از میان الگوهای ساخت شهر، الگوی چندهستهای در مورد شهرهای بزرگ بیشتر صادق است؛ چراکه تجربه نشان داده است شهرهای کوچکتر بهویژه شهرهای تاریخی، اغلب یک هسته شهری دارند که معمولاً در مرکزیت هندسی و محدودۀ تاریخی شهر واقعشده است. این در حالی است که در اثر توسعۀ فیزیکی شهر چکیده کامل
از میان الگوهای ساخت شهر، الگوی چندهستهای در مورد شهرهای بزرگ بیشتر صادق است؛ چراکه تجربه نشان داده است شهرهای کوچکتر بهویژه شهرهای تاریخی، اغلب یک هسته شهری دارند که معمولاً در مرکزیت هندسی و محدودۀ تاریخی شهر واقعشده است. این در حالی است که در اثر توسعۀ فیزیکی شهرهای بزرگ به سمت پیرامون، مراکز فرعی شهری شکل میگیرند و بهتدریج ساختار فضایی چندهستهای شهر پدید میآید. مقالۀ حاضر باهدف شناخت تحولات ساختار فضایی کلانشهر قم ازنظر هستهها و مراکز شهری، بهویژه در سه دهۀ اخیر نوشتهشده است. ایده ی اولیه ی تحقیق این بوده است که: «ویژگی ها و کارکردهای مذهبی خاص شهر قم مانع زوال فراگیر بخش مرکزی این شهر در مقایسه با سایر شهرهای و کلانشهرهای کشور شده است.» برای تجزیهوتحلیل دادهها از روشهای کمی شامل تحلیل آماره G عمومی و موران محلی LISA، بیضی انحراف استاندارد و تابع تراکم کرنل در نرمافزار Arc Gis 10.3 استفادهشده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که کلانشهر قم با برخورداری از ویژگیهای مذهبی خاص و قرار داشتن در جایگاه دومین شهر مذهبی کشور پس از مشهد مقدس، همانند بسیاری از شهرهای بزرگ ایرانی – اسلامی رشد شتابان شهرنشینی و گسترش فیزیکی و پراکنده بافت شهری را از اوایل قرن حاضر، بهویژه طی سالهای 1360 تا 1395، تجربه کرده است. در جریان این تحولات، بخش مرکزی شهر قم بسیاری از کارکردهای خود را کماکان حفظ کرده و بهرغم فرسودگی نسبی و موانع و محدودیتهای فیزیکی موجود، در حال حاضر بهعنوان مهمترین هستۀ شهری در ساختار فضایی این کلانشهر مطرح است. در نتیجه، کلانشهر قم در اثر افزایش سریع جمعیت و وسعت (گسترش افقی) و نیز شکلگیری برخی محورها، گرهها و مراکز فرعی در مقیاس شهر، اگرچه در حال دگرگون شدن به سمت یک شهر چندهستهای است؛ اما به دلیل ویژگیهای خاص مذهبی و کارکردهای گستردۀ بخش مرکزی آن، در حال حاضر همچنان بهعنوان یک «شهر تکهستهای» با تسلط هستۀ تاریخی شهر، شناخته میشود.
