Investigating the Importance of the Ancient Way Fahraj-Nosrat Abad (Aspi) in the Late Sasanid Period until the End of the Seljuk Era Path Based on the Newly-Found Karvansaray (Robat) of the Gorg Desert (Southern Margin of Lut)
Subject Areas : Basic concepts in Islamic urban planning and architectureLeyla Fazel 1 * , Yaqub Mohammadifar 2 , Esmail Hemmati Azandariani 3 , Massoud Ghamari 4
1 - Ph.D. Studentin Archaeology, Bu-Ali Sina University of Hamedan, Iran
2 - Professor, Department of Archaeology, Bu-Ali Sina University of Hamedan, Iran.
3 - Assistant Professor, Department of Archaeology, Bu-Ali Sina University of Hamedan, Iran.
4 - M.A student student in restoration, Isfahan Art University, Iran.
Keywords: Fahraj, Nosrat Abad (Aspi), Ancient Way, Seljuk Karvansaray(Robat), Gorg Desert, Bam’s cultural Landscape. ,
Abstract :
Historical geography sources of the early and middle Islamic centuries have named two cities of, Fahraj and Aspi or Senij (current Nosrat Abad), which fall under prosperous cities on the outskirts of the desert and the route from Kerman to Sistan. Archeological studies of the Cultural Landscape Region of Bam explored the ancient Fahraj-to-Aspi route in the first half of the 2010s. Later studies identified the Biyaban-e-Gorg building. The themes raised in this research concern understanding the significance of the Fahraj-to-Aspi axis in the late Sasanid era until the end of the Seljuk era and the study of the function of the Biyaban-e-Gorg building and its date of construction. The present study uses the descriptive-analytical approach and gathers data via field surveys and library sources. The research goals are as follows: first, part of the ancient main route of Fars and Kerman to Sistan in the cultural landscape region of Bam is introduced, which is aimed at answering numerous historical ambiguities in the eastern civilization, and few measures taken to understanding the ancient axes of this area are also discussed; second, the use and period of construction of the Biyaban-e-Gorg building as an impressive building in the middle of the Fahraj-to-Aspi route, located in southeastern Iran, is investigated. The studied axis starts from Fahraj in the southern outskirts of the Lut Plain (Zangi Ahmad Lut) and leads to Aspi (Nosrat Abad) on the road measuring 150 km involving 4-5 settlements. The works identified on the axis include two large settlements, parts of the ancient cobblestone roads, ten castles and caravanserais, and two minarets. These works date back to the late Sasanid era until the end of the Seljuk reign. This important axis was used from the beginning of Islam until the end of the Seljuk dynasty. It was also part of the ancient Kerman-to-Sistan main route that broadly constituted part of the ancient Fars-to-Sistsan (Zerang) axis. The Biyaban-e-Gorg building was an excellent site in the middle of this route. This building has an octagonal sketch with eight towers in the corners and forty chambers around the atrium, and a caravanserai in the middle of the route. An explanation of the use and date of construction of this site not only helps understand the importance of the route under study but also complements a set of architectural evidence of caravanserais as well as castles in the Seljuk era, finally compensating for the lack of data and cultural-historical documents from this era.
ابن¬حوقل (1366) ايران در صوره الارض (سفرنامه ابن حوقل)، به كوشش جعفر شعار، تهران، اميركبير.
ابن¬خرداذبه (1371) مسالك و ممالك، ترجمه سعید خاکرند، تهران، مؤسسه مطالعات و انتشارات تاریخی میراث ملل و موسسه فرهنگی حنفاآ.
اصطخري، ابواسحاق ابراهيم (1373) مسالک و ممالک، ترجمه محمدبن¬عبدالله تستري، تهران، بنياد موقوفات دكتر محمود افشار.
اسعدپور بهزادی، زهرا (1372) کیمیای ناسوت، تهران، مؤلف.
افشار سیستانی (1390) سیستان و بلوچستان¬نامه، تهران، کتابدار.
اکبرزاده، داریوش (1399) «ز کابل به ناگه به کنده رسید (یادداشتی بر ترکیب کابل/ زرنگ-چین/ چینستان بر پایه کوش¬نامه)»، مطالعات ایرانی، سال نوزدهم، شماره 38، صص 7-22.
امیرحاجیلو، سعید و سارا سقایی (1397) «گسترش و تنوع گونه¬های سفال اسلامی در سکونت-گاه¬های دشت نرماشیر کرمان»، پژوهش¬های باستان¬شناسی ایران، دوره هشتم، شماره 19، صص 207-226.
باستانی پاریزی، محمدابراهیم (1367) کوچه هفت¬پیچ، تهران، نگاه.
----------------------- (1371) اژدهای هفت¬سر، تهران، درنا.
بلاذری، احمدبن¬یحیی (1337) فتوح البلدان، ترجمه محمد توکل، تهران، نقره.
پيرنيا، محمدكريم (1372) آشنایی با معماری اسلامی ایران؛ ساختمان¬های درون¬شهری و برونشهری، به کوشش غلامحسین معماریان، تهران، دانشگاه علم و صنعت.
پيرنيا، محمدكريم و كرامت¬الله افسر (1370) راه و رباط، چاپ دوم، تهران، سازمان ميراث فرهنگي و انتشارات آرمين.
تاریخ سیستان (1391) به کوشش جعفر مدرس صادقی، تهران، مرکز.
تاریخ شاهی قراختاییان کرمان (2535 شاهنشاهی) به تصحیح و تحشیه محمد ابراهیم باستانی پاریزی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران.
توحیدی، فائق (1382) فن و هنر سفالگری، تهران، سمت.
توین¬بی، آرنولد (1378) جغرافیای اداری هخامنشیان، ترجمه همایون صنعتی¬زاده، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار.
چوبک، حمیده (1391) «سفالینه¬های دوره اسلامی- شهر کهن جیرفت»، مطالعات باستان¬شناسی، دوره چهارم، شماره 1، صص 83-112.
خبیصی، میرزا محمدابراهیم (1386) سلجوقیان و غز در کرمان، تصحیح و مقدمه محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران، علم.
رزم¬آرا، حسینعلی (1332) فرهنگ جغرافیایی ایران (آبادی¬ها)- استان کرمان و مکران، جلد هشتم، مشهد، انتشارات دایره جغرافیایی ستاد ارتش/ بنیاد پژوهش¬های اسلامی آستان قدس رضوی.
زرین¬کوب، عبدالحسین (1344) ارزش میراث صوفیه، طهران، آریا.
