تأثیر خودشناسی بر ایجاد کیفیت زیستی در معماری مکانهای مذهبی (نمونه موردی: مسجد جامع دزفول)
محورهای موضوعی : معماری اسلامیاحمد صراف زاده 1 , مینو قرهبگلو 2 * , محمدعلی کینژاد 3
1 - دانشجوی دکتری معماری اسلامی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تبریز
2 - استاد معماری، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تبریز
3 - استاد گروه مهندسی محیط زیست، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تبریز
کلید واژه: یکی از جنبه¬های تعاملی انسان, ارتباط با خود است که دراین رابطه از یک طرف انسان به¬عنوان موجودی خودآگاه و در طرف¬ دیگر, خود واقعی انسان قرار میگیرد. به¬نحوی که حواس ¬مشترک, متأثر ازماهیت وجودی ¬وی بوده و بر کیفیت¬زیستی تأثیر میگذارد. کیفیت زیستی در سطوح مختلف ایجاد شده و در تعامل با انسان, محیط را شکل می¬دهد. همچنین هدف پژوهش ارزیابی جنبه¬های زیستی مؤثر بر روابط درونی خودشناسی میان انسان و کالبد معماری می¬باشد. ¬تحقیق حاضر تلفیقی از روشهای کمی و کیفی است که در جنبه کیفی, با استفاده از توصیف, مشاهده و مطالعه کتابخانهای و در جنبه کمی از دادههای عددی و تحلیل به روش علمی کوداس استفاده می¬شود. یافتههای تحقیق گویای شکلگیری رابطه¬ای درونی است که بر کیفیت محیط تأثیر گذاشته و متأثر از جنبه¬های خودشناسی انسان, سطوح کیفی مختلفی را ایجادمی¬کند. همچنین نتیجهاین پژوهش نشان داد که طراحی هدفمند در جهت شکل¬دهی به کیفیت¬زیستی, به¬ترتیب متأثر از حواس¬مشترک ایمان, زمان, وحدت, حضور, مکان, ¬امان و آگاهی می¬باشد. به طوری که در رابطه¬ای مستقیم میان مؤلفه¬های مستقل (کالبدی فضایی, جمعی رفتاری, ادراکی روانی) و مؤلفههای وابسطه (حواس مشترک) شکل گرفته و بستری برای دستیابی به زیستی مطلوب است. بنابراین می¬توان این موضوع را ناشی از رابطه درونی میان سه جنبه آگاهی بر خود, حواس مشترک و معماری در نظر گرفت که باتوجه به رابطه میان مؤلفه¬های مستقل و وابسطه در معماری شکل می¬گیرد. ,
چکیده مقاله :
یکی از جنبه های تعاملی انسان، ارتباط با خود است که دراین رابطه از یک طرف انسان به عنوان موجودی خودآگاه و در طرف دیگر، خود واقعی انسان قرار میگیرد. به نحوی که حواس مشترک، متأثر ازماهیت وجودی وی بوده و بر کیفیت زیستی تأثیر میگذارد. کیفیت زیستی در سطوح مختلف ایجاد شده و در تعامل با انسان، محیط را شکل می دهد. همچنین هدف پژوهش ارزیابی جنبه های زیستی مؤثر بر روابط درونی خودشناسی میان انسان و کالبد معماری می باشد. تحقیق حاضر تلفیقی از روشهای کمی و کیفی است که در جنبه کیفی، با استفاده از توصیف، مشاهده و مطالعه کتابخانهای و در جنبه کمی از دادههای عددی و تحلیل به روش علمی کوداس استفاده می شود. یافتههای تحقیق گویای شکلگیری رابطه ای درونی است که بر کیفیت محیط تأثیر گذاشته و متأثر از جنبه های خودشناسی انسان؛ سطوح کیفی مختلفی را ایجادمی کند. همچنین نتیجهاین پژوهش نشان داد که طراحی هدفمند در جهت شکل دهی به کیفیت زیستی، به ترتیب متأثر از حواس مشترک ایمان، زمان، وحدت، حضور، مکان، امان و آگاهی می باشد. به طوری که در رابطه ای مستقیم میان مؤلفه های مستقل (کالبدی فضایی، جمعی رفتاری، ادراکی روانی) و مؤلفههای وابسطه (حواس مشترک) شکل گرفته و بستری برای دستیابی به زیستی مطلوب است. بنابراین می توان این موضوع را ناشی از رابطه درونی میان سه جنبه آگاهی بر خود، حواس مشترک و معماری در نظر گرفت که باتوجه به رابطه میان مؤلفه های مستقل و وابسطه در معماری شکل می گیرد.
Human has always been in interaction, one of its aspects is the communication with himself. In this relationship, on one hand, human is placed as a self- aware being and on the other hand, as the real self. In such a way that common sense is affected by his existential nature and affects the quality of life. The goal of the research can be considered to evaluate the biological aspects affecting the internal relationships of self- knowledge between human and the architectural body. Biological quality is created at different levels and shapes the environment in interaction with humans. The method of this research is a combination of qualitative and quantitative factors. So that, in the qualitative review, the topic is addressed using descriptions, observations and library studies, and in its quantitative aspect, it benefits from numerical data and analysis using the scientific method of Codas. The findings of the research show the formation of an internal relationship that has affected the quality of life and architectural environment. so that in each of the senses affecting self- awareness, Different quality levels are created. In this regard, it can be concluded that the purposeful design of architecture in order to shape the quality of life is influenced by the common senses of faith and time with the greatest impact, the sense of unity, presence and place with an average impact, and the sense of safety and awareness with the least impact. So that it is formed in a direct relationship between independent components (spatial physical perception, collective behavior, psychological) and connected components (common senses) and is a platform for achieving a desirable life. Therefore, this issue can be considered as a result of the internal relationship between three aspects of self- awareness, common senses and architecture, which is formed according to the relationship between independent and dependent components in architecture.
آذر، عادل (1380) بسط و توسعه روش آنتروپی شانون برای پردازش دادهها در تحلیل محتوا، علوم انسانی دانشگاه الزهرا (س) 11 (37و 38)، صص1- 18.
آل بویه، طاهره (1388) ارتباط انسان با خود، نامه جامعه، (59)، 45- 51.
آرین، سمیه؛ فرج پور، مریم و قمری، علی (1396) بررسی تأثیر خانه با الگوهای معماری ایرانی اسلامی بر ایجاد آرامش، کنفرانس ملی پژوهشهای کاربردی در عمران، معماری و شهرسازی، تبریز.
اسحاقی نسب، اسماء و حسین زمانیها (1399) نسبت بین خودآگاهی و آگاهی به غیر در فلسفه ارسطو و ابن سینا، ذهن، (82)، صص109- 134.
استوار، نیما و مصطفی بهزادفر و بهادر زمانی و محمود قلعه نویی (1394) آمیخته پژوهی مؤلفههای مؤثر بر ادراک حس زمان در مکان شهری (مطالعه موردی: میدان نقش جهان اصفهان)، مطالعات شهری، (16)، صص 39- 54.
بهمنی، افشین و صفر قائد رحمتی (1395) ارزیابی مسکن مهر از نظر شاخصهای کیفی مسکن مناسب، نمونه موردی: مسکن مهر 22 بهمن شهر زنجان، مجله جغرافیا و توسعه ناحیهای، (26)، صص47- 65.
پرتو، شیده و ویدا نوروز برازجانی و شروین میرشاهزاده (1400) خوانش عوامل مؤثر بر شکلگیری اتمسفر فضایی مساجد معاصر با تکیه بر نظریه داده بنیاد، باغ نظر، 18 (95)، صص5- 18.
جعفریان، مرتضی و احد فرامرز قراملکی (1393) نظریه عدم امکان شناخت حقیقت اشیاء از دیدگاه ملاصدرا، حکمت صدرایی، 2 (2)، صص91- 105.
حاجی صادقی، عبدالله (1383) انسان کامل در اندیشه مطهری، قبسات.
حسنزاد، محمد رضا و محمد حسن ملکی و حسین جهانگیرنیا و رضا غلامی جمکرانی (1399) شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر تاب آوری بازار سرمایهایران، مدیریت صنعتی، 12 (1)، صص 205- 172.
حسنزاد، روح اله و سعید بهشتی (1393) رویکرد مبانی، اهداف، روشها و محتوای تربیت زیبایی شناختی از دیدگاه علامه جعفری (ره)، 22 (22)، صص27- 63.