پرونده مقاله
بر پایه دیدگاههای امروز جوامع علمی، بازی برای کودک صرفاً جنبه تفریح و سرگرمی نداشته و در حقیقت، بازی، زندگی کودک بوده و او توانمندیها و مهارتهای مورد نیاز زندگی آینده خود را از این راه کسب کرده و پرورش میدهد. از اینرو توجه به طراحی علمی فضاهای بازی کودکان، بهویژه چکیده کامل
بر پایه دیدگاههای امروز جوامع علمی، بازی برای کودک صرفاً جنبه تفریح و سرگرمی نداشته و در حقیقت، بازی، زندگی کودک بوده و او توانمندیها و مهارتهای مورد نیاز زندگی آینده خود را از این راه کسب کرده و پرورش میدهد. از اینرو توجه به طراحی علمی فضاهای بازی کودکان، بهویژه در سطح محله که به نوعی اولین و اصلیترین بستر زندگی اجتماعی کودکان است، اهمیت بسیار بالایی دارد. پژوهش حاضر با دو هدف اصلی صورت گرفته است: 1) استخراج اصول طراحی شهری به منظور ارتقای کیفیت فضاهای بازی برای کودکان و نوجوانان در سطح محله 2) برداشتن گامی به پیش، برای احیای بازیهای بومی ایرانی به وسیله طراحی فضاهای بازی متناسب در سطح محلات شهری. روش تحقیق این پژوهش کیفی و مبتنی بر روش «فراتحلیل کیفی یا فراترکیب» بوده و در ادامه به منظور تحلیل ساختارمند نمونه موردی انتخاب شده، از روش تحلیلی «سوآت» بهره گرفته شده است. بر اساس یافتههای این پژوهش، کیفیتهای متنوعی برای موفقیت و پاسخگویی تام و تمام یک فضای بازی، دارای اهمیت هستند. ایمنی و امنیت به عنوان توقعات اصلی والدین از فضای بازی، در کنار جذابیت به عنوان کیفیت اصلی مد نظر کودکان، نقش اصلی را در موفقیت یک فضای بازی ایفا مینماید. جذابیتی که هسته اصلی آن تنوع عملکردی است. تنوعی که فقدان آن در فضاهای بازی محلهای سبب جذب بیش از پیش کودکان به بازیهای رایانهای، کوتاه شدن بازه زمانی حضور کودکان در این فضاها و حضورپذیری پایین دورههای مختلف سنی کودکان شده است. در این میان، با بهرهگیری از ظرفیت بازیهای بومی ایرانی به عنوان یک میراث ناملموس تاریخی- فرهنگی ارزشمند، با توجه به تمرکزی که بر بازیهای گروهی و جمعی دارند، غنای فرهنگی- اجتماعی فضاهای بازی افزایش خواهد یافت و گامی بزرگ در راستای بر طرف کردن فردگرایی ایرانیان برداشته خواهد شد.
پرونده مقاله
موضوع این پژوهش بررسی اثر برابریخواهی و مهماننوازی بر چگونگی تداوم سکونت و ساختار خانههای گمیشان است و در این راستا برای درک بهتر از نحوه شکلگیری فضا در خانههای ترکمنی، ابتدا میبایست به مطالعات ساختار اجتماعی این اقوام پرداخت و سپس این دو عنصر فرهنگی را که نقش بار چکیده کامل
موضوع این پژوهش بررسی اثر برابریخواهی و مهماننوازی بر چگونگی تداوم سکونت و ساختار خانههای گمیشان است و در این راستا برای درک بهتر از نحوه شکلگیری فضا در خانههای ترکمنی، ابتدا میبایست به مطالعات ساختار اجتماعی این اقوام پرداخت و سپس این دو عنصر فرهنگی را که نقش بارزی در تداوم سکونت از آلاچیق یا «اوی» تا خانههای چوبی دو طبقه یا «تام» داشتند، مورد بازشناسی قرار داد. این پژوهش از این نظر اهمیت دارد که میتوان چگونگی تقسیم فضاها و فعالیتها را در خانههای ترکمنی گمیشان تبیین نمود، موضوعی که پیشتر به آن پرداخته نشده است. هدف از انجام پژوهش بررسی نقش دو مولفه فرهنگی بارزتر یعنی برابریخواهی و مهماننوازی بر شکلگیری فضاها در خانههای گمیشان است. پرسش اصلی در این پژوهش این است که برابریخواهی و مهماننوازی چه نقشی در معماری خانههای گمیشان داشته است؟ مبانی نظری تحقیق متکی بر تاثیر فرهنگ در شکلگیری خانههای اقوام گوناگون در گذشته بوده است. در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و همچنین روش تحقیق تطبیقی استفاده شده است به این صورت که نخست بر اساس مطالعات کتابخانهای و مشاهدات میدانی، اصول اجتماعی و فرهنگی در اقوام ترکمن بررسی شده و به جمعآوری دادهها در این زمینه پرداخته شده و دو مولفه اصلی تاثیرگذار در زندگی اجتماعی این اقوام شناسایی گردیده که شامل برابریجویی و مهماننوازی است، سپس به بررسی تاثیر این دو مولفه بر معماری ترکمنی پرداخته شده است. در این نوشتار برابریخواهی و مهماننوازی متغیر مستقل و چگونگی ساختار خانههای گمیشان متغیر وابسته است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که ساختار و تقسیمات فضایی در خانههای گمیشان به صورت کاملا برابر است و این امر تحت تاثیر مستقیم از برابریجویی است که ریشه در افکار و باورهای آنها دارد. همچنین اساس شکلگیری و ایجاد این خانهها برای اسکان مهمان در نظر گرفته شده، که این امر نیز تحت تاثیر مستقیمِ مهماننوازیشان بوده است.
