Renewal of Spatial structure of the quarters based on the Cultural- led regeneration approach in Historical fabrics (Case Study: Arg quarter, Mashhad)
Subject Areas : Neighborhood studies in Iranian Islamic citiesFarid Ganjeali 1 , Iman Ghalandarian 2 *
1 - M.A Student of Urban Design student Department of Urbanism, Ferdowsi University of Mashhad, Mashhad, Iran.
2 - Assistant professor Department of Urbanism, Ferdowsi University of Mashhad, Mashhad, Iran.
Keywords: Urban Regeneration, Cultural-led Regeneration, The Dimensions of Built Environment, Urban Spatial Structure, Arg Quarter.,
Abstract :
The spatial structure of quarters plays a fundamental role in revitalizing and improving their quality. Emphasizing the reconstruction of cultural heritage, this approach can serve as a suitable catalyst for strengthening related issues or the spatial structure of historical quarters. This research aims to reconstruct the spatial structure of the Arg quarter in Mashhad. The methodology employed is mixed (quantitative and qualitative), where initially, by defining the criteria for cultural reconstruction in both soft and hard environments and categorizing them into seven dimensions of the urban environment, the cultural criteria in the components of spatial structure were elucidated. In the second step, quarter issues in the Arg quarter were extracted through the perspectives of authors, experts, and residents using observation and interviews, then the issue network was drawn and analyzed using qualitative research analysis tools (Gephi software). The results of the research indicate that the most important issues of the spatial structure of the Arg quarter include the lack of day and night activities, neglect of social values, functional disturbances in space and activities, inappropriate environmental qualities, and the loss of a sense of place, which can be addressed by proposing suggestions for improvement based on the identified issues.
باستانی، مژده و تکتم حنایی (1399) مطالعه تطبیقی تاب آوری اجتماعی در راستای اهداف بازآفرینی شهری (نمونه موردی: محالت ایران؛ فیلیپین و مالزی)، نشریه شهر ایمن، 3(9): 1-17.
بحرینی، حسین و بهناز بلوکی و سوده تقابن (1388) تحلیل مبانی نظری طراحی شهری معاصر، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
بحرینی، حسین و محمد سعید ایزدی و مهرانوش مفیدی (1393) رویکردها و سیاستهای نوسازی شهری (از بازسازی تا بازآفرینی شهری پایدار)، فصلنامه علمیو پژوهشی مطالعات شهری، 3(9): 17-30.
بخشی، مینا و سعید پیری و علی رضا استعلاچی (۱۴۰۱) باز آفرینی محور فرهنگی با تأکید بر ارتقا کیفیت محیط، نشریه تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی، ۲۳(۶۷): ۲۴۱: ۲۵۷.
بذرگر، محمدرضا (1386) شهرسازی و ساختار اصلی، شیراز، انتشارات کوشامهر.
پاکدامن، بهروز (1372) نکاتی درباره طراحی شهرهای جدید، نشریه ابادی، 8(1): 10-1.
حمیدی، ملیحه و محسن حبیبی و جواد سلیمی(1376) استخوان بندی شهر تهران، تهران، معاونت فنی و عمرانی شهرداری تهران.
خان محمدی، مرجان و محمود قلعه نویی (1395) باز آفرینی مبتنی بر فرهنگ از طریق توسعه صنایع خلاق و تبیین محلههای فرهنگی در بافتهای تاریخی شهر، فصلنامه علمیمرمت و معماری ایران، 6(12): 84-67.
رزاقی، حبیب الله و کرامت الله زیاری و نوید سعیدی رضوانی (1390) مدل چند هسته اي و چند مركزي شهر و كلانشهري، از نظريه تا عمل (مورد شهر كرج)، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، 26(102): 100-73.
رضوانی، علی رضا (1384) در جستجوی هویت شهری مشهد، مشهد، انتشارات وزارت مسکن و شهرسازی.
زنگنه، یعقوب وجواد فرهادی ووجیه توبی (1392) تبيين و اولويت بندي مداخله در بافتهاي فرسوده شهري با استفاده از روش AHP نمونه موردي: مشهد، محله نوغان (قطاع 2)، مجله پژوهش و برنامه ریزی شهری، 14(12): 49-62.
زبردست، اسفندیار و هادی شاد زاویه (1390) شناسایی عوامل موثر بر پراکنده رویی شهری و ارتباط آن با ساختار فضایی شهر (نمونه مورد مطالعه: شهر ارومیه)، نامه معماری و شهرسازی، 4(7): 112-89.
زبردست، اسفندیار و پدرام رضایی (1396) سنجش ماهيت توسعه چندمركزي مجموعه شهري رشت، فصلنامه مطالعات ساختار و کارکرد شهری، 4(15): 53-32.
صفدری، سیما و محمدرضا پورجعفر و احسان رنجبر (1393) بازآفرینی فرهنگ مبنازمینه ساز ارتقاء تعاملات فرهنگی (نمونة موردی: بافت تاریخی شهر مشهد)، نشریه شهرسازی و معماری هفت شهر، 4(48): 39-25.
صیامی، قدیر و سید امیر کابلی فرشچی و علی رفعتی گنابادی(1395) نقش آفرینی عناصر کالبدی هویت بخش در تجدید حیات بافتهای تاریخی- فرسوده شهری (مطالعه موردی: محور تاریخی ارگ در شهر مشهد)، فصلنامه علمی پژوهشی خراسان بزرگ، 7(23): 45-62.
صرافی، مظفر (1397) رهیافت بازآفرینی شهری رادیکال برای چیرگی بر ناپایداری توسعه ایران، نشریه معماری و شهرسازی هفت شهر، 4(62): 57-61.
عندلیب، علی رضا (۱۳۹6) اصول نوسازی متوازن بافتهای فرسوده شهری، نشریه باغ نظر، ۱۴(۴۸): ۵-۱۶.
غفوری، فواد و ایمان قلندریان (1402) باز آفرینی خیابان چهارباغ هرات با هدف ارتقاء هویت مکان، نشریه باغ نظر، 20(123): 56-45.
قرائی، آزاده و اسفندیار زبردست و حمید ماجدی (1397) گونه شناسی فرم شهر و ساختار فضایی پایدار با نظری بر شهر تهران، هویت شهر، 14(1): 32-17.
قلندریان، ایمان (1401) تحلیل جریان مهاجرتِ میان شهرستانی در استآنهای خراسان(طی دوره 1390تا 1395)، پژوهشنامه خراسان بزرگ، 12(46): 42-25.
قلندریان، ایمان و مجتبی رفیعیان (1397) تبیین مدل کیفیت محیط در بازآفرینی شهر ایرانی اسلامی، نشریه مطالعات شهر ایرانی اسلامی، 9(34): 58-49.
لطفی، سهند (1390آ) بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا : تأملی بر بن مایههای فرهنگی و کنش باز آفرینی، نشریه هنرهای زیبا، 3(45): 62-49.
لطفی، سهند (1390ب) تبارشناسی بازآفرینی شهری از بازسازی تا نوزایی، شیراز، آذرخش.
لطفی، سهند و مهسا شعله و فاطمه علی اکبری (1395) تدوين چارچوب مفهومي كاربست اصول و آموزههای باز آفريني شهري فرهنگ مبنا (مورد پژوهي: بافت تاريخي شيراز)، نشریه معماری و شهرسازی ایران، 8(1): 245-229.
متولی حقیقی، یوسف (1392) تاریخ معاصر مشهد: پژوهشی پیرامون تاریخ تحولات سیاسی-اجتماعی مشهد از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی، مرکز پژوهشهای شورای اسلامیشهر مشهد، انتشارات مشهد.
معیدفر، سعید (1397) رهیافتهایی درباره سیاستگذاری در بافت فرسوده و سکونتگاه غیررسمی، نشریه معماری و شهرسازی هفت شهر، 4(62): 62-66.
مفیدی، مهرانوش و تقی قاسم شریفی (1398) از آفرینی فرهنگ مبنا با تأکید بر توسعه اجتماع محلی پایدار (مورد پژوهی : بافت تاریخی محله راه ری قزوین)، فصلنامه جغرافیا و روابط انسانی، 2(1): 301-268.
ملک زاده، ندا و هاشم داداش پور و مجتبی رفیعیان (1400) فرا مطالعه مطالعات مرتبط با ساختار فضایی شهری و منطقهای در ایران در بازه زمانی 1380-1398، نشریه معماری و شهرسازی ایران، 12(1): 57-37.
مولایی، محمد مهدی و رسول سلیمانی (1396) رشد اقتصادی و توسعه شهری از طریق بازآفرینی خانههای ارزشمند تاریخی نمونه موردی: خانههای تاریخی شهر همدان، 7(3): 104-95.
مینیاتور، ارمان (1391) رویکرد منظرین در مرمت شهر؛ پروژه نظام الدین بستی، شبکه یکپارچه فضاهای تاریخی و روز، 4(19): 57-52.
ناصری، فرناز و مجید شبازی و هومن ثبوتی (۱۳۹۹) بازآفرینی محلات شهر زنجان در تطبیق با شاخصهای شهر ایرانی-اسلامی (نمونه موردی: محلات حسینیه و نایب آقا)، نشریه مطالعات هنر اسلامی، ۴۰(۱۷): ۳۳۳-۳۴۹.
نوین، علی رضا و کریم حسین زاده دلبر و محمدرضا پورمحمدی(۱۴۰۰) شناسایی مؤلفههای تأثیرگذار باززنده سازی بافتهای تاریخی-فرهنگی بر توسعه ی توریسم شهری (مطالعه موردی: کلانشهر تبریز)، فصلنامه ی علمی فضای جغرافیایی، ۲۱(۷۴): ۱۵-۳۲.
Baek, Y., Changmu, J., & Heesun, J. (2021) Culture and Urban Regeneration. The Role of Cultural Investment for Community Development and Organization of Urban Space. Sustainability, 13(15), 1–21.
Carmona, M., Heath, T., Oc, T., & Tiesdell, S. (2011) Public Places Urban Spaces (2nd ed.). Routledge Press.
Chen, X., Zhu, H., & Yuan, Z. (2020) Contested memory amidst rapid urban transition: The cultural politics of urban regeneration in Guangzhou, China. Cities, 102, 1–11.
Dejana, N., Milena, K., & Zlatomir, G. (2019) Post-socialist context of culture-led urban regeneration – Case study of a street in Novi Sad, Serbia. Cities, 85(72–82).
Dempsey, N., Brown, C., Raman, S., Porta, S., Jenks, M., Jones, C., & Bramley, G. (2008) Elements of Urban Form.
Evans, G., & Shaw, P. (2004) The Contribution of Culture to Regeneration in the UK: A Review of Evidence. Metropolitan University Press.
Falanga, R. (2022) Understanding place attachment through the lens of urban regeneration. Insights from Lisbon. Cities, 122, 1–5.
Florida, R. (2005) Cities and the Creative Class. Routledge Press.
Ghalandarian,I., & Goharipour, H. (2021) Requiem for the spiritual experience: Reconceptualising ‘quality of the environment’ by looking at the renovation process of the Samen district in Mashhad, Iran, Journal of Urban Regeneration and Renewal, 17 (1), 38-52.
Gokce, D., & Chen, F. (2021) Multimodal and scale‑sensitive assessment of sense of place in residential areas of Ankara, Turkey. Journal of Housing and the Built Environment, 36(1), 1077–1101.