حسینزاد، محمد (1397) اراده آزاد: تقریر امروزین نظریه اختیار، 5 (3)، صص185- 202.
دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، کمیسیون تدوین جامع سبک زندگی اسلامی- ایرانی (1398) پیش نویس کلیات سند برنامه جامع سبک زندگی اسلامی- ایرانی، تهران، شورای عالی انقلاب فرهنگی.
دهخدا، علی اکبر (1385) لغت نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران.
روزبه، معصومه و علیرضا خضریان و ساره بیگلری (1394) حس وحدت در معماری معاصر ایران (با تاکید بر خانه دریا بندری و آذربا ایرج کلانتری)، همایش ملی فرهنگ، گردشگری و هویت شهری، موسسه مهراندیشان ارفع.
رضایی، علیرضا و سیدباقر حسینی (1394) شناخت انسان از رفتار محیطی با تاکید بر حفظ فضای شخصی، کنفرانس بین المللی پژوهشهای نوین در عمران، معماری و شهرسازی، تهران.
زنگنه، مبینا و شیوا یعقوبی و علی عسگری (1400) ارزیابی حس مکان در معماری بازار تهران (محدوده مورد مطالعه: خیابان پانزده خرداد)، مجله گفتمان طراحی شهری، 2 (4)، صص1- 19.
سقا، فرشته و فتیحه فتاحی¬زاده و ابراهیم شفیعی¬سروستانی (1393) نقش اراده انسان درتحقق آینده موعود ازمنظر قرآن، انسان پژوهی دینی، 11 (32)، صص49- 68.
سوری، الهام و سینا رزاقی اصل و محسن فیضی (1392) مفهوم حس زمان و کاربرد آن در طراحی شهری، هویت شهر، 7 (13)، صص73- 82.
شاهرودی کلور، مرضیه و ملیحه تقی پور و فائزه گریست (1399) سنجش تطبیقی مؤلفههای حس مکان در عناصر کالبدی مساجد سنتی و معاصر شیراز (مورد پژوهی مسجد حاج علی، مسجد مشیر الملک، مسجد الرجا و مسجد دانشگاه)، اندیشه معماری، 4 (8)، صص40- 54.
شفیعی، میثم و سید غلامرضا اسلامی (1396) تبیین تأثیر شناخت شناسی در عرصه هنر و معماری، هویت شهر، 11 (32)، صص67- 78.
صارمی، حمیدرضا و تقی نژاد و سیما پیری (1395) سلامت روان در پرتو التزام عملی به آموزههای دینی، معرفت، 7 (26)، صص21- 29.
صارمی، حمیدرضا و بهاره بهرا (1400) مؤلفههای کیفیت مکان در شهر ایرانی اسلامی، مطالعات شهر ایرانی اسلامی، 11 (43)، صص5- 23.
صیاد، امیرحسین و افرا غریبپور و مهسا دلشاد سیاهکلی (1398) فضامندی و بدن آگاهی: بازخوانش مفهوم فضا در تجربه معماری نمونه موردی: موزه هنرهای معاصر تهران، نشریه علمی باغ نظر، 16 (75)، صص71- 82.
صالحی، گلچین (1392) کارکرد مفهوم حس روح زمان و مکان در معماری و شهرسازی، اولین کنفرانس ملی معماری و شهرسازی اسلامی و ترسیم سیمای شهری پایدار با گذر از معماری ایرانی–اسلامی و هویت گمشده آن، زاهدان.
علیپور، لیلا و محسن فیضی و اصغر محمد مرادی و غلامرضا اکرمی (1395) برداشت صحیح از نمونهها در ایده پردازی معماری، هنرهای زیبا- معماری و شهرسازی، 21 (3)، صص81- 90.
علیپور، لیلا و محسن فیضی و اصغر محمد مرادی و غلامرضا اکرمی (1398) آموزش برداشت آگاهانه از نمونههای معماری: رویکردها و راهکارها، نامه معماری و شهرسازی، (22)، صص91- 106.
غیاثی، نقی (1397) بازجست ساحتهای وجودی انسان از منظر نهج البلاغه، فصلنامه پژوهشهای نهج البلاغه، 6 (22)، صص1- 18.
غنی فر، محمد حسن و خدابخش خارایی (1398) اثر بخشی آموزش مهارتهای زندگی (خود آگاهی و برقراری ارتباط مؤثر) بر ابراز وجود و کم رویی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی، مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، (62)، صص 94- 101.
فرامپتون، کنت (1385) منطقهگرایی انتقادی، ترجمهایمان رئیسی، تهران، معماری و فرهنگ.
فلاحت، محمدصادق و لیلا کمالی و صمد شهیدی (1396) نقش مفهوم حس مکان در ارتقای کیفیت حفاظت معماری، باغ نظر، 14 (46)، صص 15- 22.
فارسی نژاد، علی رضا و حامد دژآباد (1388) فلسفه آفرینش جهان و انسان از دیدگاه قرآن، اندیشه دینی دانشگاه شیراز، (30)، صص 103- 124.
کالن، گوردن (1390) گزیده منظر شهری، ترجمه منوچهر طبیبیان، تهران، دانشگاه تهران.
گنجینه، پروین و روحاله نمکی (1394) تأثیر ایمان انسان در معماری مسجد و مسیر طرح مسجد در آمریکای شمالی، چهارمین همایش ملی معماری، شهرسازی و پژوهشهای نیاز محور با محوریت تحولات نوین و پژوهشهای کاربردی، مشهد.
لطیفی، امین و حسن سجادزاده (1393) ارزیابی تأثیر مؤلفههای کیفیت محیطی بر الگوهای رفتاری در پارکهای شهری (مطالعه موردی: پارک مردم همدان) مطالعات شهری، (11)، صص5- 20.
لینچ، کوین (1390) تئوری شکل شهر، ترجمه سید حسین بحرینی، تهران، دانشگاه تهران.
مروتی، سهراب و سید محمدرضا حسینی نیا و فاطمه سیفعلی ئی (1390) خودآگاهی و کارکردهای تربیتی آن در بهبود روابط اجتماعی انسان در قرآن و حدیث، نشریه آموزههای تربیتی در قرآن و حدیث، 4 (2)، صص1- 18.
مطهری، مرتضی (1387) مجموعه آثار استاد شهید مطهری (جلد 23)، تهران، صدرا.
موسوی، محمد حسین (1399) اثربخشی آموزش خودآگاهی از منظر آموزههای اسلام بر کتهش فشار روانی دانشجویان، نشریه مطالعات روانشناسی تربیتی، (37)، صص159- 174.
میرزایی، محمد (1396) پژوهشی در بایستههای راهبردی زندگی ایمانی، نشریه آموزههای حدیثی، 1 (2)، صص57- 78.
موسی پور، محمد یاسر (1397) بازخوانی مفهوم تزئین در مسکن روستایی ایران (مطالعه موردی: تزئینات مسکن در روستای اوان، استان قزوین)، نشریه مسکن و محیط روستا، (162)، صص2- 20.
معتمدی، عبدالله (1392) سبک زندگی مطلوب بر اساس دیدگاه ارتباطی (ارتباط انسان با خود، خداوند، دیگران و طبیعت).
ویژه نامه (سبک زندگی)، 4 (13)، 125- 142.
مهدیپور، محمد و محمدباقر بهادری (1390) خودشناسی و اهمیت آن در اشعار حسنزاد آملی، نشریه زبان و ادبیات فارسی، 64 (224)، صص87- 113.
مهدینژاد، جمال الدین و حمیدرضا عظمتی و علی صادقی حبیب آباد (1397) بررسی و بازخوانی مؤلفههای مؤثر بر ارتقا «حس معنویت» در معماری مساجد، معماری و شهرسازی پایدار، 6 (1)، صص61- 78.
مجیدی بیدگلی، کبری (1386) معنا و مفهوم ایمان از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)، فصلنامهاندیشه دینی دانشگاه شیراز، (22)، صص77- 100.
نقیزاد، محمد (1391) حس حضور، مطلوبترین برآیند ارتباط انسان با محیط، نشریه مطالعات معماری ایران، (2)، صص27- 46.
نگین تاجی، صمد و مجتبی انصاری و حسنعلی پورمند (1396) تبیین نسبت رابطه انسان و مکان در فرآیند طراحی معماری با رویکرد پدیدارشناسی، نشریه هنرهای زیبا- معماری و شهرسازی، 22 (4)، صص 71- 80.