سایکس، سرپرسی (1365) سفرنامه ژنرال سرپرستی سایکس یا ده¬هزار میل در ایران، ترجمه حسین سعادت نوری، تهران، لوحه.
سهروردی، شیخ شهاب¬الدین (1347) عوارف المعارف، ترجمه ابومنصور عبدالمومن اصفهانی، به کوشش قاسم انصاری، تهران، علمی فرهنگی.
شریفی، مهناز (1398) «نویافته¬های بقایای معماری اواخر دوران ساسانی و اوایل اسلامی در حوضه رودخانه سیمره (زاگرس مرکزی)»، مطالعات شهر ایرانی اسلامی، سال نهم، شماره 36، صص 59-82.
شکوهی، مهرداد (1375) «بناهای تاریخی اوایل اسلام در نواحی دارزین کرمان»، ترجمه فرزاد کیانی، مجله میراث فرهنگی، شماره 16، صص 64-69.
طرح جامع مدیریتی اثر میراث جهانی بم و منظر فرهنگی آن (2017-2008) (1386) تهران، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و دفتر منطقه¬ای یونسکو.
فاضل، لیلا (1394) مطالعات باستان¬شناسی منظر فرهنگی بم- بررسی مقدماتی قلاع موجود در منظر و محور فرهنگی بم (1391-1394)، زیر نظر دکتر شهریار عدل، بم، مرکز اسناد پایگاه میراث جهانی بم و منظر فرهنگی آن (منتشر نشده).
--------- (1399) مطالعات باستان¬شناسی ناحیه منظر فرهنگی بم، شهرستان¬های فهرج و ریگان استان کرمان، به همراه معرفی آثار نویافته شهرستان¬های بم و نرماشیر، زیر نظر شهریار عدل، شیراز، کتیبه نوین.
فاضل، لیلا و دیگران (1396) «خط سیرهای باستانی و سیمای تاریخی بخش نگین کویر فهرج (منظر فرهنگی بم)»، مطالعات ایران¬شناسی، سال سوم، شماره پنجم، بنیاد ایران¬شناسی.
فرمانفرما، عبدالحسین میرزا (1383) مسافرت¬نامه کرمان و بلوچستان، تهران، اساطیر.
کریمیان، حسن و دیگران (1398) سیر تحولات فضایی شهر سیرجان در دوران اسلامی با اتکا به شواهد باستان¬شناختی و منابع مکتوب تاریخی، مطالعات شهر ایرانی- اسلامی، سال دهم، شماره 38، صص 53-63.
کلایس، ولفرام و محمدیوسف کیانی (1373) کاروان¬سراهای ایران، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور.
گروبه، ارنست.
ج.
(1384) سفال اسلامی، ترجمه فرناز حائری، تهران، کارنگ.
لسترنج، گاي (1337) سرزمين¬هاي خلافت شرقي، ترجمه محمود عرفان، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب.
محمودي، علي (1362) جغرافياي حمل و نقل، تهران، مركز نشر دانشگاهي.
مستوفی، احمد (1348) گزارش¬های جغرافیایی لوت زنگی احمد، تهران، مؤسسه مطالعات جغرافیایی دانشگاه تهران.
----------- (1351) مطالعات جغرافیایی دشت لوت، تهران، مؤسسه مطالعات جغرافیایی دانشگاه تهران.
مشکور، محمدجواد (1371) جغرافیای تاریخی ایران باستان، تهران، دنیای کتاب.
مقدسي، ابوعبدالله محمدبن¬احمد (1361) احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم، ترجمه علي¬نقي منزوي، جلد دوم، تهران، شركت مؤلفان و مترجمان ايران.
ملک ¬شاه حسین سیستانی (1344) احیاء الملوک، به اهتمام منوچهر ستوده، تهران، بنگاه ترجمه و کتاب.
نوربخش، حمید و دیگران (1335) ارگ بم همراه با تاریخچه مختصر شهرنشینی در ایران، تهران، طهوری.
وزیری، احمدعلی¬خان (1352) جغرافیای کرمان، تهران، ابن سینا.
----------------- (1375) تاریخ کرمان، تصحیح و تحشیۀ محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران، علمی.
هیلن براند، رابرت (1377) معماری اسلامی، ترجمه ایرج اعتصام، تهران، شرکت پردازش و برنامهریزی شهری.
یارشاطر، احسان (1380) تاریخ ایران، ترجمه حسن انوشه، جلد سوم، قسمت دوم، تهران، امیرکبیر.
Kleiss. V., (1997) "Befestigungen in der umgebung von Bam", deutschesArchaologisches Institute –Eurasien- Abtilung, Aussenstelle Tehran, ArchaologischesMitteilungen , Iran and Turan, Band 29.
Shokoohy. Mehrdad, (1980) " Monuments of the Early Caliphate at Dārzīn in the Kirmān Region", Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland, No. 1 , pp. 3-20.