Jung, T. H., Lee, J., Yap, M. H. ., & Ineson, E. M. (2015) The role of stakeholder collaboration in culture-led urban regeneration: A case study of the Gwangju project, Korea. Cities, 44, 29–39.
Kim, G., Newman, G., & Jiang, B. (2020) Urban regeneration: Community engagement process for vacant land in declining cities. Cities, 56(102), 1–12.
Kim, J. Y. (2015) Cultural entrepreneurs and urban regeneration in Itaewon, Seoul. Cities, 56, 1–9.
Lak, A., Gheitasi, M., & Timothy, D. J. (2019) Urban regeneration through heritage tourism: cultural policies and strategic management. Journal of Tourism and Cultural Change, 18(4), 1–18.
Lazarevic, E. V., Koruznjak, A. B., & Devetakovic, M. (2015) Culture design-led regeneration as a tool used to regenerate deprived areas. Belgrade—The Savamala quarter; reflections on an unplanned cultural zone. Energy and Buildings, 115, 1–8.
Lehmann, S. (2010) LESSONS FROM EUROPE FOR CHINA? New Urban Sub-Centres for a Polycentric Network City. Journal of Green Building, 5(1), 88–100.
Li, X., Zhang, F., Chi-man Hui, E., & Lang, W. (2020) Collaborative workshop and community participation: A new approach to urban regeneration in China. Cities, 102, 1–12.
Maroufi, H., & Rosina, E. (2017) Cities Hosting Holy Shrines: The Impact of Pilgrimage on Urban Form. International Journal of Architecture & Planning, 5, 30–44.
Mccarthy, J. (2005) Promoting Image and Identity in ‘Cultural Quarters’: the Case of Dundee. Local Economy, 20(3), 280–293.
Middleton, C., & Freestone, P. (2008) The Impact of Culture-Led Regeneration on Regional Identity in North East England. Journal of Urban Regeneration and Renewal, 51(1), 51–58.
Mirzakhani, A., Turró, M., & Jalilisadrabad, S. (2021) Key stakeholders and operation processes in the regeneration of historical urban fabrics in Iran. Cities, 118, 1–17.
Montgomery, J. (2003) Cultural quarters as mechanisms for urban regeneration. Part 1: Conceptualising cultural quarters. In Planning Practice and Research 18(4): 293–306.
Montgomery, J. (2010) Cultural quarters as mechanisms for urban regeneration. Part 2: a review of four cultural quarters in the UK, Ireland and Australia. Planning Practice & Research, 19(1), 3–31.
Quinn, B. (2010) Arts festivals, urban tourism and cultural policy. Journal of Policy Research in Tourism, Leisure and Events, 2(3), 264–279.
Remesar, A. (2020) Public Art in Urban Regeneration. Piotrkowska street. Pride of a city: Łódź. On the W@terfront, 62(5), 29–78.
Roberts, P., & Sykes, H. (2000) Urban Regeneration: A Handbook. SAGE Publications.
Smyth, H. (2015) Marketing the City: The role of flagship development in urban regeneration. Routledge Press.
Środa-Murawska, S. (2020) Railway feat. culture – Rumia library effect as an example of the influence of culture-led regeneration in a medium-sized city in Poland. Cities, 106, 1–11.
Wang, M. (2018) Place-making for the people: Socially engaged art in rural China. China Information, 32(2), 244–269.
Ward, J. (2016) Down by the sea: visual arts, artists and coastal regeneration. International Journal of Cultural Policy, 32(2), 1–18.
Wei, L., Luo, Y., Wang, M., Cai, Y., Su, S., Li, B., & Ji, H. (2020) Multiscale identification of urban functional polycentricity for planning implications: An integrated approach using geo-big transport data and complex network modeling. Habitat International, 97(129), 102-134.
Xu, X., Xue, D., & Huang, G. (2022) The Effects of Residents’ Sense of Place on Their Willingness to Support Urban Renewal: A Case Study of Century-Old East Street Renewal Project in Shaoguan, China. Sustainability, 14(3), 1–13.
Živković, J. (2019) Urban Form and Function. Journal of Environmental Research, 1, 1–10.
فصلنامه علمي «مطالعات شهر ایرانی- اسلامی»
شماره پنجاه و دوم، تابستان 1402: 32-1
تاريخ دريافت: 19/07/1402
تاريخ پذيرش: 12/12/1402
نوع مقاله: پژوهشی
بازآفريني ساختار فضايي محلات تاريخي با رويكرد فرهنگ مبنا
(مورد مطالعه: محله ارگ مشهد)
فرید گنجعلی1
ایمان قلندریان2
چکیده
ساختار فضایی محلات شهری نقش اساسی در احیای و ارتقای کیفی محلات دارد با توجه به تأکید بازآفرینی فرهنگ مبنا بر احیای محلات تاریخی، لذا این رویکرد می تواند به عنوان مولدی مناسب برای تقویت موضوعات مرتبط یا ساختار فضایی محلات تاریخی اعمال شود. این پژوهش با هدف باز آفرینی ساختار فضایی محله ارگ مشهد انجام شده است. روش این پژوهش از نوع آمیخته (کمی و کیفی) است، به طوریکه در ابتدا با تعریف معیارهای بازآفرینی فرهنگ مبنا در دو محیط نرم و سخت و تفکیک آن در قالب ابعاد هفت گانه محیط شهری به تبیین معیارهای فرهنگی در مؤلفههای ساختارفضایی پرداخته است. در گام دوم، مسائل محله ارگ مشهد از دید نگارندگان، متخصصان و مردم با استفاده از برداشت و مصاحبه استخراج و سپس شبکه مسائل با ابزار تحلیل پژوهش کیفی (نرم افزار Gephi) ترسیم و تحلیل شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد مهمترین مسائل ساختار فضایی محله ارگ مشهد عبارتند از عدم وجود فعالیتهای شبانه روزی در محله، بی توجهی به ارزشهای کهن اجتماعی، اختلال عملکردی فضا و فعالیتها، کیفیتهای محیطی نامناسب، از بین رفتن حس مکان است که می توان با ارائه مدلی براساس مسائل شناسایی شده پیشنهاداتی در خصوص بهبود این محله ارائه کرد.
واژگان کلیدی: بازآفرینی شهری، بازآفرینی فرهنگ مبنا، ابعاد محیط شهری، ساختارفضایی، محله ارگ.
مقدمه
با افزایش شهرنشینی و رشد افقی شهرها، بخشهای قدیمی شهر، کارایی خود را طی فرایندی (با تغییر کالبد، فعالیت و یا هر دو) از دست داده و کیفیت محیط آنها افول یافته است (عندلیب، 1396: 6؛ صرافی، 1397: 58؛ قلندریان و رفیعیان، 1397: 50؛ ر.ک: غفوری و قلندریان، 1402). به گونهای که این بافتها ارزش گریز شده و تعادل زیستی آنها برهم خورده است و به عنوان بافت مسئلهدار و محلات نابسامان نمود پیدا کرده اند (عندلیب، 6: 1396؛ صرافی، 58: 1397؛ شفائی، 1397: 69؛ قلندریان و رفیعیان، 1397: 50؛ ناصری و همکاران، 1399: 334؛ نوین و همکاران، 1400: 17؛ بخشی و همکاران، 1401: 243؛ (Środa-Murawska, 2020: 1; Mirzakhani et al., 2021: 1 محلات مذکور با مشکلات مختلفی همچون سطح درآمدی نامناسب و نرخ بالای بیکاری و غیره روبه رو هستند(بحرینی و همکاران، 1393: 18). این در حالی است که محلات تاریخی حاصل فرآيند گذر زمان در شهرها بوده و با ورود تدريجي ارزشها و محتواهاي گوناگون در دورههای مختلف، نوعي هویت و شخصيتي يگانه را کسب نموده اند (لطفی و همکاران، 1397: 230؛ Mirzakhani et al., 2021: 2).
در سالهای اخیر به منظور مقابله با فرسودگی در محلات تاریخی راه حلهایی در حوزههای مختلف اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیطی در چارچوب بازآفرینی شهری مطرح شده است). این چارچوب دارای فرایندهایی روشمند بوده و به تمامی مسائل توسعهای در محلات توجه میکند. از جمله فرآیندهای نوین و روشمند در بازآفرینی شهری، بازآفرینی فرهنگ مبنا بوده که در آن فرهنگ به عنوان عاملی دو سویه از یک جهت مرتبط با تاریخ و از طرف دیگر با خواستها و باورهای انسانها ارتباط دارد (لطفی، 1390ب؛ لطفی و همکاران، 1397: 230؛ Chen et al., 2020: 1; Środa-Murawska, 2020: 2)
شهر مشهد با حدود 3 میلیون نفر جمعیت و وسعتی معادل 30 هزار هکتار، دومین کلانشهرمهم ایران است. این شهر به عنوان مرکز ناحیه مشهد حدود 78 درصد از جمعیت ناحیه و 35 درصد از جمعیت استان خراسان رضوی را به خود اختصاص داده است و همواره در دورههای مختلف تاریخی نقش مهمی در سطح کشور ایفا کرده است. این شهر بنابر جایگاه مذهبی و تاریخی خود از نظر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دارای موقعیت خاصی است. به طوریکه همواره مجموعه ای از محلات تاریخی در مجاورت حرم مطهر رضوی قرار دارد که هر یک از نظر عملکردی، اجتماعی، اقتصادی و حتی از نظر سیاسی با یکدیگر متفاوت هستند (زنگنه و همکاران، 1392: 50؛ متولی حقیقی، 1392؛ صرافی، 1397: 58؛ Maroufi et al., 2017: 38). با وجود تفاوتها، این محلات ساختار فضایی هماهنگ و مرتبط داشته، به گونهای که عناصری نظیر مسجد، بازار، مدرسه، حمام و غیره به صورت شبکهای از فضاهای شهری به هم پیوسته در آنها قابل درک است. این عملکرد هماهنگ آنها، مجموعه با معنایی را در ساختار فضایی محلات تشکیل داده و منجر به تقویت کارایی محله و شهر شده است (مینیاتور، 1391: 45؛ صرافی، 1397: 59؛ Maroufi et al., 2017: 38).
مطابق با آمار مطرح شده از سوی وزارت راه و شهرسازی، در بیش از100 شهر کشور حدود 5000 هکتار بافت فرسوده وجود دارد که بخش عظیمی از شهر مشهد را اینگونه بافتها تشکیل می دهد. مطابق با آمار شهرداری مشهد، قسمتی از این فرسودگی در بخش مرکزی شهر و نواحی اطراف حرم رضوی بوده و وسعت آن حدود 300 هکتار است. همین امر سبب شده تا طرحهای توسعه متعددی در خصوص بخش مرکزی شهر اتخاذ شود. این طرحهای توسعه که عمدتا از سال 1370 آغاز و تاکنون ادامه یافته، بعضاً به واسطه تخریبهای گسترده و بي توجهي نسبت به ساختار فضايي وضع موجود، منجر به فرسودگي و کاهش منزلت این محلات تاریخی شدهاند (زنگنه و همکاران، 1392: 50؛ صفدری و همکاران، 1393: 30؛ صیامی و همکاران، 1395: 46؛ عندلیب، 1396: 6؛ معیدی فر، 1397: 69؛ Maroufi et al, 2017: 38). محله ارگ که از جمله محلات تاریخی شهر مشهد بوده نیز از این قاعده مستثنی نیست. این محله -که در بخش مرکزی شهر مشهد قرار داشته- همواره در دورههای مختلف زمانی دارای فراز و نشیبهای فراوانی بوده و به مرور زمان دچار استهلاک شده است (ر.ک: متولی حقیقی، 1392؛ شفائی، 1397: 69؛ معیدفر، 1397: 69). لذا این پژوهش با هدف باز آفرینی ساختار فضایی محله ارگ مشهد به استخراج مؤلفههای تشکیل دهنده ساختار فضایی محلات تاریخی میپردازد و با تلفیق آنها با معیارهای بازآفرینی فرهنگ مبنا، به ارائه راهبردهای فرهنگی به منظور افزایش پاسخگویی و تقویت ساختار فضایی این محله میپردازد.