نوروزی، رضا علی و هاجر کوهی اصفهانی (1392) بررسی و تبیین مفهوم «انسان متعالی» از منظر قرآن کریم، نشریه پژوهش نامه معارف قرآنی، 4 (14)، صص 101- 129.
هاشم پور، پریسا و زیبا سامی (1398) کیفیت محیطی مؤثر در زیست پذیری مجتمعهای مسکونی (مطالعه موردی: مجتمع مسکونی امام، چمران و آسمان شهر تبریز)، مطالعات شهری، (30)، صص55- 68.
یعقوبی سنقرچی، معصومه و سید غلامرضا اسلامی (1396) خودشناسی؛ رهاورد تجربه سکنی گزینی در کلاس طراحی معماری، هویت شهر، 11 (29)، صص67- 78.
Almusaed, A &Almssad, A. (2020) Quality assurance in a sustainable architecture creation process, Technology reports of kansai university, 7 (62) :3579- 3602.
Altman, I&Rogoff, B. (1987) World views in psychology: trait, interactional, organismic, and transactional perspectives. Handbook of environmental psychology, (1) :7- 40.
Gallup, G. (1979) Self- recognition in chimpanzees and man: a developmental and comparative perspective, New York: plenum press.
Keshavarz ghorabaee, m. kazimieraszavadskas, e. turskis, z. and antucheviciene, j. (2016) a new combinative distance- based assessment (codas) method for multi- criteria decision- making, economic computation and economic cybernetics studies and research, 3 (50) , 25- 44.
Low, SM & Altman, I. (1992) Place attachment, Place attachment, 1- 12.
Ohrnberger, J; Fichera, E & Sutton, M. (2017) The relationship between physical and mental health: a mediation analysi, Social science & medicine. (195) :42- 49.
Proshansky, H; Fabian, A &Kaminoff, R. (1983) Place identity: physical world socialization of the self, Journal of environmental psychology. 3 (1) :57- 83.
Poppel, E. (1978) Time perception, Berlin: perception, springerverlag.
Stokols, D & Shumaker, S. (1981) People in place: a transactional view of settings, New Jersey: Erlbaum.
فصلنامه علمي «مطالعات شهر ایرانی- اسلامی»
شماره چهل و نهم، پاییز 1401: 35-1
تاريخ دريافت: 14/08/1401
تاريخ پذيرش: 24/02/1402
نوع مقاله: پژوهشی
تأثیر خودشناسی بر ایجاد کیفیت زیستی در معماری مکانهای مذهبی
(نمونه موردی: مسجد جامع دزفول)1
احمد صرافزاد*2
مینو قرهبگلو**
محمدعلی کینژاد***4
چکیده
یکی از جنبههای تعاملی انسان، ارتباط با خود است که دراین رابطه از یک طرف انسان بهعنوان موجودی خودآگاه و در طرف دیگر، خود واقعی انسان قرار میگیرد. بهنحوی که حواس مشترک، متأثر ازماهیت وجودی وی بوده و بر کیفیتزیستی تأثیر میگذارد. کیفیت زیستی در سطوح مختلف ایجاد شده و در تعامل با انسان، محیط را شکل میدهد. همچنین هدف پژوهش ارزیابی جنبههای زیستی مؤثر بر روابط درونی خودشناسی میان انسان و کالبد معماری میباشد. تحقیق حاضر تلفیقی از روشهای کمی و کیفی است که در جنبه کیفی، با استفاده از توصیف، مشاهده و مطالعه کتابخانهای و در جنبه کمی از دادههای عددی و تحلیل به روش علمی کوداس استفاده میشود. یافتههای تحقیق گویای شکلگیری رابطهای درونی است که بر کیفیت محیط تأثیر گذاشته و متأثر از جنبههای خودشناسی انسان؛ سطوح کیفی مختلفی را ایجادمیکند. همچنین نتیجهاین پژوهش نشان داد که طراحی هدفمند در جهت شکلدهی به کیفیتزیستی، بهترتیب متأثر از حواسمشترک ایمان، زمان، وحدت، حضور، مکان، امان و آگاهی میباشد. به طوری که در رابطهای مستقیم میان مؤلفههای مستقل (کالبدی فضایی، جمعی رفتاری، ادراکی روانی) و مؤلفههای وابسطه (حواس مشترک) شکل گرفته و بستری برای دستیابی به زیستی مطلوب است. بنابراین میتوان این موضوع را ناشی از رابطه درونی میان سه جنبه آگاهی بر خود، حواس مشترک و معماری در نظر گرفت که باتوجه به رابطه میان مؤلفههای مستقل و وابسطه در معماری شکل میگیرد.
واژگان کلیدی: مکان، خودشناسی، کیفیت زیستی، مسجد جامع، دزفول
مقدمه
انسان هر لحظه زندگی خود را با ارتباطات سپری کرده و نقشهای متفاوتی را میپذیرد. این ارتباطات در رفتارهای بیرونی انسان نمایان شده و در زندگی وی مؤثر است. از این رویکی از حوزههای ارتباط انسانی، ارتباط وی با خویشتن است که در این ارتباط وجود طرف دیگر ضروریاست. به همین سبب در ایجاد ارتباط انسان با خود، طرف اول انسان به عنوان موجودی خودآگاه و طرف دوم، خود واقعی و حقیقت وی است (آل بویه، 1388). ارتباط انسان با خویشتن در جامعه اسلامی، دارای چارچوبهایی برگرفته از تفکرات و اندیشههای مرتبط با زیست انسان ایجاد شده و محیطی مطلوب را برای این موضوع فرآهم میآورد (معتمدی، 1392). در مفهوم ارتباط انسان با خویشتن، موضوع مورد اهمیت کیفیت زیستی و سلامت انسان مطرح میباشد که میتوان آن را در ابعاد مختلفی مورد بررسی قرار داد (همان)؛ (دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1392). به همین خاطر روندی برای مطالعه حاضر از شناخت انسان از خود تا ایجاد کیفیت زیستی مطرح میشود. که در صدد پاسخگویی به سوال پژوهش «چگونه میتوان با خودشناسی انسان به کیفیت زیستی از مکانهای مذهبی دست یافت؟» در کنار توجه به هدف پژوهشاست. هدف پژوهش در راستای ارزیابی و شناخت جنبههای زیستی خودشناسی و رابطه درونی ایجاد شده میان انسان و معماری میباشد. به طوری که حواس مشترک ایجاد شده میان انسان و محیط، متأثر از خودشناسی انسان و تواناییهای وجودی وی است (یعقوبی سنقرچی و اسلامی، 1396). از اینرو شناخت انسان از خود بستری برای شناخت محیط معماری را ایجاد کرده و تحت حواس مشترک ایجاد میگردد (شفیعی و اسلامی، 1396). همچنین حواس مشترک در سطوح مختلفی از کیفیت زیستی قرار گرفته و در ارتباط با انسان شکل میگیرد.
نمودار1: روند موضوعی در پژوهش
در راستای روند پژوهش (نمودار 1) رابطه بین خودشناسی انسان و محیط معماری تحت تأثیر حواس مشترک ایجاد شده و سطوح زیستی را ایجاد میکند. از این رو پژوهش حاضر بر مبنای نگاه فرهنگ اسلامی و با توجه به ارتباط میان انسان با خود و جنبههای کیفی زیست انسان، به موضوع تحقیق میپردازد.