پرونده مقاله
همچنان که مرگ مرحلهای گریزناپذیر از حیات انسان است، آرامستان نیز همواره یکی از فضاهای اصلی و غیرقابل اجتناب هر سکونتگاه انسانی و از آن جمله شهرهای ایرانی - اسلامی بوده است. در پژوهش حاضر به تحلیل ساماندهی آرامستانهای شهر اصفهان از منظری بومی و اسلامی پرداخته شده است. چکیده کامل
همچنان که مرگ مرحلهای گریزناپذیر از حیات انسان است، آرامستان نیز همواره یکی از فضاهای اصلی و غیرقابل اجتناب هر سکونتگاه انسانی و از آن جمله شهرهای ایرانی - اسلامی بوده است. در پژوهش حاضر به تحلیل ساماندهی آرامستانهای شهر اصفهان از منظری بومی و اسلامی پرداخته شده است. روش تحقیق، کیفی و روش نمونهگیری به صورت هدفمند است. در مقایسه بین آرامستانهای محلی (رویکرد غیرمتمرکز) و باغ رضوان (رویکرد متمرکز)، نتایج نشان میدهد در آرامستان باغ رضوان خدماترسانی بهتر است و مسائل بهداشتی و شرعی بیشتر رعایت میشود. دسترسی به آرامستانهای محلی اصفهان آسانتر است. آرامستانهای محلی دارای مقیاس انسانیترند و باعث ایجاد انسجام اجتماعی بیشتر میشوند. با تقویت آرامستانهای محلی، آزادی افراد برای تعیین مکان تدفین بیشتر است و همچنین به دلیل دسترسی راحت به فضای آرامستان، یاد مرگ را در جامعه و شهر تقویت میکند و غایت فضای آرامستان را که ایجاد تذکر برای زندگان است، تأمین مینماید.
پرونده مقاله
حکومت ساسانی در دوران میانی و اواخر حکومت از زمان شاپور دوم بهتدریج مرکزیت سیاسی خود را از فارس به سرزمین باز و استراتژیک بینالنهرین انتقال داد. قطعاً هدف از این انتقال مرکز قدرت، تسلط بیشتر بر مرزهای غربی و سرزمینهای حاصلخیز عراق و خوزستان بوده است. درههای زاگرس م چکیده کامل
حکومت ساسانی در دوران میانی و اواخر حکومت از زمان شاپور دوم بهتدریج مرکزیت سیاسی خود را از فارس به سرزمین باز و استراتژیک بینالنهرین انتقال داد. قطعاً هدف از این انتقال مرکز قدرت، تسلط بیشتر بر مرزهای غربی و سرزمینهای حاصلخیز عراق و خوزستان بوده است. درههای زاگرس مرکزی به عنوان نزدیکترین مناطق مرتفع به مرکزیت سیاسی در این دوره بهشدت مورد توجه واقع شدند که از جمله این دلایل، واقع شدن در مسیر شاهراه ارتباطی بین مرکزیت امپراتوری با مرکزیت سیاسی، حاصلخیزی و تنوع زیستمحیطی را میتوان برشمرد.وجود استقرارهایی از دوره ساسانی با تراکم نسبتاً بالاتر از حد توان زیست محیطی، واقع شدن در درههای طبیعی غیر قابل دسترس، دوری از مسیر راههای ارتباطی اصلی و از همه مهمتر ایجاد یکباره و همزمان آنها، نشان دهنده حضور مردمانی است که به دور از تیررس اعراب به مقاومت پراکنده و ادامه حیات خود ادامه داده اند،(به طوریکه تمام این محوطهها بر روی خاک بکر و نه در راستای تداوم استقراری از دوره قبل بنا شدهاند).کاوشهای جدید باستانشناسی منجر به نمایان شدن بخشی از بقایای معماری مربوط به خانههای اعیانی - اشرافی و خانههای مسکونی شد. در این مقاله برآنیم که علاوه بر ارزیابی کارکرد و قدمت محوطههای نویافته به پرسشهایی از جمله چگونگی ارتباط بین بناهای اربابی همدوره در منطقه سیمره بپردازیم. نتایج بهدست آمده نشانگر تداوم استقرار از دوره ساسانی تا اوایل اسلام در این بناهاست که مدارک سفالین دلیلی محکم بر تأیید این تاریخگذاری است. لذا این نوشتار تلاش میکند به این پرسش پاسخ دهد که کارکرد بقایای معماری بهدست آمده چیست و متعلق به کدام فاز زمانی است؟ پژوهش حاضر بر مبنای کاوشهای باستانشناسی طی سالهای اخیر صورت گرفته و با رویکرد توصیفی- تحلیلی، سعی در تبیین آثار معماری دارد.