فصلنامه علمي «مطالعات شهر ایرانی- اسلامی»
شماره چهل و ششم، زمستان 1400: 150-109
تاريخ دريافت: 18/07/1400
تاريخ پذيرش: 16/06/1401
نوع مقاله: پژوهشی
بررسی اهمیت خط سیر باستانی فهرج- اسپی (نصرتآباد)
در اواخر دوره ساسانی تا پایان عصر سلجوقی
با تکیۀ بر کاروانسرای (رباط) نویافته بیابان گرگ در حاشیه لوت جنوبی(1)
لیلا فاضل 1
یعقوب محمدیفر 2
اسماعیل همتی آزندریانی 3
مسعود قمری4
چکیده
متون جغرافیای تاریخی قرون اولیه و میانه اسلامی از دو شهر فهرج و اسپی یا سنیج(نصرت آباد کنونی)، در ردیف شهرهای آبادان حاشیه کویر و در شرح مسیر کرمان به سیستان نام بردهاند. در مطالعات باستانشناسی ناحیه منظر فرهنگی بم در نیمه نخست دهه 90، مسیر باستانی فهرج به اسپی (نصرتآباد) بررسی شد. در ادامه مطالعات، بنای بیابان گرگ شناسایی شد. از پرسشهای مطرح در این پژوهش، نخست شناخت اهمیت محور فهرج به اسپی (نصرتآباد) در اواخر دوره ساسانی تا پایان عصر سلجوقی و سپس مطالعه کارکرد بنای بیابان گرگ و تاریخ ساخت آن است. پژوهش حاضر از نوع بنیادی با رویکرد توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات به دو شیوه میدانی و کتابخانهای است. در ابتدا معرفی بخشی از شاهراه باستانی فارس و کرمان به سیستان در ناحیه منظر فرهنگی بم، در راستای پاسخگویی به ابهامات تاریخی فراوان در حوزۀ تمدنی شرق و نیز فعالیتهای اندک صورت گرفته جهت شناخت محورهای باستانی این ناحیه که از معیارهای ثبت منظر فرهنگی بم در فهرست آثار جهانی است، سپس معرفی، شناخت کاربری و دوره ساخت بنای بیابان گرگ به عنوان بنایی شاخص در میانه مسیر باستانی فهرج به اسپی، واقع در جنوبشرق ایران، که تا کنون هیچگونه تحقیقی بر روی آن صورت نپذیرفته بود، از ضرورتها و اهداف پژوهش بود. خط سیر مورد مطالعه از فهرج در حاشیه جنوبی دشت لوت(لوت زنگی احمد) آغاز شده و به موازات جاده ارتباطی کنونی به طول 150 کیلومتر و طی 4 تا 5 منزل به اسپی (نصرتآباد) میرسد. آثار شناسایی شده بر خطسیر شامل؛دوسکونتگاه وسیع، قسمتهایی از جاده سنگفرش باستانی، ده قلعه و کاروانسرا و دو مناره بود. تاریخ این آثار، بازه زمانی اواخر دوره ساسانی تا پایان عصر سلجوقی است. این خطسیر در بازه زمانی آغاز اسلام تا پایان عصر سلجوقی حیات داشته و دارای اهمیت زیادی بوده است. این مسیر بخشی از شاهراه باستانی کرمان به سیستان و در نگاهی وسیعتر، بخشی از خطسیر باستانی فارس به سیستان (زرنگ) است. بنای بیابان گرگ از آثار شاخص در میانه مسیر بود. این بنا با نقشهای هشتضلعی، هشت برج در گوشهها و چهل حجره پیرامون حیاط مرکزی، کاروانسرا یا رباطی در میانه مسیر است. معرفی، تبیین کاربری و تاریخ ساخت بنای بیابان گرگ، ضمن کمک به شناخت اهمیت مسیر مورد مطالعه، مكمل تعيينكنندهاي بر مجموعه شواهد معماری کاروانسراها و قلاع در دوره سلجوقی و حلقه پركننده خلأ اطلاعات و اسناد فرهنگي- تاريخي در این دوره است.
کلید واژهها: فهرج، نصرتآباد (اسپی)،رباط (کاروانسرا) سلجوقی، بیابان گرگ،منظر فرهنگی بم.
مقدمه
راهها، مهمترین عامل تحول جوامع، پیشرفت ملتها و تبادل فرهنگها تلقی میگردد که نهتنها وسیلهای برای جابهجایی کالا نیستند، بلکه عاملی برای جابهجایی فرهنگها و در خلال آن، تولید ثروت محسوب میشوند که خود رشد تمدنها را به دنبال دارد. توسعه راهها، بازتابی از افزایش پویایی نقاط است که خود به مرور زمان به کنش متقابل وسیعتری منجر میگردد (محمودی، 1362: 96).
وجود شهرها و مراکز تمدنیای که از بین رفته یا همچنان به حیات خود ادامه میدهند، وجود ایل راهها، عوامل طبیعی و جغرافیایی، شرایط خاص زندگی انسان چون مسائل اعتقادی و یا نیاز به ارتباط با اقوام و ملل دیگر و آثار باستانی موجود، از عوامل مهم در شناخت راههای ارتباط باستانی مناطق محسوب میگردد. حوزۀ تمدنی شرق ایران که نواحی جنوبشرقی را نیز شامل میشود، مناطقی با ابهامات تاریخی فراوان است. در این نواحی، خطوط ارتباطی مهمی جریان داشته است. ناحیه منظر فرهنگی بم(2) در انتهای شرقی کرمان (شکل 1) در حاشیه جنوبی دشت لوت، منطقهای کلیدی بر سر راه آسیا به هند و افغانستان و حلقۀ ارتباطی ایران جنوبی و جنوبغربی با نواحی شرقی است (مستوفی، 1348: 54 و 60؛ طرح جامع مدیریت اثر میراث جهانی بم و منظر فرهنگی آن، 1386: 41). بر همین اساس اولین معیار ثبت این منظر در فهرست میراث جهانی، قرارگیری آن در محل تلاقی راههای مهم بازرگانی در ضلع جنوبی فلات ایران است (همان: 11).
بازتابی از این اهمیت سوقالجیشی در وصیتنامه شاه شجاع (777ه.ق) به سلطان احمد دیده میشود. وی در این وصیتنامه، بم را مهمترین شهر ایالت کرمان میداند که سرحد هند، خراسان و سیستان و کابل است و رونق آن باعث رونق سرزمین کرمان میشود (اسعدپور بهزادی، 1370: 367). فهرج و اسپی، دو مکان آباد بر این خط سیر در حاشیه جنوبی لوت هستند. فهرج در انتهای شرقی سرزمین کرمان و ناحیه منظر فرهنگی بم واقع است. از سوی شرق با سیستان همسایه و از سوی شمال در مجاورت خراسان جنوبی قرار دارد. در سوی غرب آن، شهرستانهای بم و نرماشیر واقعاند و در جنوب و در پیوستگی با ریگان با بلوچستان همجوار است و از طریق شکافهای کوهستانی جنوب ریگان با نواحی رودبار و جیرفت و هرمز ارتباط مییابد. فهرج با اسامی فهرج، پهره، بهره، فهره، پهرج، پوره، پهرک و باهر در متون کهن ضبط است (فاضل، 1399: 39). راههای ارتباطی جنوب به شمال و شرق به غرب، همگی به ناچار از فهرج عبور مینمود و اما اسپی (نصرتآباد کنونی) از شمال به دشت لوت و زابل، از شرق به مرز افغانستان، از جنوب با میرجاوه و خاش و از غرب با فهرج کرمان همجوار است (رزمآرا، 1332: 410).