پیشینه پژوهش
از آن جایی که پژوهش حاضر بر دو محور بازآفرینی فرهنگ مبنا و ساختار فضایی تأکید میکند، لذا در این بخش از مطالعه به پژوهشهای مرتبط با این دو مفهوم پرداخته میشود. جدول 1 این پژوهشها را توضیح میدهد.
جدول1: پیشینه پژوهشهای حوزه بازآفرینی فرهنگ مبنا و ساختار فضایی
محورهای بررسی | مقیاس | پژوهشگران |
مشخص سازی حوزههای تأثیرگذاری بازآفرینی فرهنگ مبنابر بستر در سه بعد فرم، عملکرد و معنا و سپس مطرح کردن راهبردهایی در این بستر نظیر ترکیب فعالیتهای فرهنگی با فعالیتهای ثانویه، تزریق کارکردهای شبانه نظیر کافههای فرهنگی، تعریف رویدادهای جمعی فرهنگی. نمونه موردی: دوبلین (ایرلند)، آدلاید (استرالیا)، شفیلد و منچستر (انگلستان) | خرد- محله | (Montgomery, 2003) |
استفاده از فرهنگ به عنوان وسیلهای برای بهبود مناطق محروم و محلات طراحی نشده. اتخاذ راهبردهای نظیر بهبود عملکرد تجارت منطقه ای، افزایش سرمایه گذاری در کالبد قطعات فرسوده محله، باز تعریف هویت و فرهنگ بومیمتناسب با شرایط جدید، افزایش همپیوندی اجتماعی با سایر نقاط شهر، اشتغال زایی و افزایش جذب توریست با توجه به بستر غنی فرهنگی و کالبدی. نمونه موردی: بلگراد (صربستان) | خرد- محله | (Lazarevic et al., 2015) |
تحلیل محورهای کلی معرفی شده در دو پروژه بازآفرینی . وجود پیوند عمیق بین بستر، فرهنگ و ذی نفعان دارای موقعیتهای مختلف و شکلگیری چرخه بازآفرینی در طول زمان، ممکن است با عدم وجود قطعیت در موفقیت بستر در پذیرش تغییرات شکل گرفته ناشی از فرآیند بازآفرینی فرهنگ مبنامنتهی شود. نمونه موردی: گوانژو (چین) | کلان- شهر | (Chen et al., 2020) |
تحلیل محتوایی ویژگیهای فرهنگی و تاریخی شهر بیرجند. شناسایی چهار عامل تأثیرگذار در امر بازآفرینی فرهنگی نظیر مدیریت فرهنگی بستر، تعریف رویداد یا فعالیتهای فرهنگی، تعاملات بین گروههای ذی نفع و ذی نفوذ، توجه به ظرفیتهای تاریخی و فرهنگی درونی بستر که توجه به این چهار عامل منجر به تقویت شرایط محلات میشود. نمونه موردی: بیرجند (ایران) | کلان- شهر | (Lak et al., 2019) |
بررسی تأثیرات فرهنگی بر شکلگیری تغییرات گسترده شکل گرفته در یک خیابان شهری در سه دوره مختلف از طریق شناسایی معیارهای در بستر موجود خیابان نظیر ویژگیهای فرهنگی تأثیرگذار در شکلگیری تغییرات، الگوهای استفاده از فضاهای شهری، نوع فعالیتهای فرهنگی مردم در بستر موجود، میزان تمایل به همکاری بخشهای خصوصی در تعریف پروژههای فرهنگی. نمونه موردی: نوی سد (صربستان) | خرد- خیابان | (Dejana et al., 2019) |
تبیین اصول و آموزههای بازآفريني شهري فرهنگ مبنا و راهبردهای قابـل استفاده ان در بافتهای تاريخي. مطرح کردن راهبردهای نظیرارتقای کالبد و زدودن تصویر ذهنی زوال یافته با احترام به گذشته، بازگرداندن بافت به دورهای شناخته شده، احیای مسیرهای ارتباطی پیشین، تامین عملکردهای متنوع با در نظرگیری بالقوگی تاریخی. نمونه موردی: شیراز (ایران) | میانی- بافت | (لطفی و همکاران، 1397) |
ایجاد ارتباط پیوندی عمیق بین رویکرد بازآفرینی فرهنگ مبناو توسعه اجتماع محلی با در نظرگیری دو عمل فرهنگ و اجتماع. مطرح کردن راهبردهای نظیر، توسعه كاربريهای مختلط و تنوع مشاغل در محله با حمايت همه جانبه، تقویت عرصه عمومیاز طریق گسترش فضاهای عمومیمحله، تعریف الگوهای متنوعی از فعالیتهای شبانه، تشویق پیاده مداری، احیای مراکز محله و معاصرسازی براساس ویژگیهای فرهنگی محله، خلق تصویری شاخص و با هویت از محله، استفاده از ظرفيتهای موجود در محله برای تشویق كسب وكار و ايجاد اشتغال محلي در درون محله. نمونه موردی: قزوین (ایران) | میانی- بافت | (مفیدی و همکاران، 1398) |
بررسی ویژگیهای اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، ادراکی، زمانی و عملکردی محلات فرهنگی در قالب سه بعد فرم، عملکرد و معنا و مطرح کردن راهبردهای فرهنگی در بستر ساختار فضایی محله همچون، تغییر کاربری بناهای فرسوده به کاربریهای موردنیاز محدوده، استفاده از گونههای مختلف فرم ساختمان، سبکها و طراحیهای سازگار با هویت محدوده، ایجاد همپیوندی بین مجموعههای قدیمیو جدید محدوده از طریق احیاء فضاهای شهری قدیمی، اختصاص سطح قابل قبولی از کاربریهای تجاری به افراد ساکن محل، شامل کسب وکارهای مستقل و عام. تعریف زندگی خیابانی فعال با ایجاد جدارههای فعال در خیابان. نمونه موردی: مشهد (ایران) | میانی- بافت | (صفدری و همکاران، 1393) |
بررسی ارتباط بین مؤلفههای فرم شهر و ساختار فضایی با مؤلفههای پایداری در مناطق شهری تهران، طبقه بندی شاخصهای فرم و ساختار فضایی شهر به سه دسته کلان، میانی و خرد، نتایج این پژوهش نشان داد، در مقیاس میانی شاخصهای نظیر ویژگیهای بعد عملکردی، اجتماعی، زیست محیطی، اقتصادی و مدیریتی در فرم شهر و ساختار فضایی هم همپوشانی داشته در صورتی که در مقیاس کلان شاخصهای ساختار فضایی نظیر بعد ریخت شناسی و در مقیاس خرد شاخصهای فرم شهر نظیر بعد بصری و ادراکی و تا حدودی ریخت شناسی به صورت روشن تری میتوانند به تبیین ارتباط بین این شاخصها با شاخصهای پایداری بپردازند. نمونه موردی: تهران (ایران) | کلان- شهر | (قرائی و همکاران، 1396) |
عدم وجود درکی روشن از مفهوم ساختار فضایی و غالباً پژوهشهای شکل گرفته تنها به مفهوم ریخت شناسی در ساختار فضایی توجه داشته و سایر ابعاد نظیر ابعاد عملکردی، اجتماعی و غیره مورد بی توجهی قرار داشته است. در این راستا، این پژوهش به بررسی و درک عمیق مطالعات و بسط مفاهیم ساختار فضایی اشاره دارد. | کلان- شهر | (ملک زاده و همکاران، 1400) |
مبانی نظری پژوهش
ساختار فضایی محلات تاریخی
مداخله و طراحی در فضاهای شهری مرتبط در محلات تاریخی شهرها، اهدافی همچون حفاظت، احیاء و توسعه شهری را در دارد که این اهداف با توسعههای اجتماعی و اقتصادی هم سو است (صفدری و همکاران، 1393: 30). رویکرد ترکیب فضاهای شهری برای باز آفرینی محلات فرسوده سبب پر رنگ تر شدن نقش مجموعهای از عناصر شاخص و با اهمیت تاریخی شده است که به واسطه بهره گیری از مولدهای فرهنگی از طریق تزریق جریانها، کاربریها و رویدادهای متنوع به تعاملات انسانی انجامیده و سبب رونق و احیای مجدد ساختار فضایی محلات می شود. (صفدری و همکاران، 1393: 30؛ Živković, 2019: 4). در این راستا، شکلگیری پدیدهای برای اتصال فضاهای شهری به یک دیگر(Dempsey et al., 2009)، سبب تداوم حیات فضاهای شهری و ارتباط آنها با هم میشود (مینیاتور، 1391: 45). علاوه براین، ساختار فضایی محلات همچون عنصری تاریخی با دورههای زمانی مختلف در ارتباط بوده به گونهای که همواره در طول زمان در حال تغییر و تحول است. در این راستا، توجه به ساختار فضایی محلات در احیا و خلق ارزشهای گذشته و شکلگیری هویت جدید تأثیرگذار است (حمیدی و همکاران، 1376؛ Dempsey et al., 2009).
در هر محله ساختار فضایی از دو بخش اصلی (محور اصلی) و فرعی (پر کنندهها) تشکیل شده است و هر ساختار همواره دارای سه عنصر کلی- شبکههای اصلی دسترسی، مراکز عمده فعالیتی و عناصر اصلی شهر- است که از این طریق امکان شناسایی ساختار فضایی فراهم می شود (بذرگر، 1386؛ بحرینی و همکاران، 1388؛ Dempsey et al., 2009; Živković, 2019: 2). با توجه به تعریف ساختار اصلی و نقش آن در احیای محلات، با در نظرگیری منابع مختلفی که در خصوص ماهیت ساختار فضایی محلات و حوزههای تأثیرگذاری آن بر ابعاد مختلف محیط شهری مطالعه شده است (بذرگر، 1386؛ حمیدی و همکاران، 1376؛ ملک زاده و همکاران، 1400: 43) میتوان چهار مؤلفه کلی برای ارائه اقدامات طراحی در ساختار فضایی محلات تعریف کرد. این مؤلفهها شامل: سیستمهای حرکت و دسترسی شهر (Lehmann, 2010)، عرصههای باز و همگانی شهر(Lehmann, 2010; Živković, 2019: 3)، پهنههای خدماتی و درنهایت تاسیسات و زیرساختهای شهری بوده و ایجاد تغییرات در ساختارفضایی هر محله نیاز به تعریف زیرمؤلفههایی در راستای این چهار مؤلفه کلی دارد (ر.ک: بذرگر، 1386؛ پاکدامن، 1370).