پیشینه تحقیق
با توجه به بررسیهای صورت گرفته در زمینه موضوع، میتوان بیان نمود که برخی از پژوهشگران به صورت مجزا بخشهایی از موضوعات مرتبط را مطرح نمودهاند که میتوانند زمینهای مقدماتی برای پژوهش حاضر محسوب شود. این تحقیقاتبرپایه ارتباط انسان با معماری و عوامل ایجاد کیفیت زیستی میباشد که رابطهای مؤثر میان آنها برقرار میکند. به طوری که روابط انسان و معماری جایگاه ویژهای داشته به طوری که درک انسان و کالبد معمای رابطهای مستقیم با یکدیگر دارند. همچنین مکانیسم ارتباط انسان و معماری با رویکرد پدیدار شناسی و تبیین دو مفهوم روح مکان و حس مکان به عنوان مبنایی برای افزایش ارتباط ایجاد شده و مکان سازی مطرح میگردد (نگین تارجی و همکاران، 1396: 78). در این راستا پارسی و پورهادی گوابری (1400) در پژوهشی با عنوان «تبیین و تدوین مؤلفههای مؤثر در طراحی فرم معماری محیطهای درمانی» بیان میکنند که مکان معماری و مناسبات انسانی (همچون مناسبات اجتماعی و فرهنگی و غیره) در عملکرد فضا مؤثر بوده و توجه به آنها زمینهای برای بهبود کیفیت فضا و شفابخشی آن میباشد. همچنین میان معماری و زیست افراد رابطهای قوی برقرار بوده که تأثیرات مستقیم و غیر مستقیمی را بر انسان ایجاد میکند و لازم است تا دو جنبه آن در طرحهای معماری در نظر گرفته شوند. همچنین سلامت جسم و روان افراد تحت تأثیر رابطه انسان و محیط معماری است که در ایجاد کیفیت زیستی افراد نقش قابل توجهی دارد (Ornhanberger et al, 2017). مطالعات نشان میدهند که تحلیل و بررسی رفتارهای انسان در طراحی محیط معماری نه تنها باعث بر کیفیت زیستی مؤثر است، بلکه باعث بهبود در الگوی رفتاری کاربران میشود (لطیفی و سجادزاده، 1393: 18). برهمین مبنا، میتوان مؤلفههای مؤثر بر شکلگیری کیفیت زیستی در مکانهای معماری را در جنبههای ذهنی (مؤلفههای ادراکی، اجتماعی، مدیریتی) و عینی (مؤلفههای ریخت، کارکرد، طبیعت) مرتبط دانست (صارمی و بهرا، 1400: 20). کیفیت زیستییکی از جنبههای معماری است که زمینه آسایش و آرامش افراد را فرآهم مینماید و میتواند تحت تأثیر عوامل مختلفی شکل گیرد. جلالی و همکاران در پژوهشی با عنوان «کیفیت مسکن از نگاه شهروندان اصفهانی» بیان میکنند که کیفیت زیستی مفهوم گستردهای از معانی است و برخی آن را قابلیت زیست پذیری در یک ناحیه، برخی دیگر سنجهای برای میزان جذابیت و برخی دیگر نیز رفاه عمومی، بهزیستی، شادکامی یا رضایتمندی معنا میکنند. همچنین در این پژوهش بهاین نتیجه رسیدهاند که ارتقا کیفیت زیستی در ارتباط با کیفیت کالبدی (نو بودن، بزرگ بودن، توجه به تأسیسات سالم و زیربنایی مناسب)، اقتصاد (ثبات و سلامت اقتصادی، ساماندهی هزینهها و کنترل آن)؛ موقعیت قرارگیری (زیبایی، امنیت، دسترسی مناسب به سایر فضاهای خدماتی) و عوامل اجتماعی و فرهنگی (روابط اجتماعی، تناسبات فرهنگی و اجتماعی همسایگان، حریم و آسایش ذهنی) آن میباشد که باید در معماری در نظر گرفته شوند (جلالی و همکاران، 1398: 35)؛ (بهمنی و قائد رحمتی، 1395). هاشم پور و سامی (1398) در پژوهشی با عنوان «کیفیت محیطی مؤثر در زیست پذیری مجتمعهای مسکونی (مطالعه موردی: مجتمع مسکونی امام، چمران و آسمان شهر تبریز)» بیان میکنند که حیاتپذیری در معماری بستگی به حیات انسان و مؤلفههای کیفیت محیطدارد و میتوان آن را در جنبههای مختلف ادراکی و مادی بررسی نمود. همچنین مؤلفههای مادی تحت تأثیر عوامل کالبدی (تعدد فضا، تراکم، نوع مصالح ساخت، گونه شناسی و تنوع، دسترسی)، عوامل زیست محیطی (توجه به اقلیم، مخاطرات طبیعی، رعایت همجواریها، وجود طبیعت، عدم وجود آلودگیهای محیطی) و مؤلفههای ادراکی در جنبههای فرهنگی (اعتقادات مذهبی، هویت، روش زندگی)؛ جنبه روانی (امنیت، حس مکان و قلمروهای رفتاری) و جنبه اجتماعی (مشارکت و پیوند روابط افراد با یکدیگر) قرار میگیرند. از این رو ایجاد معماری با کیفیت مطلوب در نگاه جامع به آن، تحت تأثیر نیازهای کاربران، طراحی متناسب با کاربری و کیفیت مطلوب ساخت ساختمان میباشد (Almusaed & Almssad, 2020: 3586). همچنین مطالعات صورت گرفته نشان دهنده ابعاد مختلفی از تحقیق به صورت مجزا بوده که در چارچوب روابط انسان در محیط معماری و کیفیت زیستی مطرح شدهاند. این موضوعات به صورت مجزا بررسی شده و ارتباطی واحد میان آنها برقرار نشده است. در حالی که پژوهش حاضر در تلاش است تا ارتباط میان بُعد وجودی انسان در ایجاد کیفیت زیستیبا نگاه فرهنگ اسلامی را مورد بررسی و تحلیلقرار دهد. بر همین اساس موضوع این پژوهش در چارچوب تفکرات اسلام و میزان ارتباط آن با زیست افراد در معماری مکانهای مذهبی شکل میگیرد.
مبانی نظری پژوهش
شناخت انسان از خود
شناخت به عنوان موضوعی با اهمیت و برای کشف حقایق کاربرد دارد که پژوهشگران علوم مختلف با شناخت مسائل به سطحی از حقایق وجودی دست مییابند. یکی از این حقایق، خودشناسی انسان است که با تعمق و کشف ابعاد آن، مسیری جدید از حقایق وجودی انسان به دست میآید. حقایق و شناخت پیچیدگیهای انسان دارای ابعاد مختلفی است که مستعد درک بیشتر و بهتر مفاهیم خودشناسی میباشد (مهدیپور و بهادری، 1390: 88). همچنین انسان نیز خود موجودی کنجکاو بوده و به دنبال کشف حقایق وجودی خویشتن میباشد که یکی از این حقایق، شناخت و دست یابی به ذات باری تعالی است. بهاین ترتیب حضور نفس الهی در خلقت آدمی، زمینه کشف انسانشناسی و شناخت وی از خود میباشد که با توجه به مفاهیم و تعمق انسانشناسی، دستیابی بهاین حقیقت موضوعی دشوار است (رجبی، 1392: 90). دشواری این موضوع با درنظر گرفتن مفاهیم شفافیت و حضورپذیری سبب کشف حقایق و شناخت ارتباط زیستی انسان میگردد. از این رو بهرهمندی از کیفیت زیستی را میتوان در شناخت از رفتارهای سازمان یافته متأثر از باور و اعتقادات، فرهنگ و ارزشهای یک جامعه دانست (نوروزی، 1399: 76) که چارچوبهای مرتبط با اسلام و خداوند متعال را شکل میدهد. با این وجود خودشناسی در این راستا زمینهزیست اسلامی را ایجاد کرده و بهرهمندی از آن در سطوح مختلف زیستی ایجاد میگردد. خودشناسی به معنی شناخت خود و دانایی بر نفس خود است که موضوعی برای خداشناسی محسوب میگردد (دهخدا، 1385). در موضوع خودشناسی به مطالعات انسانشناسی و بررسی ماهیت وجودی انسان پرداخته میشود که خودشناسی در آن به عنوان یک مفهوم فلسفی یاد میشود (Gallup, 1979). همچنین میتوان آن را به عنوان یک جنبه تربیتی در نظر گرفت که به کشف استعداد، رفتار و اعمال انسانی میپردازد (ستاری و جوانی، 1398: 150). صاحبنظران و متفکران تعاریفی در رابطه با خودشناسی انسان ارائه میدهند که دارای جنبههای مختلفی میباشد (نمودار 2). ملاصدرا خودشناسی را یکی از موضوعات پر اهمیت دانسته که با تدبیر از ماهیت وجودی انسان و معرفت پیدا کردن وی از نفس خود، شکل میگیرد (رجبی، 1392). همچنین ابن عربی در این رابطه بیان میکند که مسیر دستیابی به معرفت الهی در شناخت نفس انسانی و وجود خود است (مهدیپور و بهادری، 1390). همچنین جایگاه خودشناسی در سطحی با اهمیت بالا در نظر گرفته شده و میتوان آن را به عنوان مسیریبرای دست یابی به حقیقت الهی دانست. قرآن در باب خودشناسی بیان میکند که واژه خود در کلمه خودشناسی به روح الهی اشاره داشته و خودشناسی را در شناخت مقام واقعی الهی در پیشگاه خداوند میداند (حاجی صادقی، 1383). به طوری که انسان آگاهی لازم را از حقیقت وجودی خود داشته باشد و بداند که معرفت وجودی و ذات دمیده شده الهی در خویشتن، عاملی برای برتری و استعداد وی در کشف حقایق و پیشرفت جهان هستی است (همان). تحقق کشف انسان در شناخت ذات الهی و معرفت نهادینه در حقیقت وجودی وی است که زمینهای برای تعالی و رشد محسوب میگردد. رشد و تعالی انسان در ارتباط با گذر از سیر مراتب وجودیو دستیابی به مفهوم خودشناسی فرآهم میآید که بر اساس نمودار2، دارای جنبههای مختلفی میباشد. به طوری که میتوان هویت، جایگاه و تکامل انسان را از موضوعات مؤثر بر خودشناسی انسان در نظر گرفت ولی موضوع خاص و مورد اهمیت در شکلگیری موارد مذکور، به ذات انسانی و حقیقت وجودی وی باز میگردد که برگرفته از پیچیدگیهای خلقت الهی و ذات باری تعالی است (نوروزی و کوهی اصفهانی، 1392)؛ (معتمدی، 1392).