نصرتآباد با نامهای کهن اسپی، اسپید، سبیج، سنیج، اصفه، سانیک و سانج، اسبیذ، سپه و سفید در حاشیه شرقیتر از لوت جنوبی در مرز سیستان و کرمان اغلب جزء سیستان و گاهی ضمیمه کرمان است (مستوفی، 1351: 321). وزیری، نام قدیمش را اسپکهه مینویسد (وزیری، 1352: 105). اسپی در گذرگاه شرق ایران و بعد از تنگه موسوم به دربند سیستان، به لحاظ جغرافیای طبیعی، جایگاهی معتبر در ارتباط دنیای باستان و نقطه آبادان حاشیه کویر بعد از فهرج با عبور از بیابان بود که همه راههای کویر از باختر به خاور از آن میگذشت (لسترنج، 1337: 349). هر دو این نقاط بر خط سیر کنونی و باستانی کرمان و بم به سیستان واقعاند. بنای بیابان گرگ، در میانه مسیر فهرج به اسپی و در میان آثاری از دوره ساسانی تا پایان قرن 6 هجری قرار دارد (شکل 1). شناخت اهمیت این خط سیر و مطالعه عملکرد و تاریخ ساخت بنای بیابان گرگ، از سؤالات مورد بحث این پژوهش است.
پرسشهای پژوهش
- اهمیت خط سیر باستانی فهرج به نصرتآباد چگونه است؟
- کاربری بنای موسوم به بنای بیابان گرگ در مسیر فهرج به نصرتآباد (اسپی) چیست؟
- بنای بیابان گرگ مربوط به کدام دورۀ تاریخی است؟
روش پژوهش
پژوهش حاضر از نوع بنیادی است. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی سعی بر آن دارد که به پاسخ پرسشهای مطرحشده در این بپردازد. گردآوری اطلاعات به دو شیوۀ میدانی و مطالعات کتابخانهای است.
پیشینه پژوهش
بیشترین مطالعات با هدف شناخت جغرافیای دشت لوت را گروه جغرافیایی دانشگاه تهران به سرپرستی احمد مستوفی انجام دادهاند. نتایج این مطالعات در دو جلد منتشر شده است (ر.ک: مستوفی، 1348 و 1351). در این مطالعات، محورهای باستانی دشت لوت و به تبع آن نواحی حاشیه دشت لوت با دقت تمام مطالعه شده است. پس از آن در راستای مطالعات باستانشناسی منظر فرهنگی بم در نیمه نخست دهه 90، حدود هفتاد اثر تاریخی در فهرج شناسایی شد. تعداد انگشتشماری از آثار نیز پس از آن و در جریان بازدیدها و استعلامات منطقه ثبت شد. از جمله این آثار، رباط فهرج یا بنای بیابان گرگ(3) است (ر.ک: فاضل: 1394؛ فاضل، 1399: 102). برای نخستینبار مستوفی در راستای مطالعات جغرافیایی دشت لوت، این بنا را دیده و از آن با عنوان قلعه سلجوقی لنگ بروت، نام میبرد. وی توصیفی بیشتر از بنا به دست نمیدهد. اما به نظر میرسد که مقصود وی، همان بنای بیابان گرگ بوده باشد (مستوفی، 1351: 333).
موقعیت جغرافیایی و ویژگیهای زیستمحیطی
مسیر فهرج به نصرتآباد به طول 150 کیلومتر از فهرج به سمت شمالشرق امتداد مییابد (شکل 1). این مسیر به لحاظ طبیعی از حاشیۀ جنوبی بیابان لوت موسوم به لوت زنگی احمد عبور میکند که دارای آب و هوای گرم و خشک، بارندگی نامنظم و اندک، اختلاف شدید دمای شب و روز، وزش بادهای تند و طوفانهای شن است. بخش عمدهای از مسیر را سطوح هموار در برمیگیرد. این مسیر در قسمتهای انتهایی کوهستانی است، به گونهای که پیرامون نصرتآباد (اسپی) را کوههایی فراگرفتهاند. فهرج در یک سوی مسیر، در انتهای شرقی کرمان و در 230 کیلومتری از مرکز استان در ارتفاع 670 متری از سطح آبهای آزاد بر دشت موسوم به نرماشیر گسترده است. علیرغم ظاهر گرم و خشک این بیابان، دشت نرماشیر دارای منابع غنی آبهای زیرزمینی و دشتی حاصلخیز است که تا 150 سال قبل، دارای 700 رشته قنات دایر بوده است (وزیری، 1352: 104).
رودخانه فهرج از کوههای جبال بارز در جنوبغربی بم سرچشمه میگیرد و با ایجاد درهای عمیق از شمال فهرج گذشته، به لوت زنگی احمد فرو میرود. بخش ابتدایی جاده مورد مطالعه از حاشیه رودخانه فهرج عبور میکند. دره رودخانه فهرج تا چند دهه قبل، مسکن عشایری از منطقه بود. مابین فهرج و دره اسپی (نصرتآباد)، بیابانی موسوم به بیابان گرگ گسترده است. مرکز اصلی ناحیه گرگ امروزه گرگآباد است که سر راه مزارآباد واقع شده و آب فراوان از رود ماهی دارد (مستوفی، 1351: 163). اصلیترین منابع تأمین آب منطقه، آبهای زیرزمینی است که به صورت قنات مورد استفاده بوده است. پوشش گیاهی منطقه در گذشته، جنگلهای انبوه با درختانی متنوع، بهویژه گز و کهور بوده که به دلیل استفاده نادرست به پوششی تنک تبدیل شده است (اسعدپور بهزادی، 1372: 47). در اطراف روستای گرگ در میانه مسیر نصرتآباد، پوشش جنگلی گز و طاغ و زیستگاه جانوران وحشی همچون آهو، شغال، کفتار و گرگ و پرندگان کبک و تیهو و جلوهای از حیات طبیعی در منطقه گرم و خشک سیستان است (افشار سیستانی، 1390: 710). نصرتآباد (اسپی) در سوی دیگر مسیر، در شمالغرب سیستان و 100 کیلومتری از زاهدان و در ارتفاع 1120 متر از سطح آبهای آزاد واقع شده و منطقهای نیمهکوهستانی است. آب آن از قنوات، چشمهها و رودخانه است.
بنای بیابان گرگ در بیابان گرگ که بخشی از لوت زنگی احمد است، مابین فهرج و نصرتآباد (اسپی) در 66 کیلومتری شمال شرق فهرج، 30 کیلومتر میل نادری و 4 کیلومتری شمال جاده آسفالته فهرج- اسپی در مختصات 57َ.017ًًًًًََ 28ْ عرض شمالی، 53َ.097ًًًًًَ 58ْ طول شرقی و ارتفاع 670 متر از سطح آبهای آزاد قرار دارد و مانند نگینی بر بستر ریگزار میدرخشد. پوشش گیاهی اطراف بنا، بوتهزاری انبوه است. آب کاروانسرای (رباط) بیابان گرگ از دو کاریز تأمین میشد.