پرونده مقاله
بازارها، نقش اساسی و غیر قابل انکاری در هویتبخشی فرهنگی، ملی و بومی به شهرهای ایرانی - اسلامی بر عهده داشتهاند، به نحوی که حیات شهر در پیوند با بازار رقم میخورد؛ اما با تغییر و تحول اینگونه فضاهای تجاری و شکلگیری مجتمعهای تجاری در فضای مدرن و بهخصوص با تاسیس مگام چکیده کامل
بازارها، نقش اساسی و غیر قابل انکاری در هویتبخشی فرهنگی، ملی و بومی به شهرهای ایرانی - اسلامی بر عهده داشتهاند، به نحوی که حیات شهر در پیوند با بازار رقم میخورد؛ اما با تغییر و تحول اینگونه فضاهای تجاری و شکلگیری مجتمعهای تجاری در فضای مدرن و بهخصوص با تاسیس مگامالها نگرانیهای جدی درباره تاثیرات این فضاها بر هویتهای مکانی به وجود آمده است. بر این اساس سوال اصلی مقاله حاضر آن است که احداث و فعالیت مگامالها چه تاثیری بر هویتهای جمعی و به طور مشخص هویت محلهای به جا خواهد گذاشت؟ پیشفرض اصلی نویسندگان آن است که هویت محلهای (به عنوان یک سطح از هویت مکانی) پدیدهای متغیر است و تحت تاثیر بافتهای شهری و عناصری مانند مگامالها قرار گرفته و تضعیف میشود. به منظور بررسی این فرضیه، مورد مطالعاتی اطلس مال که در منطقه نیاوران در حال احداث است، انتخاب شد. این پژوهش با رویکرد آیندهپژوهی انجام شده و روش تحقیق آن ترکیبی از روشهای کمی و کیفی بوده است. در ابتدا وضعیت کنونی هویت محلهای با روش نظرسنجی و با حجم نمونه 300 نفری از اهالی سه محله اطراف (محلات بلافصل) پروژه مورد سنجش قرار گرفت. همچنین برای پیشبینی تاثیرات احتمالی پروژه بر هویت محلهای ساکنان توأمان از روشهای مراجعه به خبرگان دانشگاهی، مراجعه به مطلعین و خبرگان محلی و نیز بررسی تاثیر سه مجتمع در حال فعالیت (تیراژه، ارگ و کوروش) استفاده شد. یافته اصلی مقاله آن است که هویت محلهای فعلی در محلات سهگانه اطراف اطلس مال در حدی قوی (بالاتر از میانگین) قرار دارد و دیگر آنکه تاثیر اطلس مال بر هویت محلهای اهالی، در ارتباط با (و منوط به) شش پیشران کلیدی دیگر مانند مصرف گرایی، حضور برندهای خارجی، معماری مدرن، ترافیک و حمل و نقل، ازدحام و شلوغی بازدید کنندگان، قیمت زمین و املاک قرار دارد. در نهایت باید گفت پیشبینی میشود تاثیرگذاری پروژه اطلس مال بر هویت محلهای به صورت بسیار تدریجی، آهسته و کند خواهد بود و امکان سیاستگذاری و برنامهریزی برای کاهش اثرات منفی آن وجود دارد که این مهم بر عهده مدیران شهری و مدیریت پروژه، پیش و پس از شروع فعالیتهای مجتمع اطلس مال است.
پرونده مقاله