نمودار2: جنبههای خودشناسی مؤثر بر زیست انسان.
ماخذ: ویرایش شده از منابع رجبی، 1392؛ مهدیپور و بهادری، 1390؛ حاجی صادقی، 1383.
با توجه به پیچیدگیهای خلقت انسان و حقیقت وجودی آفرینش وی در جهان هستی، میتوان آگاهی انسان بر خود را موضوعی ریشه دار در سایر جنبهها در نظر گرفت که زمینهایجاد کیفیت زیستی را فرآهم میآورد (غنی فر و خارایی، 1398: 99- 100). همچنین کیفیت زیستی به عنوان عاملی مشترک میان انسان و محیط جلوه گر مفهوم خودشناسی میباشد که با آگاهی بر خود حاصل میگردد.
آگاهی انسان بر خود
طبق تعاریف صورت گرفته از آگاهی انسان بر خود، میتوان آن را با مفاهیم تکامل و رشد مورد مطالعه قرار داد. در این مسیر نیاز است تا انسان جهت شناخت از خود گام برداشته و مسیر تعالی و رشد را طی نماید. همچنین سلسله مراتب شناخت انسان از حقیقت وجودی خود نیازمند آگاهی بر بودن (شناخت تمایزات خود، از سایر موجودات که زمینه درک بهتر و ایجاد نگاهی عمیق به ماهیت وجودی و داشتههای انسان دارد) (اسحاقینسب و زمانیها، 1399: 113)؛ (مروتی و همکاران، 1398)، آگاهی بر اراده آزاد (انسان موجودی آزاد در انتخاب و اعمالش است که با به واسطه قدرت فکر و اراده خویشتن، در مسیر منتخب خود قدم بر میدارد. )؛ (حسینزاد، 1397: 198)؛ (سقا و همکاران، 1393: 65- 66)، آگاهی بر زیبایی (مفهوم زیبایی در تقرب الهی معنی شده و زیبایی مادی به واسطه حواس پنج گانه و توسط عقل در سطوح مختلف ایجاد میگردد. همچنین از آنجایی که انسان ماهیت کمالگرایی دارد؛ میتوان بیان نمود که هرچه وجود و ماهیت مورد نظر، کاملتر و به حقایق الهی نزدیکتر باشد؛ زیباتر تصور خواهد شد). (حسنزاد و بهشتی، 1393: 42- 43)؛ (خورسند و نقره کار، 1397: 109- 110)، آگاهی بر حقیقت (به معنی شناخت از حقایق زیست انسانی است که موجب رشد و دستیابی به اهدافش خواهد شد. همچنین حقیقت وجودی انسان به همان ساحت فرامادی باز میگردد که بر اندیشه و تدبیر، ذهن و قدرت شناخت او از ماهیت وجودی خود تأثیر گذار است). (جعفریان و فرامرز قراملکی، 1393: 92)؛ (غیاثی، 1397: 7- 9) و آگاهی بر خیر (خیر و خوبی از اندیشههای نهادینه در تفکر اسلام است که انسان با آگاهی بر خیر و خوبیها زمینه آسایش و تکامل را برای خود فرآهم میکند) (موسوی، 1399: 160) است.
رابطه خودشناسی و کیفیت زیست انسان در معماری
کیفیت زیستییکی از جنبههای مؤثر بر ماهیت وجودی انسان است که به واسطه شناخت انسان از خود و در نظر داشتن جنبههای مختلف وجودی انسان به حقیقت میپیوندد. همچنین اسلام به عنوان یک دین توحیدی، الگوهایی را برای حیات متعالی و کیفیت زیستی انسان در نظر گرفته است (بمانیان، 1393: 73) که متأثر از جنبههای مادی (کالبد و محیط زیست) و ادراکی (عوامل مذهبی و فرهنگی، عوامل روانی و عوامل اجتماعی) میباشد (Altman &rogoff, 1987; Rapaport, 2005) و (امین پور و همکاران، 1397). تحقق این عوامل در اندیشههای اسلام با بستری از مؤلفههای فیزیکی و متأثر از ادراک انسان و در جنبههای مختلف ایجاد میگردد. جنبههایی شامل حس ایمان (صارمی و همکاران، 1395)، حس زمان (استوار و همکاران، 1394)، حس مکان (فلاحت و همکاران، 1396)، حس امان، حس وحدت (نقیزاده، 1391)، حس آگاهی (صیاد و همکاران، 1398)و حس حضور (مهدی نژاد و همکاران، 1397)؛ (نقیزاده، 1391) که بر رابطه میان معماری و انسان نقش دارند. این رابطه به واسطه مؤلفههای حسی ایجاد شده و بر کیفیت زیستی از نگاه اسلام نقش دارند. به طوری که جنبههای حسی مشترک میان انسان و معماری تحت تأثیر موارد مذکور بوده وبه واسطه شناخت انسان از خود مطرح گردد و انسان با شناخت از خود به آگاهی رسیده و جنبههای مختلف آگاهی در انسان نمود پیدا میکند. درحالی که خودشناسی و آگاهی از خودباعث شکلگیری حواس مشترک در حقیقت وجودی انسان شده و نمود آن در معماری ایجاد میگردد.
حس ایمان
مفهومی است که در دو جنبه معرفت و اقرار زبانی تبیین میشود (خادمی و علیزاده، 1388) و در آن میتوان از سه دیدگاه مختلف بهرهمند شد. حس ایمان در دیدگاه نخست، ادله را برظاهر در نظر گرفته و بنا بر برخی معانی عمل میگردد (همان). در دیدگاه واژه شناسان، دین به معنی سرسپردگی و سرفرودآوردن در برابر مقررات معین است و در نگاه گروه رسول خدا، سرسپردگی وخضوع در برابر مقررات معین است (میرزایی، 1396: 62- 63). از این رو اندیشمندان اسلامی، آن را باورقلبی مبتنی بر موضوع تقدس بر میشمرند (مجیدی بیدگلی، 1386: 79) که در این راستا علامه طباطبایی ایمان را ماهیتی سلسله مراتبی و درجهبندی شده میداند و انسان بسته به مرحله زندگی خود، به مقام و درجه ایمانی متناسب دست مییابد (همان: 96- 97). همچنین دستیابی به درجات حس ایمان در معماری می تواند با تقرب به معنویات الهی و با طی نمودن مسیری برای تقرب الهی ایجاد گردد (گنجینه و نمکی، 1394) که شهید مطهری دستیابی به معنویت را شناخت خدا و ایمان به او میداند که منجر به حس ایمان میگردد (مطهری، 1387: 461) که با توجه به اتمسفر فضایی و حس معنویات الهی در معماری در فضا و تزئینات مرتبط شکل میگیرد (پرتو و همکاران، 1400). مصداق این موضوع در نمونههای بافت تاریخی مشاهده شده و مفهوم معنویات را میتوان در مؤلفههای کالبدی (فرم و هندسه، نقوش و تزئینات)؛ مؤلفههای حسی (رنگ، نور، صدا) و فعالیت بررسی نمود (مهدی نژاد و همکاران، 1397: 67- 69)؛ (گنجینه و نمکی، 1394) که سبب ایجاد حس ایمان در افراد میگردد.