شکل 1- موقعیت دو استان کرمان و سیستان و بلوچستان نسبت به یکدیگر و نمایش مسیر فهرج – نصرتآباد (نقشه ایران) و موقعیت فهرج و نصرتآباد نسبت به یکدیگر
(نقشه 1: 250000 فهرج و نصرتآباد، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، 1378-1379)
خط سیر باستانی فهرج- نصرتآباد (اسپی) از منظر متون جغرافیای تاریخی قرون اولیه و میانه اسلامی
نقاط فعال بر این خطسیر فهرج، گرگ و سپس سبیج یا اسپی (نصرتآباد) است. اصطخری در ذکر نواحی کرمان میآورد: «آنچه به طرف بیابان است، به ناحیت دریا، نرماشیر و فهرج و سنیجاند» (اصطخری، 1373: 163). از بم به بیابان نیز راهی است، بدین ترتیب که از بم تا نرماشیر، یک منزل و از آنجا تا فهرج بر کناره بیابان یک منزل (همان: 169). ابن حوقل، فهرج و سبیج را جزء نواحی بم میآورد (ابنحوقل، 1366: 73-74). اصطخری در صورت (نقشه) مفازه (بیابان) میان فارس و خراسان، شهرهای آباد و مهم حاشیه بیابان و طریق سجستان (راه سیستان) را ترسیم میکند. در این نقشه، «پهرج» آخرین نقطه آباد گوشه بیابان و به صورت چهارراهی نشان داده شده است که راهی از آنجا (از طریق سنیج) به زرنج امتداد مییابد (اصطخری، 1373: 571). بعد از فهرج، تنها یک نقطه آباد دیگر رسم شده که همان سنیج است که راهی از آن به زرنج و راه دیگر از آنجا به قریه ده سلم میرسد (شکل 2). اول راه سجستان از نرماشیر است که میرود تا سنیج و از سنیج تا سیستان هفت منزل است (همان: 250).
شکل 2- موقعیت فهرج و سنیج (اسپی) در نقشه شهرهای مهم حاشیه بیابان
(صورت مفازه میان فارس و خراسان) (اصطخری، 1373: 571)
مقدسی در ذکر کورههای کرمان میآورد: «نرماشیر در کنار کویر در سمت سیستان است. نرماشیر، انباری گرانمایه با کاخهای زیباست. نفرات خراسان از اینجایند. کالای عمان به اینجا میرسد و خرمای کرمان در اینجا جمعآوری میشود. راه حاجیان سیستان از اینجا میگذرد. سالانه یکصدهزار بار خرما و بربهار از آنجا حمل میشود» (مقدسی، 1361: 693). مقدسی، فهرج را از کوره نرماشیر میداند و مینویسد: «باهر و کرک، هر دو در مرز سیستان، پاکیزه و آبادند و باغ و نخلستان و نهر و کاریز دارند» (مقدسی، 1361: 685). پاهر همان پهره یا پهرج است و مقصود از کرک، همان گرگ به نظر میرسد (فاضل و دیگران، 1396: 32).
نرماشیر و فهرج، سرزمینی پیوسته و به لحاظ طبیعی بر دشت نرماشیر واقعاند. فهرج قبل از نرماشیر و در مرز سیستان و اولین آبادی پس از عبور از بیابان است. کاروانهای ذکرشده ابتدا به فهرج رسیده، سپس به قصبه نرماشیر درمیآمدند. بنابراین آبادانی که مقدسی میآورد، مجموع آنها را در برمیگرفت. مقدسی، چهار شاهراه را در کویر نام میبرد که از آن جمله، راه کرمان و راه سند است. «راه کرمان به خراسان و سکستان میرسد که دور است و راه سند جز از سکستان نگذرد. از سکستان به فارس، جز از کرمان نتوان شد» (مقدسی، 1361: 721). مقدسی سپس از سفید یا همان اسپی در این مسیر نام میبرد که نشان میدهد مقصود وی از مسیر سکستان به فارس، همان راه زرنج به اسپی و سپس فهرج و نرماشیر و بم است. ابن خرداذبه نیز مسیر کرمان به سیستان را ادامۀ راههای فارس عنوان میکند و منزلگاههای بم تا اسبیذ (اسپی) را بدین شکل میآورد: «از بم تا نرماشیر هفت فرسخ، از نرماشیر تا فهرج که در کنار صحرای خشک قرار دارد، هفت فرسخ، که میان راه آب نیست و این صحرا هفتاد فرسخ است تا سجستان. از فهرج تا چشمهها و چاهها، هفت فرسخ و تا مناره (جرج)، سه فرسخ که منزلگاهی بدون آب است. سپس تا رباط بعیده، سه فرسخ و از آنجا تا اسبیذ (اسپی/منزل چهارم)، نه فرسخ» (ابنخرداذبه، 1371: 45).
راههای مسیر فارس به کرمان و سپس سیستان و از آنجا به نواحی شرقیتر یا به بیانی آسیای میانه از راههای قدیم ارتباطی بوده است. در سنگنبشته شاپور سکانشاه به مسیر فارس به سیستان اشاره شده است (اکبرزاده، 1399: 34). در فتوح البلدان، در فتح سیستان و کابل در سال سیام آمده است: «عبدالله بن عامر، کریز بن ربیعه را به عزم خراسان و ربیع بن زیاد را به سجستان فرستاد. او برفت و در فهرج منزل کرد. وی سپس با عبور از کویر و با طی هفتاد و پنج فرسنگ به رستاق زالق (جالق) رسید. بین زالق و سجستان، پنج فرسنگ است» (بلاذری، 1337: 548).
در تاریخ سیستان در شرح فتوح اسلام و فتح سیستان آمده است که عبدالله بن عامر، سپاه فرستانده عثمان به فرماندهی ربیع بن زیاد را به سیستان فرستاد: «عبدالله او را بفرستاد به پهره کرمان برسید. آن را به صلح بدادند و از آنجا به جالق مهتر آن با او صلح کرد» (تاریخ سیستان، 1391: 42). این مطالب به جایگاه فهرج در اواخر دوره ساسانی و ورود مسلمانان اشاره دارد. مقدسی، اسپی را به صورت اسفید و سبیج آورده و از نواحی سیستان میشمرد (مقدسی، 1361: 717 و 724). اصطخری و ابن حوقل، آن را به صورت سنیج و سبیج آورده و از نواحی کرمان شمردهاند. از نرماشیر به سنیج، پنج منزل و از سنیج تا زرنج هفت منزل است (اصطخری، 1373: 250).