در این راستا، به منظور تبیین بهتر زیرمؤلفههای ساختارفضایی، میتوان از حیث جنس تأثیرپذیری، آنها را منطبق بر ابعاد طراحی شهری پيشنهادي كرمونا به هفت دسته کلی، ریخت شناسی، عملکردی، اجتماعی، بصری، ادراکی، زمانی و مدیریتی تقسيم بندی کرد (ر.ک: Carmona et al., 2011). مطالعه حاضر با بررسی ارتباط ميان مؤلفههای چهارگانه ساختارفضایی با ابعاد هفت گانه طراحی شهری، به تعريف زیرمؤلفههای ساختار فضایی محلات تاريخي كمك مي كند. جدول 2 اين زيرمؤلفهها را بر اساس مطالعه منابع مرتبط نشان مي دهد.
جدول2 : مفهوم شناسي ساختار فضايي بر اساس ابعاد محيط شهري
[1] * دانشجوی کارشناسی ارشد طراحی شهری گروه شهرسازی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران farid.ganjeali@mail.um.ac.ir
[2] ** نویسنده مسئول: استادیار گروه شهرسازی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانghalandarian@um.ac.ir
ابعاد محیط شهری | مؤلفههای ساختار فضایی | |||
سيستم حركت و دسترسي | عرصههای باز همگاني | پهنههای خدمات | تاسيسات و زيرساخت | |
مورفولوژي (بذرگر، 1386؛ بحرینی و همکاران، 1388؛ حمیدی و همکاران، 1376؛ ملک زاده و همکاران، 1400؛ رزاقی و همکاران، 1390؛ زبردست و همکاران، 1390؛ رضایی و همکاران، 1396؛ Jenks, Jones,2009)، (Živković,2019 | وجود فرمهای مختلف ساختار فضایی/ پایداری فرمهای معماری به واسطه موقعیت شاخص و کارکرد آنها / ابعاد و اندازه فرم فضاها به واسطه شاخص بودن اتفاقات/ همپیوندی قوی بین بافت کالبدی تاریخی با ساختار فضایی موجود/ شبکه حمل و نقل قوی چندگانه پیاده، حمل و نقل عمومیو تلفیق آنها در درون بافتهای شهری و پیوند قوی ان با کل شبکه شهری | وجود فرمهای متنوع و ترکیب فضای نرم و سخت در فضا/ تامین ایمنی استفاده کنندگان با تفکیک مشخص مرز سواره از پیاده | جلوگیری از زوال و کاهش کیفیت شبکه شهری با تعریف عملکردهای نوین و متناسب با نیاز روز در قطعات فرسوده یا تاریخی/ توجه به تمرکز و تراکم کالبدی مشخص در لبههای اصلی شبکه کلان ارتباطی/ توجه به رابطه بین فرم و عملکرد در بستر موجود | ارتباط فضایی و معنایی کارکردهای شاخص موجود در ساختار اصلی از طریق تاسیسات و زیرساختها |
عملکردی (حمیدی و همکاران، 1376؛ Remesar, 2020; Živković, 2019; Lehmann, 2010) | ارتقای حضورپذیری در خرده فضاهای شهری با تعریف رویدادهای موقت و دائمیدر بستر زمینه موجود | تلفیق فعالیتهای تجاری با فعالیتهای تفریحی، فراغتی و فرهنگی در شبکه کلی ارتباطی | مقیاس عملکردی متنوع و جدارههای فعال شهری و اهمیت کارکردی فعالیتهای موجود در لبههای ساختار کلان شبکه |
|
اجتماعی (بذرگر، 1386؛ Živković, 2019) |
| تعریف عرصههای عمومیسبز با هدف ارتقای همپیوندی اجتماعی در ساختار اصلی و ایجاد پیوند بصری و فیزیکی بین نقاط مختلف ان | تردد اجتماعی بالا به واسطه فعالیتهای شاخص شهری/ محلی برای شکلگیری برخوردها و تعاملات اجتماعی بین استفاده کنندگان |
|
بصری (بذرگر، 1386) | همپیوندی بصری بین شبکه فضاهای باز و سبز شهری از طریق شبکه کلان ارتباطی |
| استفاده از عناصر نمادین و یادمانی به صورت کریدورهای دید نقطهای یا گسترده نظیر ساختمانهای شاخص و دولتی در طول شبکه به منظور اغنای استفاده کنندگان در طول ساختار شبکه. |
|
ادراکی (بذرگر، 1386؛ Živković, 2019; Remesar, 2020) | وجود ارزشهای اجتماعی و معنایی به واسطه ترکیب کارکردهای بومیو جدید در ساختار فضایی | تعریف عناصر و اجزای کارکردی یا غیرفعال مشخص جهت متمایز ساختن فضاها و تقویت حس مکان | ایجاد مبلمان و عناصر یادمانی با عملکرد خاص با هدف تقویت حس تعلق و همچنین ارتقای ادراک ساختار اصلی/ هویتمندی با استفاده از مصالح بومیو پایدار شهری | تقویت خوانایی محیط با استفاده از المآنهای شهری |
زمانی (حمیدی و همکاران، 1376؛ Živković, 2019; Remesar, 2020) |
| فضاهای عمومیو نیمه عمومیقابل دسترس برای همه افراد جامعه در تمام ساعات روز | زنده نگه داشتن حیات خیابان در طول روز (فعالیتهای با بیش از 16 ساعت فعالیت) با بهرهگیری از عملکردهای فعال | تامین راحتی و اسایش فضاهای شهری و امنیت با تخصیص خدمات روساختی نظیر المآنها و پوشش گیاهی |
مدیریتی (حسینی و همکاران، 1399؛ Wei et al., 2020) | توزیع متعادل خدمات و فعالیتهای اقنصادی از طریق شبکه کلان ارتباطی بین نواحی شهری | جهتدهی برنامه ریزان و توسعه دهندگان املاک و مستغلات و سرمایه گذاران بر رشد در طول شبکه کلان و تأثیر در رقابت پذیری اقتصادی بین بخشهای مختلف عملکردی | تلفیق بازارهای کار مشترک، همپوشان و مرتبط با شبکه شهری از طریق شبکههای کلان ارتباطی |
|
با توجه به تبیین مفهوم ساختار فضایی در محلات تاریخی میتوان گفت، ساختار فضایی محلات همواره به واسطه مؤلفههای چهارگانه سیستمهای حرکت و دسترسی، عرصههای باز و همگانی، پهنههای خدماتی و درنهایت تاسیسات و زیرساختهای شهری شاکله محلات را شكل میدهند (ر.ک: بذرگر، 1386؛ پاکدامن، 1372). به طوریکه هر مؤلفه با توجه به ماهیت خود به نوعی در جریان مداخله تحت تأثیرقرار میگیرد (ر.ک: بذرگر، 1386؛ حمیدی و همکاران، 1376). مؤلفه سیستمهای حرکت و دسترسی شهر که در برگیرنده مجموعه عناصر موجود در محلات بوده و پیوند بین نقاط مختلف را تعریف میکند، به واسطه تغییر و تحولات فیزیکی شکل گرفته در محلات و ترکیب کارکردهای بومیو جدید (ر.ک: بذرگر، 1386؛ حمیدی و همکاران، 1376؛ Lehmann, 2010)، بیشتر تحت تأثیر بعد مورفولوژی و ادراکی قرار دارد. گرچه با پیوند بین نقاط مختلف در بستر ساختارفضایی تحت تأثیر بعد مدیریتی نیز میباشد (ر.ک: Wei et al., 2020). عرصههای باز و همگانی با وجود تامین بستر لازم برای شکلگیری تعاملات اجتماعی دائمیدر محلات نیز بیشتر از طریق ابعاد ادراکی، اجتماعی و زمانی تأثیر میپذیرد (بذرگر، 1386؛ Živković, 2019: 6). پهنه خدمات که در برگیرنده فعالیتهای با مقیاسهای متنوع در بستر ساختارفضایی میباشد، به تامین نیازهای مقیاس خرد تا منطقه محلات میپردازد (Lehmann, 2010). در واقع، بیشتر تحولات شکل گرفته در پهنه خدمات در بعد عملکردی تعریف میشود. این فعالیتها به مرور زمان متناسب با نیازهای بستر دچار تحول میشوند و به واسطه شکلگیری کارکردهای جدید، بستر کالبدی موجود را نیز دچار تحول کرده و به نوعی از نظر فرمی آن را دگرگون میکند (بذرگر، 1386؛ رزاقی و همکاران، 78: 1390؛ Živković, 2019: 6). در نتیجه، مؤلفه پهنه خدمات علاوه بر بعد عملکردی، تحت تأثیر ابعاد مورفولوژی، ادراکی و بصری نیز میباشد. مؤلفه تاسیسات و زیرساختها نیز، بیشتر تحت تأثیر شبکههای کلان ارتباطی بوده و با تغییر این شبکه در طول زمان، تاسیسات و زیرساختهای تعریف شده نیز دچار تحول میشوند (زبردست و همکاران، 1396: 36؛ Lehmann, 2010; Remesar, 2020) . در نتیجه این مؤلفه تحت تأثیر تحولات شکل گرفته در ابعاد مورفولوژی و زمانی میباشد.
با توجه به جدول 2 میتوان گفت، ساختارفضایی دربرگیرنده زیرمؤلفههایی است که امکان شکلگیری تحولات جدید و متناسب با نیازهای نوین را در قالب پروژههای بازآفرینی فراهم میکند. اين پروژهها با هدف بهبود شرایط موجود و ارتقای رشد اقتصادی، کالبدی، اجتماعی و فرهنگی محلات شهری تعريف میشوند و ویژگیهای منحصربه فرد محلات را در دورههای تاریخی مختلف نمایان میکنند (حمیدی و همکاران، 1376؛ صفدری و همکاران، 1393: 29).
بازآفرینی فرهنگ مبنا
بازآفرینی به مفهوم احیا کردن، با هدف رسیدن به پایداری است. این مفهوم دارای سه هدف افزایش قدرت رقابت، مسکن کافی و بهبود کیفیت محیط شهری میباشد(Gokce et al., 2021: 1078; Xu et al., 2022: 2;Ghalandarian et al.,2023: 40). در یک تعریف کلی، بازآفرینی شهری، عبارت است از مجموعه اقـدامـاتی کـه ضمن شناخت ابعاد اقتصادی، کالبدی، اجتماعی، زیست محیطی و فرهنگی شهرها، به دنبال افزایش کیفیت زندگی و شکوفایی اقتصادی ضمن حفظ ارزشهای اصیل در یک ساختار فضایی کلان است ( (Mirzakhani et al., 2021: 3; Roberts et al., 2000; Xu et al., 2022: 2. تاکنون زیرشاخههایی منصوب به بازآفرینی مطرح شده است. از جمله این زیرشاخهها بازآفرینی فرهنگی میباشد که نمونههای آغازین آن، در ایالت متحده شکل گرفته است (Florida, 2005; Montgomery, 2003: 295). در این رویکرد فرهنگ به عنوان ابزاري براي احیای محدودههاي زوال يافته و جوامع محرومي كه ساكن آن محدودهها هسـتند مطرح میشود (Środa-Murawska, 2020: 2; Ghalandarian et al, 2023: 40). بازآفرینی فرهنگی را میتوان به عنوان رویکردی آگاهانه برای بازآفرینی محلات رو به زوال مطرح کرد (لطفی و همکاران، 1397: 231؛ ناصری و همکاران، 1399: 339؛ نوین و همکاران، 1400: 19).
