شهری می باشد که تاکنون کفایت آنها ارزیابی نگردیده است.بدین منظور با استفاده از یک روش کمّی- کیفی مبتنی بر مصاحبه و پرسشگری از خبرگان شهر تهران، دادههای تحقیق گردآوری شد. نتایج بهدستآمده، حاکی از تأثیر مثبت و معنادار تمامی مدلهای مورد بررسی بر متغیر وابسته یعنی توسعۀ محلی بود. با این حال برخی از الگوهای اقتصاد پایدار شهری همچون «کارآفرینی اجتماعی» و «الگوی LED»، تأثیر بیشتری بر توسعۀ محلی داشت. این بدان معنی است که دو الگوی یادشده میتواند بیش از سایر الگوها در انطباق با شرایط محلههای ناکارآمد منطقه ۱۰ شهر تهران به کار گرفته شود. در نهایت ایننتیجه به دست آمد که برای کاربست الگوهای اقتصاد پایدار شهری در توسعۀ محلی و تحول محلههای ناکارآمد شهری منطقه ۱۰ شهر تهران، باید دو پیششرط اساسی مدنظر قرار گیرد. یکی اینکه اولویت انتخاب الگوهای توسعه مجدد، مبتنی بر تطابق آنها با «توسعۀ محلی درونزا» باشد و شرط دیگر شرایط و اقتضائات جامعهشناختی محلههای ناکارآمد شهری در انتخاب الگوی توسعه لحاظ گردد. با پذیرش و بهکارگیری این دو پیششرط، میتوان الگویی بومی از توسعه محلی مبتنی بر رویکرد اقتصاد پایدار شهری در شهر تهران را تحقق بخشید.
پرونده مقاله
ثبت بافت تاریخی شهر یزددر مجموعه شهرهای میراث جهانی یونسکو، مطابق معیار سوم و پنجم فرهنگی یونسکو، در سال 2017 صورت گرفت. یکی از استراتژی های تداوم سکونت در آن، استفاده مجدد از آن دسته از اراضی است که پیشتر تحت استفاده بوده و امروز به صورت زمین افتاده یا اراضی تحت ساختما چکیده کامل
ثبت بافت تاریخی شهر یزددر مجموعه شهرهای میراث جهانی یونسکو، مطابق معیار سوم و پنجم فرهنگی یونسکو، در سال 2017 صورت گرفت. یکی از استراتژی های تداوم سکونت در آن، استفاده مجدد از آن دسته از اراضی است که پیشتر تحت استفاده بوده و امروز به صورت زمین افتاده یا اراضی تحت ساختمان های مخروبه و متروکه به فضاهای ناکارآمد تبدیل شده است. هدف پژوهش، در مرحله اول، اولویت بندی محله های بافت تاریخی یزد از حیث میزان پتانسیل این اراضی برای توسعۀ مجدد و سپس ارائه برنامۀ ارتقای کارایی در استفاده از آنها را در پهنه (محله) دارای بیشترین قابلیت است. سنجش میزان پتانسیل اراضی با کاربست روش تصمیم گیری چندمعیاره ANP و برنامه ریزی استفاده مجدد اراضی در پهنه دارای بیشترین قابلیت به روش برنامه ریزی راهبردی انجام شده است. بنا بر یافته های پژوهش، تمام محله های بافت تاریخی شهر یزد، دارای سهم قابل ملاحظه ای از اراضی واجد ارزش توسعۀ مجدد در لبه و درون خود هستند. محله زرتشتی هابه واسطه «مطلوبیت اجتماعی، توان اقتصادی به ویژه در حوزه گردشگری و دسترسی مناسب تر» دارای پتانسیل بیشتری برای توسعه مجدد است. همچنین کاربری های مناسب پیشنهادی در اراضی دارای قابلیت توسعه و نیز راه کارهای رونق زندگی در محله زرتشتیان ارائه شده است. پژوهش، نمونه کاربست برنامه ریزی توسعه مجدد اراضیناکارآمد در بافت های تاریخی و قدیمی را نشان می دهد.
پرونده مقاله