در تاریخ سیستان در شرح احوال سبکری و شکست وی از سپاه مقتدر آمده است: «سبکری به راه پهره بیامد به سپه (اسپی) و از آنجا به نه آمد و از آنجا به طبس آمد و یارگی نداشت که به سیستان آمدی...» (تاریخ سیستان، 1391: 162). این مطلب از وجود مسیر ارتباطی بین فهرج و اسپی با سیستان از یکسو و از سوی دیگر با طبس و خراسان از طریق نه (نهبندان) خبر میدهد.
در متن سلجوقیان و غز در کرمان و در شرح اقدامات ملک قاورود، اشاره مهمی از مسیر اسپی به فهرج و آبادانی این راه در دوره ملک قاورود سلجوقی آمده است: «ملک قاورد در اطراف کرمان، نبرد بسیار کرد و از آن جمله، نبردی بود در دربند سیستان که کرمان را تسخیر کرد. او در راه سیستان و در دره قاورد در چهار فرسنگی «اسفه»، دری آهنی ساخت و نگهبان گماشت. از سر دره تا فهرج بم، که بیست و چهار فرسخ است، در هر سیصد گام، میلی به دو قامت آدمی بنا نهاد و دو مناره مابین گرگ و فهرج بنا کرد. اگرچه امیال قلیلی بجا مانده، اما مناره دوگانه بهجاست و در راهی که از کرک جدا شده، به جانب گشت (گشیت) خبیص میرود و رائیان گویند که یک دو مناره کوچک است» (خبیصی، 1386: 341). میل قارودی که اکنون به میل نادر موسوم است و بقایای میل فرهاد، دو منار ذکرشده فوق در مسیر فهرج به گرگ و اسپی است. گرگ، نام بسیار قدیمی و شاید مربوط به قبل از اسلام باشد. در زمان سلجوقیان، این اسم مفهومی وسیع داشته و به تمام بیابان بین فهرج تا در بند اسپی (نصرتآباد) اطلاق میگردیده است (مستوفی، 1351: 332).
ابن خرداذبه به وجود میلی در آنجا اشاره میکند (ابنخرداذبه، 1371: 45). مرکز اصلی ناحیه گرگ امروزه گرگآباد است که سر راه مزارآب واقع شده و آب فراوان از رود ماهی دارد (مستوفی، 1351: 163). سیلابهای رود ماهی به رود گرگ متصل میشود و دره ماهی، یک معبر طبیعی بسیار قدیمی به سمت بمپور، ایرانشهر و خاش است (مستوفی، 1348: 52). اقوام بلوچ ساکن در این بیابان، این مزرعه را به گرگینبنمیلاد منتسب میدانند و دلیل وجه تسمیه این بیابان را به گرگ چنین میپندارند. فرمانفرما، نصرتآباد (اسپی) را در منتهی الیه خاک نرماشیر مینویسد: «از فهرج نرماشیر تا مکان مذکور، پنجاه و دو فرسنگ است. این خط، سه منزل پانزده شانزده فرسخی است» (فرمانفرما، 1383: 214).
راههای مکران، دنباله راههای کویر است که به هندوستان منتهی میشود. این راه از فهرج شروع شده و ابن خرداذبه، چهارده منزل آن را بیان میکند (مشکور، 1371: 643). راههای معروفی که فلفل هند را به سواحل مدیترانه حمل مینمود، در تاریخ به نام راه فلفل یا جاده ادویه نامیده میشوند و یکی از شاهراههای هند لاجرم از کرمان عبور میکرد (باستانی پاریزی، 1371: 203، 316 و 392). اگر مطلب یادشده را در تعریف جاده ادویه بپذیریم، آنگاه مسیر فوق، بخشی از جاده ادویه است که با مسیرهای منتهی به هندوستان ارتباط مییابد. راههایی که از بصره و عراق شروع میشد، با گذشتن از خوزستان و فارس به سیرجان آمده و از آنجا به بم، سیستان، مکران و خراسان و سمرقند و هند امتداد مییافت (کریمیان و دیگران، 1398: 60). این مسیر، همان راه تاریخی ادویه به نظر میرسد (نوربخش و دیگران، 1335: 82).
علاوه بر اهمیت این خطسیر در دوره ساسانی و قرون اولیه و میانه اسلامی، مطالبی دیگر نیز به نقش آن در طول سایر دورههای تاریخی اشاره دارد. مستوفی معتقد است که از میان راههای منشعبشده از فهرج، شاهراه کرمان به سیستان، اهمیت ویژهای دارد؛ چنانکه تا کنون نیز ارتباط ایالات مرکزی با مشرق و جنوب شرق از راه معروف بم-زاهدان است. ارتباط ایران داخلی با سند و هند، ارتباط امپراتور هخامنشی با ولایت شرقی، سفر فرضی کوروش به سند بر فرض درست بودن آن و نبردهای اردشیر با سگزیان و رفتن وی به سیستان، از همین مسیر بوده است. این گذرگاه، همان معبر تاریخی است که در بند سیستان یا به غلط در بند نادر ثبت شده است (مستوفی، 1351: 330).
راه کرمان به آراخوزیا، بخش جنوب شرقی کویر مرکزی را شامل میشود. در سال 522-521 ق.م، اهمیت سوق الجیشی بسیار زیاد این مسیر به اثبات رسیده بود. حمله جسورانه سپاه فرستاده «وه یزداته» شورشگر یائوتیهای از پارس به حوضۀ رود کابل، از راه جنوب شرقی صورت گرفت (توینبی، 1378: 80). یارشاطر درباره راههای سیستان در این دوره مینویسد: «هر کس با خارج شدن از زرنگ، سه راه در پیش داشت. اگر در جهت جنوبغرب راه میافتاد، با گذشتن از بیابان از طریق اسپید (اسپی، سنیک) به پهرگ (فهرج) میرسید. در جهت شمالشرق، جاده بامیان قرار داشت. این راه از طریق خاش (کوساته، کاسته) به سوی رود خاش پیش میرفت...» (یارشاطر، 1380: 183).