بازآفريني فرهنگ مبنا با هدف دستیابی به ساز و کاری اقتصادی اهدافی نظیر، تقویت گردشگری فرهنگی (Środa-Murawska, 2020: 2)، استفاده کارا از فضاهای شهری، کاهش زوال فیزیکی فضا، تقویت هویت (خان محمدی و همکاران، 1395: 74؛ باستانی و حنایی، 1399: 4؛ (Lazarevic et al., 2015: 2، جذب سرمایه گذاران، رقابت پذیری (Lazarevic et al., 2015: 3; Smyth, 2015) و کاهش خسارات محیط شهری را مطرح کرده و با در نظرگرفتن فرهنگ به عنوان عامل اصلی این دستیافت به ایجاد رویدادهای فرهنگی و محلههای فرهنگی میپردازد (Evans et al., 2004; Florida, 2005; Middleton et al., 2008). از این حیث بازآفرینی فرهنگ مبنا را به دو شکل میتوان در محلات تاریخی شهر مطرح کرد: برنامه ريزي فرهنگي و محلات فرهنگي.
برنامه ریزی فرهنگی به منظور شکلگیری فعالیتهایی که از نظر اقتصادی منجر به جذب گردشگر و سرمایه میشود، بسیار حائز اهمیت است (باستانی و حنایی، 1399: 4؛ نوین و همکاران، 1400: 20). این برنامه ریزی با ارائه راهبردهایی با به نمایش گذاشتن ویژگیهای فرهنگی محلی در قالب شهر امروزی و پذیرش شهر گذشته در جهت رفع رکود اقتصادی، اشتغال زایی بومی، رفع مشکلات اجتماعی، کالبدی و شاخص شدن شهرها حرکت میکند (Kim, 2015: 3; Lazarevic et al., 2015: 2; Quinn, 2010: 268; Środa-Murawska, 2020: 2). این دیدگاه به پیش بینی توسعههای مبتنی بر فعالیتهای پرچمدار هنری و رویدادهای موثر فرهنگی میپردازد و با تلفیق این رویدادها با زمینههای تاریخی شهر، به احیای گردشگری فرهنگی و فضاهای شهری در مناطق فرسوده شهرها کمک میکند (Lazarevic et al., 2015: 3; Środa-Murawska, 2020: 2). این رویدادهای فرهنگی به تنهایی مورد توجه قرار ندارند بلکه آنچه آنها را حائز اهمیت میکند همنوایی فعالیتها در یک طیف فرهنگی تعریف شده یکسان و رقابت پذیری و بازدهی اقتصادی آنها میباشد (Baek et al., 2021: 13; Chen et al., 2020: 2).
محلات فرهنگی به محله جغرافیایی گفته میشود که از بالاترین تمرکز امکانات، خدمات فرهنگی و تفریحی برخوردار بوده و بستری لازم برای پیشبرد اهداف بازآفرینی فرهنگ مبنا فراهم میکند (Kim, 2015: 3). محلههای فرهنگی، معمولا بخشی از بافتهای مرکزی شهرها بوده که واجد ارزشهای تاریخی، زیبایی شناسانه، قوم شناسانه و باستان شناسانه هستند و با پیشینه و ساختار کالبدی ارزشمند خود محلی مناسب برای شکلگیری کارکردهای فرهنگی ایجاد میکنند. این مناطق از نظر عملکردی مختلط هستند و با همپیوند شدن با فعالیتهای فرهنگی درصدد رسیدن به حس تعلق جمعی، هویت اجتماعی، همه شمولی اجتماعی و ارتقای تصویر روشن از محله میباشند تا از این طریق به جذب سرمایه و ورود به عرصه رقابت پذیری در سطح جهانی کمک کنند (Mccarthy, 2005: 281; Ward, 2016; Montgomery, 2003: 298; Środa-Murawska, 2020: 2). به منظور فهم بهتر، ویژگیهای بازآفرینی فرهنگ مبنا در ابعاد 7 گانه موثر بر کیفیت محیط به تفکیک محیط نرم و محیط سخت براساس جنس اقدام (Falanga, 2022: 2)، طبقه بندی شده است. محیط نرم را میتوان سیاستها، اقدامات و محرکههای دخیل در ساختارفضایی و محیط سخت را ویژگیهای فیزیکی و کارکردی محیط دانست که بستری را برای شکلگیری محیط نرم فراهم میکند. جدول 3 بیانگر این موضوع است.
جدول 3: معیارهای بازآفرینی فرهنگ مبنا در قالب ابعاد کلی فضای شهری
ابعاد | ويژگيهای محیط نرم | ویژگیهای محیط سخت |
مورفولوژي (صفدری و همکاران، 1393؛ لطفی و همکاران، 1397؛ (Montgomery, 2010) | ارتباط بین ساختار کالبدی عناصر جدید و قدیم/ شكل دهـي بـه مجموعه اي يكپارچـه و شاخص بـه لحاظ كالبدي/ شاخص بودن فضاهای عمومی/ پاسخگويي در برابر نيازهاي فعلی و پذيرش كاربريهاي فرهنگی با ارتقاي كالبد/ ارتباط بین عرصههای عمومیمختلف با همپیوندی در یک شبکه کلان | استفاده از بالقوگي گذرهاي تاريخي و بـه كارگيري آنها در ايجاد مكان سوم و محلههای فرهنگی كه جاذب گروههای هنری است |
عملكردي (لطفی و همکاران، 1397; مولایی و همکاران، 1396; صفدری و همکاران، 1393؛ Dejana et al., 2019;) | تنوع در جنس فعالیتها و تغییر در نوع دسترسی به فضا متناسب با جنس فعالیت | در نظرگیری عملکردهای فرهنگی که منجر به تقویت محل میشود/ بخشیدن جان تازه به ماهیت و عملکرد محله با تعریف کارکردهای ثانویه مرتبط با فرهنگ |
اجتماعی (صفدری و همکاران، 1393؛ مولایی و همکاران، 1396; لطفی و همکاران، 1397؛ Lazarevic et al., 2015;) | تلفیق کارکردها در بستر فضا و تقویت حضور افراد به واسطه دوگانگی کارکردها/ احياي مسيرهاي ارتباطي و گذرهاي پیشین | تعریف فعالیت و رویدادهای همگانی دائمیو موقت در فضا/ تغییر نگرش استفادهکنندگان نسبت به محل زیست خود/ فرصت دادن به گروههای هدف برای مشارکت در فعالیتهای اجتماعی/ مشارکت بین سرمایهگذاران و نهادهای مردمی/ جلب مشارکت هنرمندان به عنوان مدیران فضا/ افزایش اشتیاق و تمایلات مردم به حضور در برنامه |
بصری )لطفی و همکاران، 1397( | بهرهگیری از گونههای متنوع ساختمانی/ ارائه سبکها و طراحیهای سازگار با روح محله |
|
ادراکی (صفدری و همکاران، 1393; لطفی و همکاران، 1397) | خوانایی محله و امکان شناسایی مکان/ تقویت حس تعلق به محل کسب و کار و زندگی و ارائه تصویری فرهنگی از محیط/ ارتقاي كالبد و زدودن تصوير ذهني كالبد زوال يافته و كهنه |
|
زمانی (مولایی و همکاران، 1396؛ لطفی و همکاران، 1397؛ Dejana et al., 2019) | نگاه به گذشته، حال و اینده و القای حس پیشرفت از یک مکان | تحول یک مکان و تصویرسازی از ان در اذهان/ توجه به مکآنهای سوم و تعریف رویدادهای متنوع فرهنگی و هنری در بستر آنها متناسب با زمینه محل/ تعریف فعالیتهای موقت یا دائمیمشخص انعطاف پذیر برای فضا در ساعات ابتدایی و انتهایی روز |
مدیریتی (مولایی و همکاران، 1396; صفدری و همکاران، 1393؛ Jung et al., 2015; G. Kim et al., 2020; Li et al., 2020;) |
| ساماندهی برنامهها و طرحهای فرهنگی در برنامههای اینده/ مدیریت فضاهای شهری و اتخاذ سیاستهای بلند مدت اقتصادی/ همکاری سازمآنهای فرهنگی و اجتماع محلی/ مدیریت سرمایه گذاری بخش خصوصی در بافتهای تاریخی/ مدیریت زمین و استفاده از اراضی فاقد فعالیت در بافتهای تاریخی / گستردگی فعالیتهای همگانی فرهنگی و شکل گرفتن بنگاههای اقتصادی خرد با صنایع فرهنگی |
مداخله در محلات تاريخي با رويكرد بازآفرینی فرهنگ مبنا مي تواند ساختار فضايي اين محلات را ارتقا داده و ضمن حفظ و تقويت ارزشهای زيستي، محله را براي پاسخگويي به نيازهاي فعلي كاربران آماده نمايد. جدول4 چگونگی ارتباط ميان زیرمعیارهای بازآفرینی فرهنگ مبنا و زیرمؤلفههای ساختار فضایی را نشان میدهد. در این جدول (جدول 4)، حوزه مداخله بازآفرینی فرهنگ مبنا(در دو محیط نرم و سخت) در تناظر با زیرمؤلفههای ساختارفضایی و به تفکیک ابعاد هفتگانه محیط شهری قرار گرفته است. به عبارتی این جدول پیشنهادات بازآفرینی فرهنگ مبنا را برای ارتقاء کیفیت ساختار فضایی نشان میدهد. بدیهی است بنابر ماهیت بازآفرینی فرهنگ مبنا، غالب زیرمعیارهای فرهنگی تعریف شده در بعد محیط نرم قرار داشته که حاکی از توجه به پتانسيلهای محیط و حفظ فرم فیزیکی(Falanga, 2022: 1) موجود میباشد.