حس زمان
حس زمان تجربه درونی و شخصی از ادراک در واحد زمان است که به صورت وابسته شکل میگیرد (سوری و همکاران، 1392). این حس با مفاهیمی همچون ادراک زمان و تجربه زمان مرتبط است که میتوان آن را با عواملی متأثر از تغییر رویدادها در بازههای زمانی مرتبط دانست (همان). همچنین پوپل مؤلفههای حس زمان را تحت تأثیر طول مدت زمان، غیر هم زمانی، نظم، گذشته و حال، تغییرات زمانی بر میشمرد (poppel, 1978). حس زمان در ماهیت زیستی مطرح میشود که در اعمال تکراری و به صورت ریتم در الگوهای زیستی تبیین میگردد (همانند تنفس منظم، چرخه تولد یا مرگ و غیره) (سوری و همکاران، 1392). این تأثیر در بازههای زمانی مختلف زیست انسان، سبب تغییر در جنبههای مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی میگردد (صالحی، 1392). جنبههای زمان در معماری را میتوان مرتبط با موضوعاتیچون شناخت فعالیت افراد در زمان، حفظ ارزشها در گذر زمان، مدیریت پیکرهبندی و ساخت در بازه زمان و کارکردهای مورد نیاز در دورههای زمانی مختلف در نظر گرفت. گذر زمان عاملی است که بر معماری تأثیر گذاشته و میتوان آنرا جهت پاسخگویی به زمانه تغییر و با شرایط زیستی انسان تطبیق داد. بررسی حس زمان در معماری با توجه به مؤلفههای تطبیق فعالیت و زمان، میزان ثبات عناصر ساختاری و تثبیت هویت، حفظ و نگهداری در طول زمان و جلوگیری از صدمات ناشی از عمر ساختمان، صورت میگیرد (سوری و همکاران، 1392: 80).
حس مکان
حس مکان حاصل ارتباط درونی انسان، تصورات ذهنی وی و ویژگیهای محیطی است (فلاحت و همکاران، 1396: 19). این حس را میتوان تعریف کننده فضا، شاخصهای هویتی با ساختارهای عینی و ذهنی در نظر گرفت که محیط را معنا میبخشد (شاهرودی کلور و همکاران، 1399). حس مکان با نگرش و اندیشههای افراد در تعامل بوده و منتج به فهم و درکی عمیق در وی میشود (کاشی و بنیادی، 1392: 45). عوامل مؤثر بر حس مکان تحت تأثیر کالبد (نشانه شناسی، تصویرسازی، تداعی ذهنی) و شناخت (عوامل ادراکی، عوامل عاطفی، عوامل رفتاری) میباشد (proshansky et al, 1983)؛ (Low &altman, 1992)؛ (stokols & shumaker, 1981). این دو جنبه بادر نظر گرفتن فعالیت، ویژگیهای کالبدی و ارتباط با زمینه به احساسات ایجاد شده در مکان میپردازد. سپس محیطیمتناسب و مطلوبی برای زیست گروههای مختلف انسانی را فرآهم میآورد. مؤلفههای مؤثر بر شکلگیری حس مکان شامل کالبد، اجتماع، فرهنگ، فرد، خاطرات و تجارب، رضایتمندی از مکان، فعالیت و تعامل، زمان و مشارکت افراد میباشد (زنگنه و همکاران، 1400: 4). از میان جنبههای مذکور، نقش کالبد در احساسات انسان سطوح مختلفی از تعلق خاطر به آن را ایجاد کرده و سبب دلبستگی به مکان میشود (شاهرودی کلور و همکاران، 1399) از طرفی این سطوح را میتوان تحت تأثیر ادراکات و رضایتمندی از حس مکان دانست که بر کیفیت زیستی انسان مؤثر اند (جدول 1). سطوح آن شامل ادراک فیزیکی محیط و تمایزات معماری، دل بستگی به مکان به واسطه فعالیت مشترک، اهداف فرهنگی مشترک میان کاربران در معماری، دلبستگی به مکان به واسطه خاطرات و تجارب مثبت، رضایتمندی از مکان به واسطه رابطه احساسی با مکان، ارتباط معنایی میان فعالیت انسان در تعامل با محیط، گذر زمان در شکلگیری دلبستگی انسان به معماری، ترجیحات فرهنگی متناسب با کاربری در جهت تأمین نیازها، تأثیرگذاری افراد بر مکان به لحاظ ساختاری و فعالیتی میشود (زنگنه و همکاران، 1400)
حس امان
حسی که به تبیین جایگاه انسانی در میان سایر موجودات پرداخته و روابط میان آنها را تعیین میکند (برپو، 1400). در این میان آفرینش عالم و سایر موجودات برای انسان بوده و ملاصدرا از انسان به عنوان هدف غایت هستی نام میبرد (فارسی نژاد و دژآباد، 1388: 109) که به واسطه نوع خلقت انسان و جایگاه تعقل وی بر سایر موجودات اهمیت مییابد. بر این اساس جایگاه حس امان تحت تأثیر عقل انسان شکل گرفته و میتوان کالبد معماری را بر پایهایجاد فضاهایی برای اندیشیدن و مفهوم بداعت در معماری، مورد مطالعه قرار داد. این موارد تحت تأثیر مؤلفههایی چون خوانایی و ادراک معماری، نوآوری و خلاقیت در عناصر و اجزای مختلف معماری، اندیشه و معنیهای مستتر در معماری شکل میگیرد (علیپور و همکاران، 1395: 88)؛ (همان، 1398).
حس وحدت
وحدت نوعی یکپارچگی است که میتواند در فیزیک بنای معماری و عناصر سازنده آن (همچون تزئینات) به کار گرفته شود و در اسلام به اصل توحید و وحدانیت خداوند متعال اشاره دارد (موسی پور، 1397). حس وحدت درخودشناسی، انسان را به حقیقت الهی و یگانگی خدا نزدیک میکند و توجه به آن راهی برای دستیابی بهاین حس محسوب میشود. همچنین وحدت به معنییکی شدن و همپارچگی است که در معماری به واسطه جنبههای بصری قابل مشاهده میباشد (روزبه و همکاران، 1394). بهاین ترتیب میتوان وحدت در ظاهر معماری را به واسطه اصولیچون مرکزگرایی، تقارن، توازن، توافق، تطابق، تشابه، تجانس، تناظر، تساوی، تعادل، تناسب، محوریت، سلسله مراتب، وحدت در عین کثرت، درونگرایی و برونگرایی مورد بررسی قرار داد (آرین و همکاران، 1396) که منجر به ذهنیت میگردند.
حس آگاهی
این حس به روند انطباق اطلاعات و ذهن انسان کمک کرده و درک وی از محیط را افزایش میدهد (حسینزاد و شریفزاد، 1398). بر این اساس میتوان انسان را موجودی به دنبال کسب آگاهی و شناخت از محیط پیرامون دانست. در این موضوع دو عامل اطلاعات محیط و ویژگیهای فرد تأثیر گذار بوده و برای افراد مختلف، سطوح متفاوتی از شناخت ایجاد میگردد (رضایی و حسینی، 1394). به طوری که برخی افراد، بیش از سایر گروهها نسبت به موضوع شناخت پیدا میکنند. این میزان تحت تأثیر نیازها، انگیزه، قابلیت محیط، ادراک، تصویر ذهنی و معنا شکل میگیرد (همان) که میتوان آنها را بر درک و میزان بداعت یک موضوع مرتبط دانست. همچنین رابطه انسان با خویشتن در چارچوب حس آگاهی، منجر به احساس هویت و موضوعات مرتبط با آن میگردد (نقیزاده، 1391: 43). به طوری که حس آگاهی در معماری را میتوان بر تداوم هویت معماری و با موضوع بداعت مرتبط دانست که مسیری برای ایجاد درک بهتر آن میباشد. مؤلفههای مرتبط با موضوع حس آگاهی و هویت معماری تحت تأثیر جنبه هایی چون مفاهیم و معناهای مرتبط با فرهنگ و اعتقادات (فرامپتون، 1385: 108)، انطباق با نیاز کاربران و متناسب بودن با فعالیت (کالن، 1390: 7)، نوآوری و میزان خوانایی اثر معماری (لینچ، 1390: 172) را در بر میگیردکه میتوان در تعامل با معماری مورد بررسی قرار گیرد.