سایکس درباره توقف سپاه اسکندر در پورا مینویسد که دو روستای بلوچستان هماکنون به این اسم نامیده میشوند. یکی در حوالی بمپور و دیگری در حوالی نرماشیر است. وی هر دو مکان را با احتمالی برابر، محل توقف شصتروزه سپاه اسکندر میداند. فهرج واقع در نرماشیر، نخستین مکانی است که کراتروس پس از 180 میل راهپیمایی به آنجا رسیده است (سایکس، 1365 205 و 204). وجود محوطههای وسیع از دوره هخامنشی و اشکانی چون قلعه دختر ماهیدشت (فاضل، 1399: 116-142) و محوطه غلورآباد (همان: 185)، در فاصلهای اندک از ساحل جنوبی رودخانه فهرج و گورستان جنوبشرق کهور منزل در طول این خط سیر (همان: 9-97)، دلیلی دیگر بر تأیید مطالب یادشده است. در متون تاریخی قرون متأخر اسلامی نیز بارها از این مسیر در شرح لشکرکشیها یاد شده است که ذکر همگی آنها در این بحث نمیگنجد و تنها به نمونههایی از آن اشاره میکنیم.
در تاریخ شاهی قراختاییان کرمان (قرن هفتم هجری) در شرح حمله نکودریان سیستان به فارس و کرمان آمده است: «از طرف سجستان متوجه آسفه گشتند و بر صوب ریقان به بم درآمدند» (تاریخ شاهی قراختاییان کرمان، 2535: 205). مؤلف احیاء الملوک (1027 ه.ق) نیز از این راه به نام راه اسفه یاد نموده و در شرح سفر دهم مینویسد: «سنگریزه بیابان گرگ را یاقوت و مرجان میشمردم و غبار راه اسفه را سرمه میدانستم. در نخلستان پهره نحل قامت مطلوب میدیدم» (ملک شاه حسین سیستانی، 1344: 478). علیرغم فعالیتهای عمرانی گنجعلیخان در کرمان، نه محمدابراهیم و نه هیچ مسافر دیگری، اشارهای به وجود بناهای نو در راه نمیکنند. ممکن است قلاع خرابه فهرج و آبانبارهای بین اسپی و فهرج که هماکنون نابود شدهاند، از دوره صفوی و ساختههای گنجعلیخان باشند. از اوایل سده دهم هجری، گروهی از غارتگران جدید (اوزبکان و افاغنه) در دشت لوت شکل گرفتند که تا گذشتهای نهچندان دور، این مکان را مورد تاختوتاز و ناامنی قرار دادند و این مسیر، رونق گذشته خود را بازنیافت (مستوفی، 1351: 128، 131 و 338).
شواهد باستانشناختی مسیر باستانی فهرج- اسپی (نصرتآباد)
آثار موجود بر این خط سیر از غرب به شرق عبارتند از:
1- قلعه فهرج: در مختصات جغرافیایی 683392 و 3204576، در حاشیه جنوبی رودخانه فهرج و روی صخرهای رسوبی (کلوت) و مکعبشکل با ارتفاع 8 از سطح زمینهای اطراف قرار دارد. این قلعه، بخش مرکزی یا حاکمنشین قلعهای وسیعتر است که سایر بخشهای آن از بین رفته است. مستوفی که در دهه 40 از بنا بازدید نموده، آن را مکان شهر قدیم فهرج میداند که منابع جغرافیای تاریخی از آن یاد میکنند. نقشه قلعه، چهارگوش با ابعاد 44×53 متر، چهار برج در گوشهها و برجهایی در حصار بوده است. در گوشههای ضلع جنوبی، بقایای دو برج مدور توخالی دیده میشود که روی پایهای مکعبشکل اولیه ساخته شدهاند. در دامنه صخرهای که قلعه بر آن قرار دارد، تعداد زیادی فضا در ابعاد و شکلهای متفاوت کنده شده است. دریافت نقشهای دقیق از فضاهای داخلی قلعه ممکن نیست. نقشه کلی بنا، دستکندها، بقایای سازههایی از خشتهای با ابعاد 43 سانتیمتر، آثار برج مکعبیشکل در گوشه جنوبشرقی و خندقی در پیرامون و سفالینههای پراکنده در سطح قلعه، انتساب بنا به دوره اشکانی و ساسانی را محتمل میسازد. خشتهایی با این ابعاد در ساخت بنای قلعه سنگ، در فاصله چندصد متری قلعه فهرج و مشرف به آن دیده میشود که کلایس، تاریخ آن را اشکانی مینویسد.
شکل 3- نقشه قلعه فهرج و نمایی از حصار ضلع شرقی و فضاهای دستکند آن
2- قلعه سنگ: در مختصات جغرافیایی 3205847 و 685243، در شمال رودخانه فهرج، بر فراز صخرهای آذرین با ارتفاع 17 متر از سطح زمینهای اطراف جای دارد. بخش عمده قلعه از خشتهای با ابعاد 10×43×43 سانتیمتر ساخته شده و از لاشهسنگ جهت صفهبندی استفاده نمودهاند. در سطح بنا، بقایای سازههای اسلامی از خشتهایی با ابعاد 23 سانتیمتر دیده میشود. نقشۀ قلعه بر اساس توپوگرافی صخره تقریباً بیضیشکل بوده، مساحت قلعه 300 مترمربع است. ضلع جنوبی قلعه، سالمترین بخش باقیمانده از آن و شامل دیوار طویل خشتی با بقایای چند برج و تعدادی تیرکش است (شکل 4). تاریخ سفالینههای پراکنده پیرامون قلعه، اشکانی تا اسلامی است (شکل 5). این قلعه به همراه قلعه بزرگ فهرج، استحکامات شرق جلگه نرماشیر در حاشیه غربی لوت جنوبی را تشکیل میدهد. کلایس، این قلعه و سفالینههای آن را مربوط به دوره اشکانی میداند که تا قرون میانه اسلامی همچنان مورد استفاده بوده است (Kleiss, 1997: 455).
شکل 4- الف: تصویر ماهوارهای از قلعه سنگ، ب: نمای ضلع جنوبی قلعه سنگ
شکل 5- نمونه سفالینههای تاریخی قلعه سنگ
3- قلعه و محوطه شاه مردان: در مختصات جغرافیایی 3206329 و 688336، به مساحت 2000 مترمربع، بقایایی اندک از قلعهای ساسانی و قرون اولیه و میانه اسلامی در جنوب رودخانه فهرج است. محوطه پیرامون آن با وسعت220 هکتار پوشیده از قطعات سفالینههای بدون لعاب ساسانی، سفالینههای بدون لعاب با تزئینات قالبی و قطعات لعابدار بهویژه قطعات گلابهای با نقاشی سفید بر زمینه قهوهایای است (شکل 6). در طبقهبندی سفالهای دوره اسلامی، سفالهای لعاب گلی را اغلب متعلق به قرن سوم و چهارم هجری میدانند (توحیدی، 1382: 261). نمونههای مشابه از سفالینههای لعاب گلی محوطه شاه مردان از شهر قدیم جیرفت یافت شده که بازه زمانی آن قرن 1 تا 5 هجری است (چوبک، 1391: 91). نمونههایی از گونههای سفالی مزبور از شهر کهن نرماشیر به دست آمده که مربوط به قرن 3 تا 6 هجری است (امیرحاجیلو و سقایی، 1397: 251 تصویر3). همچنین قطعات سفالینههای لعاب گلی مربوط به قرن 1 تا 4 هجری در کنار سفالینههای ساسانی از حوضه رودخانه سیمره به دست آمده است (شریفی، 1398: 63، تصویر 4). قطعاتی با نقوش قالبی از تزئینات رایج در دوره سلجوقی است.