جدول4: تعریف معیارهای بازآفرینی فرهنگ مبنا در چارچوب ساختارفضایی
ابعاد محیط شهری | ساختار فضایی | |||
حرکت و دسترسی | عرصههای باز و همگانی | پهنههای خدماتی | تاسیسات و زیرساختها | |
مورفولوژی | ارتباط بین مناطق متمایز با ارتباط بین فضاها در یک شبکه کلان/ رابطه بین عناصر جدید و قدیم ساختار فضایی / پاسخگویی به نیازهای دوره معاصر و پذیرش کارکردهای فرهنگی با بهسازی ساختمانها |
| استفاده از پتانسیل گذارهای تاریخی و استفاده از آنها برای ایجاد جایگاه سوم و عرصههای فرهنگی جذب گروههای خلاق/ احیای راههای ارتباطی و هابهای قبلی |
|
عملکردی |
| بازآفرینی عملکردی محلهها با تعریف کاربری ثانویه مرتبط با فرهنگ/ مدیریت فضاهای شهری و اتخاذ سیاستهای بلندمدت اقتصادی. | تنوع در نوع فعالیتها و تغییر در نوع دسترسی به فضا به دلیل فعالیتها |
|
اجتماعی | استفاده از پتانسیل گذارهای تاریخی و استفاده از آنها برای ایجاد جایگاه سوم و عرصههای فرهنگی جذب گروههای خلاق | ادغام کارکردها در فضا و تقویت حضور مردم از طریق انواع کارکردها/ تعریف فعالیتهای انعطاف پذیر موقت یا دائمیخاص برای فضاها |
|
|
بصری | استفاده از گونههای مختلف ساختمانی |
| ارائه سبکها و طرحهای سازگار با محلات شهری |
|
ادراکی |
| خوانایی محلات و فضاهای شهری | تقویت حس تعلق به محل کسب و کار و زندگی و ارائه تصویری فرهنگی از محیط |
|
زمانی |
| ایجاد فضاهای شهری شاخص و برجسته | در نظر گرفتن مکآنهای سوم و تعریف رویدادهای مختلف فرهنگی و هنری با توجه به بافت مکان | دگرگونی و تجسم یک مکان در طول دوره |
مدیریتی |
|
| همکاری تشکلهای فرهنگی و جامعه محلی و مدیریت سرمایه گذاری بخش خصوصی در بافتهای تاریخی/ مشارکت سرمایه گذاران و نهادها و جلب مشارکت هنرمندان به عنوان مدیران فضا |
|
روش تحقیق
اين پژوهش با رويكرد آميختهی کمی و کیفی و با استفاده از روش توصيفي به انجام رسيده است. به منظور تقويت پژوهش و ضرورت اطمينان از يافتهها و جلوگيري از سوگيريهای احتمالي از زاويه بندي بهره گرفته شد (قلندریان، 1401: 30). به گونهاي كه پس از استخراج چارچوب نظريِ مورد نظر مبتنی بر مرور منابع، از نظرات سه تن از کارشناسان ارشد شهرسازی به منظور اصلاح، تكميل و تأیید آن، استفاده گرديد.
شناخت ویژگیهای ساختار فضایی محله ارگ نيز براساس برداشت نگارندگان، مصاحبه نیمه ساختیافته با متخصصان و مردم انجام شده است. روش نمونهگیری در مصاحبه با متخصصان به شکل نظری و در مردم به شکل گلوله برفی(بر اساس میزان شناخت و مورد اعتماد بودن توسط ساکنان) شکل گرفت. در این مرحله تعداد مصاحبهها تا مرحله اشباع ادامه یافت. به گونهای که با 10 متخصص و 15 ساکن مصاحبه شد. سپس با بهره گیری از روش گراندد تئوری با استفاده از نرم افزار MaxQDA، تحلیل مصاحبهها انجام شد. در این مرحله پژوهشگران با کمک روش گروه مرکز(متشکل از 7 نفر از اساتید و نخبگان شهری) و به منظور اولویت بندی مسائل، به ترسیم شبکه مسائل و چگونگی ارتباط میان آنها با هم (از طریق نرم افزار Gephi) پرداختند. بر اساس نتایج، مسائلِ پر تكرار و چالشی، استخراج و در نهایت با توجه به مدل نظري، پيشنهاداتي براي حل مسائلِ مذكور (در قالب چهار مؤلفه ساختار فضایی و به تفکیک ابعاد محیط شهری) ارائه شد. شکل 1 فرآيند ذكر شده پژوهش را نشان مي دهد.
شکل 1: چارچوب و فرایند تحقیق
مطالعه موردی: محله ارگ مشهد
محدوده ارگ مشهد از پرسابقه ترين بخشهاي اين شهر به شمار مي رود كه از قدمت تاريخي، هويت فرهنگي و گردشگري غنی برخوردار است. این محله در حوزه مرکزی منطقه 8 شهر مشهد قرار دارد. اولین خیابان این محله در دوران پهلوی 1307 ایجاد شده است (ر.ک: متولی حقیقی، 1392؛ رضوانی، 1384). موقعیت جغرافیایی این محله به گونهای است که در جنوب غربی و در جوار حرم رضوی قرار دارد. این محله از شرق به خیابان اخوند خراسانی، از شمال به خیابان دیالمه، از جنوب به خیابان بهار و از غرب میتوان آن را به خیابان دانشگاه محدود دانست. این محله در گذشته محل سکونت افراد صاحب نفوذ و طبقات ثروتمند جامعه شهری بود. وجود فضاها و قطعات شاخصی نظیر بانک ملی، اداره دارایی، هلال احمر، شهرداری، هتل پارس، ستاد ارتش، پست و تلگراف، ثبت، ساختمان چهار طبقه، باغ ملی و میدان ارگ، سبب شد تا این محله به یکی از محلات صاحب نام شهر مشهد تبدیل و به واسطه فضاها و فعالیتهای شاخص موجود، جمعیت بسیار زیادی را جذب کند (ر.ک: رضوانی، 1384).
با این وجود با گذشت زمان و عدم بازتعريف این محله در جریان شهر امروز، فرسودگي و اضمحلال گریبان گر این محله شده و موقعيت آن را از محله ارگ به عنوان يك فضاي شهري در شهر گذشته به فضايي در شهر امروزی تنزل داده است (ر.ک: متولی حقیقی، 1392). وجود عواملی همچون هجوم ترافيك سواره، تراكم و تداخلهاي ناسازگار فعاليتي، حضور مهاجران و غیره موجب افول هويت شهري آن شده است تاجايي كه ارزشهاي پيشين محله مورد تهدید قرار داده و باعث سرگشتگي و گمشدگي این محله در توسعههای جدید شده است. خروج محله از جریان توسعه سبب شده تا توسعههای جدید بدون ارتباط با چارچوب محتوایی و ماهوی محله به توليد اجزاي كالبدي- فعاليتي جدید بپردازند. در این میان، معادلهایی از محله گذشته که در جریان توسعه جدید مورد باز تعریف قرار نگرفته اند به مرور زمان دچار فراموشی شده و مطرود و متروک می شود. شکل 3، اطلاعاتی در خصوص وضعیت فعلی محله ارگ نمایش میدهد.
شکل2: موقعیت جغرافیایی محله ارگ نسبت به حرم مطهر
شکل 3: ساختمانهای تاریخی محله ارگ تصاویر از راست به چپ، هتل پارس،
فرهنگسرای بهشت، کلیسای مسروپ، خانه ملک
یافتههای پژوهش
پس از شناخت و تحليل محله مورد مطالعه (از منظر پژوهشگران)، به تفکیک ابعاد محیط شهری و دستیابی به مجموعهای جامع از مسائل، به منظور رسیدن به اشباع مسائل و پرکردن شکافهای موجود در بخش نظری (ساختارفضایی)، از مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شد. دادههای حاصل از مصاحبه با متخصصین و نخبگان شهرسازی و مردم، با استفاده از ابزار Maxqda تحليل و مجموعه مسائل شناسايي، دسته بندي و در قالب جدول 5 ارائه گرديد.
جدول 5: تحلیل وضع موجود محله ارگ از نگاه پژوهشگر، متخصصین و مردم
ابعاد محیط شهری | مسائل | |
مورفولوژی
| عدم وجود ضوابط ساخت و ساز مشخص و ساخت در حریم قطعات تاریخی | عدم نماسازی مناسب قطعات و بی توجهی به ترکیب به بافت قدیم |
عدم توجه به سلسله مراتب معابر و آشفتگی عملکردی معابر سطح دو | بحران در هنگام سوانح به دلیل بی توجهی به قطعات فرسوده تاریخی | |
بی توجهی به تناسب فضای سخت و عرصههای باز جمعی | تداخل سواره و پیاده و عدم وجود طراحی مناسب برای تفکیک فضا | |
فرسودگی و تخریب ابنیه تاریخی و با ارزش و عدم رسیدگی به آنها | ضعف حمل و نقل عمومیو عدم سرویس دهی مناسب در معابر اصلی | |
ازدحام ترافیک در تقاطعهای اصلی و کمبود پارکینگ و فضای پارک در محله و استفاده از قطعات بایر به منظور پارک خودرو |
| |
بصری | افزایش روند فرسودگی در قطعات تاریخی در پی عدم توجه به نوسازی قطعات قدیمیو ساخت بناهای جدید بدون ضابطه | اشفتگی جدارهها، طراحی الحاقات بدون ضوابط و ایجاد اغتشاش در فضا و عدم هماهنگی بین نماهای جدید با بافت با ارزش تاریخی |
عدم وجود ارتباط بصری بین نماهای جدید و قطعات تاریخی | کاهش تمایل استفاده کنندگان به حضور در فضا به سبب تجربه منفی حس بینایی ناشی از اغتشاش بصری جدارهها | |
بی توجهی به تناسبات بصری با ارزش گذشته و از بین رفتن خط آسمان در لبههای با ارزش تاریخی | ضعف در کیفیت ابنیه موجود و عدم نوسازی آنها | |
ادراکی | عدم وجود نشانههای عملکردی شاخص در محدوده | تراکم جمعیت منجر به درگیری حواس ناشی از آلودگی هوا و آلودگی صدا |
آشفتگی نما و تأثیر بر حس بینایی، کاهش ادراک فرد از ساختاراصلی | عدم مدیریت مشاغل کاذب در تضاد با هویت محله و تعریف کارکردهای نوین | |
آشفتگی شناختی و ادراکی جدارهها در هنگام تردد در فضا | تأثیر کارکرد قطعات بر شکلگیری نشانههای عینی و ذهنی | |
تحت تأثیر قرار گرفتن حس مکان و کاهش حس تعلق در محدوده | درگیر بودن حس شنوایی و بویایی ناشی از آلودگیها در معابر | |
تأثیر جداره سازیها بر روی نماهای گذشته سبب تأثیر در خوانایی | عدم امینت در مجاورت ساختمانهای مخروبه | |
عدم وجود مبلمان شهری مناسب در فضا برای استفاده کنندگان | سطح کیفی نامناسب معابر و تأثیر حس لامسه و بینایی | |
اجتماعی | افزایش روند مهاجرتها به خارج از بافت و ورود مهاجران | ازدحام بیش از حد جمعیت و اختلال در آسایش اجتماعی |
ناامنی فضا در ساعات پایانی روز برای گروههای مختلف به دلیل مشاغل کاذب و 12 ساعته | کیفیتهای محیطی نامناسب برای گروههای مختلف سنی و جنسی | |
مبلمان شهری نامناسب در محدوده | حضور افراد بیگانه در بافت و افزایش ناامنی اجتماعی | |
تحت تأثیر قرار گرفتن ارزشهای تاریخی محدوده به واسطه شکل گیری کارکردهای نامرتبط با هویت بافت | عدم ساماندهی فضاها و فعالیتهای منفی نظیر فضای مقابل بانک ملی، کوچه سمسارها | |
عدم توجه به حضور گروههای نامناسب و کنترل فعالیت آنها | عدم وجود فضاهای مکث و توقف برای تعاملات بین گروههای مختلف | |
زمانی | عدم وجود فعالیتهای 24 ساعته در طول روز در برخی از سکانسهای محدوده | عدم شکلگیری مکان سوم و کاهش کارایی فضاهای عمومیدر ساعات پایانی شب |
عدم کارکرد سابق و شکلگیری فعالیتهای ناهمگون | ناامنی برخی از نقاط فضا در ساعات پایانی شب | |
از بین رفتن برخی از کارکردهای بومی و تاریخی محدوده به واسطه عدم توجه به کالبد قطعات تاریخی | آلودگیهای صوتی، هوا و محیط و بی توجهی به آسایش محیطی به واسطه سواره بودن معابر فرعی | |
عدم پاسخگویی به نیازهای کاربران در درون محدوده |
| |
عملکردی
| کاهش عرصههای عمومی دارای پتانسیل کارکردی و شکلگیری خرده فضاهای بلااستفاده | عدم رغبت به شکلگیری فعالیتها یا رویدادهای مختلف به سبب عدم وجود فضاهای طراحی شده |
عدم وجود فعالیتهای شبانه روزی در محدوده | اختلال فضا به علت فعالیتهای نادرست (دلالان ارزی، سمساریها) | |
عدم ساماندهی و مدیریت فعالیتهای کاذب | پاسخگو نبودن و کاهش کارایی فضا و فعالیتها به دلیل استفاده بیش از حد از عملکردها با افزایش جمعیت | |
بی توجهی به تجهیز فضا برای گروههای مختلف حساس | عدم وجود فعالیتهای متنوع در بدنه جدارهها و شکل گیری ناامنی | |
ازدحام و شلوغی ناشی مقیاس عملکردی شهری قطعات موجود در محله | عدم وجود خرد فعالیتهای مختلط در درون محدوده | |
عدم وجود فعالیتهای عامه پسند و تفریحی | عدم اختلاط رویدادها و فعالیتها در جدارههای محدوده | |
عدم تعریف کارکردهای نوین و رقابت پذیری اقتصادی (قطعات تاریخی) | عدم وجود رویداد یا فعالیت در خرد فضاهای موجود در درون محدوده | |
مدیریتی | عدم مدیریت و ازدحام ناشی از کارکردهای با مقیاس عملکردی شهری | مدیریت مشاغل کاذب در تضاد با هویت محله و عدم تعریف کارکرد نوین |
مطابق جدول 5، مجموعا 73 مسئله مرتبط با ساختار فضایی در محله ارگ شناسایی شده است. در ادامه پژوهشگران با کمک روش گروه مرکز(متشکل از 7 نفر از اساتید و نخبگان شهری) و به منظور اولویت بندی مسائل، به ترسیم شبکه مسائل و چگونگی ارتباط میان آنها با هم پرداختند. سپس بر مبنای نتایج مرحله قبل، رابطه بين مسائل و چگونگي اثرگذاري آنها بر یکدیگر به صورت دو به دو ترسیم شد. این فرآیند با کمک نرم افزار Gephi انجام گردید. مطابق با بررسیهای به عمل آمده شبکه شناسایی شده حاوی 73 نقطه (مسئله) و 1588 رابطه بوده که موید کیفیت ارتباط(تأثیرگذاری و تأثیر پذیری) بین مسائل میباشد. شکل 4 نمونه اي از مسائل موجود در محله ارگ به تفکیک تأثیر پذیری و تأثیرگذاری بر یکدیگر نشان میدهد.