حس حضور
حس حضور تحت تأثیر حواس ذکر شده در این بخش بوده و در یک رابطه میان انسان و معبود سبب شناخت و حضور در پیشگاه الهی قرار میگیرد (نقیزاده، 1391). همچنین اصلیترین دلیل حس حضور انسان در پیشگاه الهی، نخست دستیابی به عالیترین درجه الهی در زیست انسان و ثانیاً یادآوری مداوم انسان در محضر خداوند و هدایت آن به مسیر روشن میباشد (همان).
نمودار 3: مؤلفههای مؤثر بر حس حضور انسان در تعامل با معماری. مأخذ: ویرایش شده از نقیزاده، 1391
در نتیجه میتوان بیان نمود که انسان با توجه به حس حضور و قدم برداشتن در مسیر الهی، میتواند کیفیت زیستی مطلوب و روشنی را به واسطه آگاهی از خویشتن و حضور در پیشگاه الهی بدست آورد. بر این اساس توجه بهاین احساس را میتوان در عرصه ظهور رساندن معنویات در معماری در نظر گرفت. بهاین ترتیب میتوان دستیابی به حس ایمان، حس زمان، حس مکان، حس امان، حس وحدت و حس آگاهی را از مواردی دانست که در ایجاد حس حضور در پیشگاه الهی نقش داشته و سبب دوری انسان از غفلت و نامناسبات میشود (نقیزاده، 1391: 43- 44). به همین سبب تجلی معنویات الهی در تزئینات و فضاهای معماری به عنوان دستمایههایی برای تجلی و ظهور آیات و کلام الهی در معماریمحسوب میشود که میتوان دستیابی به آن را در چرخهای به هم پیوسته (نمودار 3) در نظر گرفت.
بر اساس توصیفات کیفی مطرح شده در مبانی نظری پژوهش میتوان کیفیت هر یک از حسهای معماری را بر مبنای اهمیت مصداقهای به کاررفته در نمونه، مورد بررسی قرار داد. از سویی دیگر میتوان حواس مشترک میان انسان و معماری را در چارچوبهای کالبدی- فضایی، جمعی- رفتاری و ادارکی- روانی در نظر گرفت. این موضوع متأثر از رابطه ایجاد شده میان سه جنبه اصلی خودشناسی و آگاهی انسان از خود، کیفیت زیستی و حسهای مشترک میان انسان و محیط در معماری میباشد (نمودار 4).
نمودار 4: رابطه میان خودشناسی و کیفیت زیستی در محیط معماری
روش تحقیق
تحقیق حاضر ترکیبی از روشهای کمی و کیفی است که به بررسی ابعاد مختلف ارتباط انسان با خود جهت ایجاد کیفیت زیستی میپردازد. به طوری که با شناخت انسان از خود زمینه کمال در وی ایجاد شده و کیفیت زیستی افزایش مییابد. از این رو دو جنبه کیفی و کمی مورد اهمیت بوده و مؤلفههای مؤثر بر شناخت انسان از خود، مورد اهمیت میباشد. به طوری که جنبه کیفی آن با توصیفات مرتبط از مطالعات کتابخانهای و مشاهدات صورت گرفته و جنبه کمی آن با تحلیل دادههای عددی شکل میگیرد. دادههای عددی، بر اساس ارزشگذاری پژوهشگران تعیین شده و دلیلی بر توصیفات کیفی میباشد که با روش کوداس در 6 مرحله ارزیابی میگردد. همچنین چارچوب نظری پژوهش بر اساس مؤلفههای مؤثر بر کیفیت زیستی و رابطه آن با خودشناسی ایجاد شدهاند. این مؤلفهها شامل حس ایمان، حس زمان، حس مکان، حس امان، حس وحدت، حس آگاهی و حس حضور میباشد. هر یک از مؤلفهها بنا به میزان تأثیر در نمونه، مورد بررسی قرار گرفته و ارزش هر کدام بر اساس نظر پژوهشگران و مشاهدات صورت گرفته از محیط، تعیین میگردد. ارزشگذاری اولیه بر اساس اعداد صحیح در بازه طیف لیکرت تعیین میشود تا در روند تحلیل عددی دادهها، به کارگرفته شوند. پایایی پرسشهای پژوهش بر اساس دادههای عددی با آلفای کرونباخ 0. 8939 به دست آمده است که میزان مناسبی محسوب میشود. همچنین روایی آن بر اساس کیفیت سنجی مؤلفهها و با روش کوداس در جدول 3 تعیین شده است.
در مرحله نخست، اعداد به دست آمده از طیف لیکرت به صورت درصد تعیین شده و تشکیل ماتریس دو بُعدی (جدول 1) میدهند. سپس در مرحله دوم سنجش هر درایه و بی مقیاسسازی آن مورد نظر میباشد. نرمالسازی در روش کوداس با تکنیک رومینا و طبق فرمول5 صورت میگیرد (Keshavarz ghorabaee et al, 2016)
جدول 1: ماتریس اولیه
x | پاسخ کاربران مسجد جامع دزفول | ||||||||||||||||||||||||
مؤلفه | 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
ایمان | 91 | 86 | 69 | 93 | 96 | 95 | 87 | 86 | 90 | 96 | 66 | 97 | 80 | 84 | 88 | 82 | 96 | 58 | 50 | 95 | 87 | 100 | 50 | 55 | 50 |
زمان | 50 | 65 | 58 | 83 | 86 | 78 | 79 | 69 | 40 | 46 | 45 | 42 | 100 | 100 | 96 | 100 | 86 | 88 | 70 | 78 | 79 | 87 | 75 | 76 | 30 |
مکان | 86 | 90 | 68 | 67 | 91 | 89 | 79 | 93 | 70 | 42 | 87 | 40 | 100 | 91 | 97 | 100 | 91 | 89 | 80 | 80 | 69 | 89 | 80 | 84 | 43 |
امان | 60 | 66 | 67 | 74 | 76 | 65 | 66 | 59 | 100 | 100 | 69 | 99 | 90 | 92 | 96 | 100 | 70 | 100 | 90 | 35 | 66 | 40 | 99 | 92 | 45 |
وحدت | 87 | 96 | 59 | 86 | 99 | 93 | 81 | 78 | 95 | 96 | 72 | 89 | 90 | 93 | 94 | 100 | 99 | 82 | 85 | 93 | 45 | 100 | 85 | 89 | 60 |
آگاهی | 72 | 71 | 66 | 69 | 77 | 69 | 87 | 95 | 85 | 89 | 49 | 83 | 80 | 86 | 88 | 79 | 59 | 90 | 75 | 69 | 87 | 75 | 75 | 77 | 32 |
حضور | 74 | 89 | 60 | 83 | 59 | 76 | 88 | 98 | 80 | 87 | 75 | 79 | 90 | 93 | 97 | 100 | 45 | 80 | 75 | 66 | 69 | 75 | 75 | 76 | 44 |
مؤلفه | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 | 32 | 33 | 34 | 35 | 36 | 37 | 38 | 39 | 40 | 41 | 42 | 43 | 44 | 45 | 46 | 47 | 48 | 49 | 50 |
ایمان | 96 | 58 | 95 | 100 | 98 | 87 | 99 | 99 | 99 | 96 | 95 | 96 | 95 | 87 | 95 | 100 | 95 | 100 | 89 | 95 | 90 | 96 | 93 | 87 | 93 |
زمان | 86 | 88 | 78 | 95 | 99 | 79 | 97 | 86 | 86 | 86 | 78 | 88 | 78 | 79 | 89 | 100 | 87 | 99 | 100 | 78 | 50 | 86 | 53 | 79 | 88 |
مکان | 91 | 89 | 80 | 96 | 100 | 69 | 99 | 91 | 95 | 91 | 80 | 89 | 80 | 69 | 96 | 95 | 100 | 95 | 95 | 80 | 86 | 91 | 86 | 69 | 95 |
امان | 70 | 99 | 35 | 98 | 97 | 66 | 100 | 70 | 70 | 70 | 35 | 60 | 35 | 73 | 79 | 100 | 86 | 100 | 90 | 35 | 92 | 70 | 45 | 66 | 77 |
وحدت | 99 | 82 | 93 | 99 | 93 | 45 | 100 | 100 | 99 | 99 | 93 | 100 | 100 | 45 | 100 | 89 | 100 | 89 | 89 | 93 | 98 | 99 | 99 | 45 | 99 |
آگاهی | 59 | 79 | 69 | 87 | 73 | 87 | 89 | 59 | 59 | 59 | 69 | 80 | 69 | 87 | 63 | 76 | 66 | 77 | 71 | 69 | 66 | 59 | 73 | 87 | 60 |
حضور | 45 | 80 | 66 | 96 | 63 | 69 | 100 | 60 | 45 | 45 | 66 | 66 | 66 | 69 | 79 | 100 | 87 | 100 | 96 | 66 | 73 | 45 | 79 | 69 | 80 |
از این رو ماتریس نرمال موزون تشکیل شدهو بر اساس دادههای اولیه، تمام اعداد به صورت یکپارچه تعیین میشوند. سپس بر اساس نظر پاسخ دهندگان (8 نفر متخصص و 42 نفر از کاربران عمومی بنا) به وزندهی آنها پرداخته میشود. در این روش هدف تعیین وزن هر یک از آنها برای به کارگیری در مراحل بعدی روش کوداس است. بر این اساس لازم است تا با تکنیک آنتروپی- شانون به جهت تکمیل بخشی از محاسبات در روش کوداس بهرهمند شد. به طوری در آن وزن پاسخگویی افراد در گروه متخصصین و گروه کاربران تعیین میگردد. همچنین وزن دهی انجام شده در قالب یک ظرف محاسباتی انجام شده و دادهها به صورت جامع در این رابطه مورد استفاده قرار میگیرند و تفکیکی بر اساس ماهیت تخصصی و غیرتخصصی در آن لحاظ نمیگردد. بر این اساس مطابق با نمودار 5، وزن پاسخ متخصصین به روش آنتروپی شانون محاسبه میگردد. آنتروپی شانون نشان دهنده مقدار عدم اطمینان حاصل از محتوای یک پیام است که با استفاده از فرمول6، وزن نمونه را محاسبه میکند (آذر، 1380).