شکل 6- ردیف بالا، سمت چپ: نمونه سفالینه بدون لعاب با نقش زده؛ سمت راست: نمونه سفالینه با نقاشی زیر لعاب شفاف (گلابهای) در سطح محوطه شاه مردان. ردیف پایین، سمت چپ: درپوشی با لعاب گلی و نقوش سفید مرواریدی بر زمینه قهوهای، سمت راست: بدنهای با نقوش قالبی
4- قلعه کهور منزل: در مختصات جغرافیایی 3208189 و 692949 قرار دارد. بنای موسوم به قلعه کهور منزل در مرکز قلعهای وسیعتر قرار دارد و ارگ یا حاکمنشین مجموعه است. وسعت قلعه، 46000 مترمربع است. پیرامون قلعه را حصاری تقریباً مستطیلشکل با ابعاد 230×200 متر فراگرفته است. پهنای این حصار بر اساس تصاویر هوایی، هشت متر است. با این حال پراکنش مواد فرهنگی بیش از این بوده و وسعتی در حدود صد هکتار را در برمیگیرد. قلعه یا همان ارگ کهور منزل، بنایی مربعشکل به طول هر ضلع، 35 متر است. بقایای برجهای مدور توخالی در گوشههای بنا مشهود است. ورودی قلعه در ضلع غربی است که بقایای برج مدور توخالی در یک سوی آن همچنان بهجاست (شکل 7). مصالح ساخت قلعه، خشت است. ابعاد خشتها در حصار پیرامونی قلعه، 30 سانتیمتر و در بقایای بهجامانده از فضاهای داخلی قلعه، 34 سانتیمتر است. در برجهای دو سوی ورودی قلعه، خشتهای نازک با ابعاد 22-23 سانتیمتر دیده میشود. خشتهایی با ابعاد فوق در ساخت بناهایی از قرون اولیه اسلامی، دوره آل بویه و بناهای عصر سلجوقی در منطقه مورد مطالعه مانند بناهای دارزین مورد استفاده بوده است (Shokoohy, 1980: 4 و ر.ک: شکوهی، 1375).
شکل 7- تصویر ماهوارهای محوطه کهور منزل، تصویر نمای ضلع غربی و نقشه بخش مرکزی محوطه (فاضل، 1399: 88)
در گوشه شمالغربی و متصل به ضلع غربی حصار پیرامونی، بقایای قلعه یا کاروانسرایی قرار دارد. نقشه قلعه، مربعشکل با ابعاد هر ضلع، 60 متر است. چهار برج مدور در هر گوشه بنا و سه تا چهار برج مدور در میان هر ضلع قرار دارد. از جزئیات معماری این بنا، اطلاعی در دست نیست. پیرامون قلعه کهور منزل، آثار جویهای باستانی دیده میشود. آجرهایی نازک و مربعشکل با ابعاد 4×22×22 در اطراف پراکنده شدهاند. این ابعاد از آجر معمولاً در معماری دوره آل بویه کاربرد داشتهاند. تاریخ سفالینههای پراکنده در سطح محوطه از دوره ساسانی تا قرون اولیه اسلامی و دوره سلجوقی، متغیر است (شکل 8).
شکل 8- طرح 1 و 2: نمونه سفالینههای بدون لعاب، طرح 3: سفالینه با لعاب پاشیده زرد و سبز و سیاه از محوطه کهور منزل
5- قلعه چشمه: بنایی از قرن 4 تا 6 هجری است که تا قرون متأخر اسلامی همچنان مورد استفاده بوده است (شکل 10). گزارش مستوفی از آن شامل بنای خشتی مستطیلشکل با چهار برج در چهار گوشه و برجهایی در وسط دو ضلع است. در مقابل بنا، برجی منفرد قرار داشته است (مستوفی، 1351: 334).
6- میل نادر: در مختصات جغرافیایی 3218604و 709366 قرار دارد. بنایی از آجر به ارتفاع 20 متر و محیط قاعده آن 14 متر و تزیینات هندسی در قسمت بالا، از ساختههای ملک قاورود سلجوقی در مسیر سیستان است که ذکر آن گذشت. سبک معماری میل نادر، رازی است که در دوره آل بویه، سلجوقیان و اتابکان رایج بوده است (پیرنیا و افسر، 1370: 144). مصالح ساخت میل، آجرهای قرمزرنگ با ابعاد 30 و ضخامت 6-7 سانتیمتر است. این میل تنها اثر باقیمانده از مجموعهای منزلگاهی است.
7- جاده سنگفرش باستانی: در مختصات جغرافیایی 3221729 و 721912 قرار دارد. بعد از میل نادر، بقایای جاده سنگفرش باستانی، به طول 15 کیلومتر قابل شناسایی است (شکل 9). پهنای جاده، چهار متر است که با قلوهسنگهای قرمز و سیاه فرش شده است. قسمتهایی از این سنگفرش در محوطه کهور منزل همچنان باقی است که تاریخ سلجوقی این جاده را محتمل میسازد(4). تاریخ احتمالی جاده که منطبق بر خطسیر مورد مطالعه است نیز بر اساس آنچه در مبحث جغرافیای تاریخی گذشت، از دوره هخامنشی تا عصر حاضر متغیر است (فاضل و دیگران، 1396: 40؛ فاضل، 1399: 56-62).
شکل 9- الف: نمایش خطسیر جاده سنگفرش فهرج- اسپی (نصرتآباد) (کرمان- سیستان) ب: بقایای جاده سنگفرش باستانی بین فهرج و اسپی به پهنای 4 متر
8- رباط یا کاروانسرای شورگز: در دشت شورگز، بنایی چهارگوش با چهار برج در چهار گوشه و اتاقهایی پیرامون حیاط است (شکل 10).