مطابق با تحلیلهای صورت گرفته بیشترین درجه تأثیرپذیری مسائل به ترتیب مربوط به کیفیتهای محیطی نامناسب، از بین رفتن حس مکان، ضعف ناشی از شکلگیری بحران (به دلیل فرسودگی قطعات) و ازدحام جمعیتی (ناشی از مقیاس عملکردی فعالیتها) میباشد. بررسیها حاکی از آن است که لازمه رفع این مسائل، توجه به علل کلیدی و بنیادی است که منجر به ایجاد پیش زمینهای برای شکلگیری مسائل حادتر در ابعاد محیط شهری در ساختار فضایی محله ارگ میشود. مسائل تأثیرگذار نظیر عدم وجود فعالیتهای شبانه روزی (کاهش سرزندگی) در محله، بی توجهی به ارزشهای کهن اجتماعی (ناشی از شکلگیری فعالیتهای نامرتبط با محله)، نبود فعالیتهای مناسب (اختلال عملکردی فضا و فعالیتها، ورودجمعیت بیگانه) منجر به اختلال آسایش روانی و اجتماعی کاربران فضا شده و به ارزشهای بنیادین ساختار فضایی محله ارگ لطمه وارد میکند.
شکل 4: سمت راست تأثیرگذارترین مسائل، سمت چپ تأثیرپذیرترین مسائل را نشان میدهد
نتیجهگیری و پیشنهادات
پژوهش حاضر به بررسی ساختار فضایی محله تاریخی ارگ به عنوان یکی از محلات با ارزش و دارای هویت شهر مشهد پرداخته است تا از این طریق ضمن تعریف معیارهای باز آفرینی فرهنگ مبنا در مؤلفههای ساختار فضایی چارچوب لازم برای مداخله فرهنگی در محلات تاریخی را فراهم کند. مطابق با یافتههای پژوهش، فرسودگی و تخریب ابنیه تاریخی و با ارزش و عدم رسیدگی به آنها، عدم وجود ضوابط ساخت و ساز مشخص، عدم رغبت به شکلگیری فعالیتها یا رویدادهای مختلف به سبب عدم وجود فضاهای طراحی شده، عدم تامین نیازهای محلی در درون محله توسط کارکردهای موجود، ایجاد اختلال در عملکردها به دلیل عدم توجه به نوسازی قطعات تاریخی، عدم سرزندگی بالای خیابان و عدم وجود فعالیتهای 24 ساعته از جمله عمده مسائل موجود در محله تاریخی ارگ می باشند که از طریق بازآفرینی فرهنگی امکان پاسخ به آن وجود دارد.
در این پژوهش به منظور حل مسائل موجود در محله ارگ و تعریف مجموعهای جامع از پیشنهادات با توجه به مبانی نظری، در قالب شکل5 پیشنهاداتی براي حل مسائلِ ترسیم شده (در قالب چهار مؤلفه ساختار فضایی و به تفکیک ابعاد محیط شهری) مطرح گردید. مطابق این شکل بازآفرینی فرهنگ مبنای ساختارِ فضاییِ محلاتِ تاریخی در 4 دسته سیستم حرکت و دسترسی، پهنههای خدماتی، عرصههای باز و همگانی و تاسیسات شهری قابل طبقه بندی است. غالب راهبردهای فرهنگی مطرح شده در ساختارفضایی محلات مرتبط با سیستمهای حرکت و دسترسی عبارتند از: احیای گذرها و فضاهای تاریخی و تعریف مجموعهای از شبکه فضاهای باز شهری، استفاده از الگوهای متنوع مسکن و در نظرگیری سبکهای گذشته به منظور نمایان ساختن فرهنگ و راهبردهای مرتبط با پهنه خدمات شامل جایگزینی فعالیتهای نوین و به روز با فعالیتهای قدیمی به منظور تقویت اقتصاد محلی، احیای بستر لازم برای شکلگیری مکانهای سوم با تعریف مجموعه فعالیتهای مکمل است. راهبردهای مطرح شده در این پژوهش تا حدود بسیاری هم سو با مطالعات پیشین بوده ولیکن علی رغم توجه این پژوهشها به بسترهای گوناگون، راهبردهای فرهنگی پیشنهادی در سه بخش فرم، فعالیت و معنا مطرح شده و از نظر فضایی جایگاهی ندارند و صرفاً در قالب پیشنهادات کلی مطرح شده اند.
شکل5.: پیشنهادات فرهنگی مطرح شده در خصوص ساختارفضایی محله ارگ
-منابع
باستانی، مژده و تکتم حنایی (1399) مطالعه تطبیقی تاب آوری اجتماعی در راستای اهداف بازآفرینی شهری (نمونه موردی: محالت ایران؛ فیلیپین و مالزی). نشریه شهر ایمن، 3(9): 1-17.
بحرینی، حسین و بهناز بلوکی و سوده تقابن (1388) تحلیل مبانی نظری طراحی شهری معاصر، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
بحرینی، حسین و محمد سعید ایزدی و مهرانوش مفیدی (1393) رویکردها و سیاستهای نوسازی شهری (از بازسازی تا بازآفرینی شهری پایدار)، فصلنامه علمیو پژوهشی مطالعات شهری، 3(9): 17-30.
بخشی، مینا و سعید پیری و علی رضا استعلاچی (۱۴۰۱) باز آفرینی محور فرهنگی با تأکید بر ارتقا کیفیت محیط. نشریه تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی، ۲۳(۶۷): ۲۴۱: ۲۵۷.
بذرگر، محمدرضا (1386) شهرسازی و ساختار اصلی، شیراز، انتشارات کوشامهر.
پاکدامن، بهروز (1372) نکاتی درباره طراحی شهرهای جدید، نشریه ابادی، 8(1): 10-1.
حمیدی، ملیحه و محسن حبیبی و جواد سلیمی(1376) استخوان بندی شهر تهران، تهران، معاونت فنی و عمرانی شهرداری تهران.
خان محمدی، مرجان و محمود قلعه نویی (1395) باز آفرینی مبتنی بر فرهنگ از طریق توسعه صنایع خلاق و تبیین محلههای فرهنگی در بافتهای تاریخی شهر، فصلنامه علمیمرمت و معماری ایران، 6(12): 84-67.
رزاقی، حبیب الله و کرامت الله زیاری و نوید سعیدی رضوانی (1390) مدل چند هسته اي و چند مركزي شهر و كلانشهري، از نظريه تا عمل (مورد شهر كرج)، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، 26(102): 100-73.
رضوانی، علی رضا (1384) در جستجوی هویت شهری مشهد، مشهد، انتشارات وزارت مسکن و شهرسازی.
زنگنه، یعقوب وجواد فرهادی ووجیه توبی (1392) تبيين و اولويت بندي مداخله در بافتهاي فرسوده شهري با استفاده از روش AHP نمونه موردي: مشهد، محله نوغان (قطاع 2). مجله پژوهش و برنامه ریزی شهری، 14(12): 49-62.
زبردست، اسفندیار و هادی شاد زاویه (1390) شناسایی عوامل موثر بر پراکنده رویی شهری و ارتباط آن با ساختار فضایی شهر (نمونه مورد مطالعه: شهر ارومیه)، نامه معماری و شهرسازی، 4(7): 112-89.
زبردست، اسفندیار و پدرام رضایی (1396) سنجش ماهيت توسعه چندمركزي مجموعه شهري رشت، فصلنامه مطالعات ساختار و کارکرد شهری، 4(15): 53-32.
صفدری، سیما و محمدرضا پورجعفر و احسان رنجبر (1393) بازآفرینی فرهنگ مبنازمینه ساز ارتقاء تعاملات فرهنگی (نمونة موردی: بافت تاریخی شهر مشهد)، نشریه شهرسازی و معماری هفت شهر، 4(48): 39-25.
صیامی، قدیر و سید امیر کابلی فرشچی و علی رفعتی گنابادی(1395) نقش آفرینی عناصر کالبدی هویت بخش در تجدید حیات بافتهای تاریخی- فرسوده شهری (مطالعه موردی: محور تاریخی ارگ در شهر مشهد). فصلنامه علمی پژوهشی خراسان بزرگ، 7(23): 45-62.
صرافی، مظفر (1397) رهیافت بازآفرینی شهری رادیکال برای چیرگی بر ناپایداری توسعه ایران. نشریه معماری و شهرسازی هفت شهر، 4(62): 57-61.
عندلیب، علی رضا (۱۳۹6) اصول نوسازی متوازن بافتهای فرسوده شهری. نشریه باغ نظر، ۱۴(۴۸): ۵-۱۶.
غفوری، فواد و ایمان قلندریان (1402) باز آفرینی خیابان چهارباغ هرات با هدف ارتقاء هویت مکان، نشریه باغ نظر، 20(123): 56-45.
قرائی، آزاده و اسفندیار زبردست و حمید ماجدی (1397) گونه شناسی فرم شهر و ساختار فضایی پایدار با نظری بر شهر تهران، هویت شهر، 14(1): 32-17.
قلندریان، ایمان (1401) تحلیل جریان مهاجرتِ میان شهرستانی در استآنهای خراسان(طی دوره 1390تا 1395)، پژوهشنامه خراسان بزرگ، 12(46): 42-25.
قلندریان، ایمان و مجتبی رفیعیان (1397) تبیین مدل کیفیت محیط در بازآفرینی شهر ایرانی اسلامی، نشریه مطالعات شهر ایرانی اسلامی، 9(34): 58-49.
لطفی، سهند (1390آ) بازآفرینی شهری فرهنگ مبنا : تأملی بر بن مایههای فرهنگی و کنش باز آفرینی، نشریه هنرهای زیبا، 3(45): 62-49.
لطفی، سهند (1390ب) تبارشناسی بازآفرینی شهری از بازسازی تا نوزایی، شیراز، انتشارات آذرخش.
لطفی، سهند و مهسا شعله و فاطمه علی اکبری (1395) تدوين چارچوب مفهومي كاربست اصول و آموزههای باز آفريني شهري فرهنگ مبنا (مورد پژوهي: بافت تاريخي شيراز)، نشریه معماری و شهرسازی ایران، 8(1): 245-229.
متولی حقیقی، یوسف (1392) تاریخ معاصر مشهد: پژوهشی پیرامون تاریخ تحولات سیاسی-اجتماعی مشهد از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی، مرکز پژوهشهای شورای اسلامیشهر مشهد، انتشارات مشهد.
معیدفر، سعید (1397) رهیافتهایی درباره سیاستگذاری در بافت فرسوده و سکونتگاه غیررسمی، نشریه معماری و شهرسازی هفت شهر، 4(62): 62-66.
مفیدی، مهرانوش و تقی قاسم شریفی (1398) از آفرینی فرهنگ مبنا با تأکید بر توسعه اجتماع محلی پایدار (مورد پژوهی : بافت تاریخی محله راه ری قزوین)، فصلنامه جغرافیا و روابط انسانی، 2(1): 301-268.
ملک زاده، ندا و هاشم داداش پور و مجتبی رفیعیان (1400) فرا مطالعه مطالعات مرتبط با ساختار فضایی شهری و منطقهای در ایران در بازه زمانی 1380-1398، نشریه معماری و شهرسازی ایران، 12(1): 57-37.
مولایی، محمد مهدی و رسول سلیمانی (1396) رشد اقتصادی و توسعه شهری از طریق بازآفرینی خانههای ارزشمند تاریخی نمونه موردی: خانههای تاریخی شهر همدان، 7(3): 104-95.
مینیاتور، ارمان (1391) رویکرد منظرین در مرمت شهر؛ پروژه نظام الدین بستی، شبکه یکپارچه فضاهای تاریخی و روز، 4(19): 57-52.
ناصری، فرناز و مجید شبازی و هومن ثبوتی (۱۳۹۹) بازآفرینی محلات شهر زنجان در تطبیق با شاخصهای شهر ایرانی-اسلامی (نمونه موردی: محلات حسینیه و نایب آقا). نشریه مطالعات هنر اسلامی، ۴۰(۱۷): ۳۳۳-۳۴۹.
نوین، علی رضا و کریم حسین زاده دلبر و محمدرضا پورمحمدی(۱۴۰۰) شناسایی مؤلفههای تأثیرگذار باززنده سازی بافتهای تاریخی-فرهنگی بر توسعه ی توریسم شهری (مطالعه موردی: کلانشهر تبریز). فصلنامه ی علمی فضای جغرافیایی، ۲۱(۷۴): ۱۵-۳۲.
Baek, Y., Changmu, J., & Heesun, J. (2021) Culture and Urban Regeneration. The Role of Cultural Investment for Community Development and Organization of Urban Space. Sustainability, 13(15), 1–21.
Carmona, M., Heath, T., Oc, T., & Tiesdell, S. (2011) Public Places Urban Spaces (2nd ed.). Routledge Press.
Chen, X., Zhu, H., & Yuan, Z. (2020) Contested memory amidst rapid urban transition: The cultural politics of urban regeneration in Guangzhou, China. Cities, 102, 1–11.
Dejana, N., Milena, K., & Zlatomir, G. (2019) Post-socialist context of culture-led urban regeneration – Case study of a street in Novi Sad, Serbia. Cities, 85(72–82).
Dempsey, N., Brown, C., Raman, S., Porta, S., Jenks, M., Jones, C., & Bramley, G. (2008) Elements of Urban Form.
Evans, G., & Shaw, P. (2004) The Contribution of Culture to Regeneration in the UK: A Review of Evidence. Metropolitan University Press.
Falanga, R. (2022) Understanding place attachment through the lens of urban regeneration. Insights from Lisbon. Cities, 122, 1–5.
Florida, R. (2005) Cities and the Creative Class. Routledge Press.
Ghalandarian,I., & Goharipour, H. (2021) Requiem for the spiritual experience: Reconceptualising ‘quality of the environment’ by looking at the renovation process of the Samen district in Mashhad, Iran, Journal of Urban Regeneration and Renewal, 17 (1), 38-52
Gokce, D., & Chen, F. (2021) Multimodal and scale‑sensitive assessment of sense of place in residential areas of Ankara, Turkey. Journal of Housing and the Built Environment, 36(1), 1077–1101.
Jung, T. H., Lee, J., Yap, M. H. ., & Ineson, E. M. (2015) The role of stakeholder collaboration in culture-led urban regeneration: A case study of the Gwangju project, Korea. Cities, 44, 29–39.
Kim, G., Newman, G., & Jiang, B. (2020) Urban regeneration: Community engagement process for vacant land in declining cities. Cities, 56(102), 1–12.
Kim, J. Y. (2015) Cultural entrepreneurs and urban regeneration in Itaewon, Seoul. Cities, 56, 1–9.
Lak, A., Gheitasi, M., & Timothy, D. J. (2019) Urban regeneration through heritage tourism: cultural policies and strategic management. Journal of Tourism and Cultural Change, 18(4), 1–18.
Lazarevic, E. V., Koruznjak, A. B., & Devetakovic, M. (2015) Culture design-led regeneration as a tool used to regenerate deprived areas. Belgrade—The Savamala quarter; reflections on an unplanned cultural zone. Energy and Buildings, 115, 1–8.
Lehmann, S. (2010) LESSONS FROM EUROPE FOR CHINA? New Urban Sub-Centres for a Polycentric Network City. Journal of Green Building, 5(1), 88–100.
Li, X., Zhang, F., Chi-man Hui, E., & Lang, W. (2020) Collaborative workshop and community participation: A new approach to urban regeneration in China. Cities, 102, 1–12.
Maroufi, H., & Rosina, E. (2017) Cities Hosting Holy Shrines: The Impact of Pilgrimage on Urban Form. International Journal of Architecture & Planning, 5, 30–44.
Mccarthy, J. (2005) Promoting Image and Identity in ‘Cultural Quarters’: the Case of Dundee. Local Economy, 20(3), 280–293.
Middleton, C., & Freestone, P. (2008) The Impact of Culture-Led Regeneration on Regional Identity in North East England. Journal of Urban Regeneration and Renewal, 51(1), 51–58.
Mirzakhani, A., Turró, M., & Jalilisadrabad, S. (2021) Key stakeholders and operation processes in the regeneration of historical urban fabrics in Iran. Cities, 118, 1–17.
Montgomery, J. (2003) Cultural quarters as mechanisms for urban regeneration. Part 1: Conceptualising cultural quarters. In Planning Practice and Research 18(4): 293–306.
Montgomery, J. (2010) Cultural quarters as mechanisms for urban regeneration. Part 2: a review of four cultural quarters in the UK, Ireland and Australia. Planning Practice & Research, 19(1), 3–31.
Quinn, B. (2010) Arts festivals, urban tourism and cultural policy. Journal of Policy Research in Tourism, Leisure and Events, 2(3), 264–279.
Remesar, A. (2020) Public Art in Urban Regeneration. Piotrkowska street. Pride of a city: Łódź. On the W@terfront, 62(5), 29–78.
Roberts, P., & Sykes, H. (2000) Urban Regeneration: A Handbook. SAGE Publications.
Smyth, H. (2015) Marketing the City: The role of flagship development in urban regeneration. Routledge Press.
Środa-Murawska, S. (2020) Railway feat. culture – Rumia library effect as an example of the influence of culture-led regeneration in a medium-sized city in Poland. Cities, 106, 1–11.
Wang, M. (2018) Place-making for the people: Socially engaged art in rural China. China Information, 32(2), 244–269.
Ward, J. (2016) Down by the sea: visual arts, artists and coastal regeneration. International Journal of Cultural Policy, 32(2), 1–18.
Wei, L., Luo, Y., Wang, M., Cai, Y., Su, S., Li, B., & Ji, H. (2020) Multiscale identification of urban functional polycentricity for planning implications: An integrated approach using geo-big transport data and complex network modeling. Habitat International, 97(129), 102-134.
Xu, X., Xue, D., & Huang, G. (2022) The Effects of Residents’ Sense of Place on Their Willingness to Support Urban Renewal: A Case Study of Century-Old East Street Renewal Project in Shaoguan, China. Sustainability, 14(3), 1–13.
Živković, J. (2019) Urban Form and Function. Journal of Environmental Research, 1, 1–10.
پیوست: سوالات مصاحبه
پرسش از حرفه مندان | 1- تحولات شکل گرفته در سطح محله غالبا به چه صورت بوده است؟ فرسودگی در چه ابعادی از زندگی افراد خلل ایجاد کرده است؟ 2-موانع رونق فعالیتها در محله ارگ چیست؟ آیا موانع یا مسائلی در فرایند بهسازی فعالیتها وجود دارد؟ 3-نظام ادراکی موجود در محدوده را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا همنشینی قطعات نوساخت با مجموعههای تاریخی تهدیدی برای هویت محدوده بوده یا می توان از آن به عنوان فرصت استفاده کرد؟ 4- از منظر هویتی، چه عامل یا عواملی سبب افزایش روند مهاجرت از بافت و ورود جمعیت جدید به آن شده است؟ 5- با توجه به ماهیت محله ارگ، چه معضلات اجتماعی در سطح محدوده وجود دارد؟ این معضلات را در چه سطوحی طبقه بندی می کنید؟ آیا پاتوقهای موجود در سطح محله به خوبی پاسخگوی نیاز افراد است؟ |
پرسش از کاربران | 1-علت حضور شما در این محدوده چیست؟ 2-نظر شما در خصوص قطعات فرسوده و قدیمی چیست؟ آیا تمایل دارید این قطعات حفظ شوند یا ساختمانهای جدیدی جایگزین آنها شوند؟ 3-از نظر شما میزان خدمات و دسترسی به آن در محدوده مناسب است؟ آیا این خدمات به خوبی پاسخگوی نیازهای روزمره شما هستند؟ 4-در چه ساعاتی از روز بیشتر در محله حضور دارید؟ علت حضور شما در این ساعات چیست؟ |