نمودار 5. ارزشگذاری پاسخ متخصصین در محاسبات آنتروپی شانون.
بر اساس مشاهدات در روزهای مختلف به صورت تصادفی، میانگین جامعه کاربران مسجد جامع دزفول معادل 42 الی 50 نفر بوده که شامل کسبه بازار و مردم منطقه میباشند. همچنین طی بررسیهای صورت گرفته از جامعه متخصصین معماری دانشگاههای دزفول، تجربه فضا برای 8 نفر از اساتید این دانشگاهها (دانشگاه صنعتی جندی شاپور دزفول و دانشگاه آزاد اسلامی دزفول) فرآهم آمده است که نظرات آنها مورد بررسی قرار گرفتهاند. از این رو تعداد مورد نظر از افراد در گروه متخصصین به تعداد 8 نفر و تعداد کاربران استفاده کننده از فضا بر اساس فرمول کوکران محاسبه شده و برای 46 نفر به طور میانگین، معادل 42 نفر میباشد. در اینصورت کل جامعه مورد بررسی و افرادی که مورد پرسش قرار میگیرند؛ معادل 50 نفر از متخصصین معماری و عموم کاربران بنا میباشد.
در مرحله چهارم، نقطه ایده آل منفی (NSj) از ماتریس نرمال موزون تعیین میگردد که بر اساس فرمول محاسبه میگردد (حسنزاد و همکاران، 1399). محاسبه اعداد در این مرحله به تعیین کوچکترین مقدار عددی ماتریس به عنوان نقطهایده آل منفی کمک کرده و بر اساس مجموع این اعداد به دست میآید. بر این اساس میتوان نسبت پاسخ هر فرد در ارتباط با نقطهایده آل منفی را بر اساس فرمول7 محاسبه و مورد بررسی قرار داد.
در مرحله پنجم، محاسبه فاصله اقلیدسی (Ej) و فاصله تاکسی (منهتن) (Ti) صورت میگیرد. این محاسبات با استفاده از فرمول های8 مربوطه و جهت تعیین دوری مؤلفهها نسبت به گزینهایده آل منفی در نظر گرفته میشود. فاصله اقلیدسی و فاصله منهتن به دلیل بررسی یک نمونه خاص در مؤلفههای مختلف، مقدارهایی برابر داشته و تحت تأثیر یک ماتریس 1در7 محاسبه میگردد. بر همین اساس نمودار 7 میزان هر یک از مؤلفهها را در دو محاسبه اقلیدوسی و تاکسی تعیین میکند.
مرحله پایانی این روش، برای انتخاب گزینه بهینه و تعیین ارزش هر مؤلفه کاربرد دارد. به طوری که در آن به طور قطع کیفیت به کارگیری هر مؤلفه در نمونه مورد بررسی و نسبت به پاسخ افراد، تعیین میشود. در نهایت ارزش عددی آن بیان شده و بر اساس رتبه، ارائه میگردد. در این راستا میزان عدد و رتبه هر یک از مؤلفهها دارای یک رابطه مستقیم بوده و رتبههای برتر مربوط به اعداد بالاتر میباشند (جدول 2).
جدول 2. رتبه بندی مؤلفههای مرتبط با پژوهش
مؤلفه | رتبه | Hi | مؤلفه | رتبه | Hi | مؤلفه | رتبه | Hi |
حس ایمان | 1 | 1.0156 | حس حضور | 4 | 0.5266 | حس امان | 7 | 1.5179- |
حس زمان | 2 | 0.6819 | حس مکان | 5 | 0.1532 |
| ||
حس وحدت | 3 | 0.5456 | حس آگاهی | 6 | 0.0767 |
در رابطه با رتبه بندی مؤلفهها میتوان کیفیت هر یک از آنها را بر اساس رتبههای بیان شده تبیین نمود. این رتبه بندی شامل رتبه 1 برای مؤلفه حس ایمان، رتبه 2 برای مؤلفه حس زمان، رتبه 3 برای مؤلفه حس وحدت، رتبه 4 برای مؤلفه حس حضور، رتبه 5 برای مؤلفه حس مکان، رتبه 6 برای مؤلفه حس آگاهی، رتبه 7 برای مؤلفه حس امان میباشد. در رابطه دیدگاههای موجود میتوان حواس مشترک مختلف ایجاد شده در گروههای مختلف انسانی میتوان به رتبه بندی مجزایی برای هر یک از آنها با ارزشگذاریهای متفاوت اشاره نمود. از این رو تنوع جامعه آماری افراد را میتوان به تفکیک تخصص (کاربران عمومی و افراد صاحبنظر) و به تفکیک جنسیت (خانمها و آقایان) دسته بندی کرد که در جدول 3 قابل بررسی است. در ماتریس اولیه (جدول 1) نظر افراد 1 الی 8 مربوط به افراد متخصص و صاحبنظران این حوزه میباشد. همچنین از شماره 9 الی 50 مربوط یه افراد غیر متخصص و عموم کاربران است. از طرفی دیگر شماره 1 الی 35 مربوط به آقایان و شماره 36 الی 50 مربوط به خانمها میباشد. همچنین توجه بهاین تفکیکهای آماری میتواند نتایج متفاوتی در گروه خود ایجاد نماید که توجه به آنها شناخت متفاوتی از ادراک فضای مسجد را برای کاربران مختلف ایجاد مینماید. کیفیت حواس مشترک ایجاد شده از نظر متخصصین شامل ایمان (رتبه 1)، وحدت (رتبه 2)، آگاهی (رتبه 3)، مکان (رتبه 4)، زمان (رتبه 5)، حضور (رتبه 6)، امان (رتبه 7) را به خود اختصاص دادهاند. همچنین از نگاه افراد غیر متخصص رتبه بندی حواس مشترک شامل حس ایمان (رتبه 1)، حس زمان (رتبه 2)، وحدت (رتبه 3)، حضور (رتبه 4)، مکان (رتبه 5)، آگاهی (رتبه 6)، امان (رتبه 7) میباشد. از سویی دیگر رتبه بندی از نظر آقایان در رابطه با کیفیت حواس مشترک به ترتیب شامل حس وحدت (رتبه 1)، ایمان (رتبه 2)، زمان (رتبه 3)، مکان (رتبه 4)، حضور (رتبه 5)، آگاهی (رتبه6)، امان (رتبه 7) میشود. همچنین در نگاه خانمها رتبههای حواس مشترک به ترتیب شامل حس ایمان (رتبه 1)، زمان (رتبه 2)، وحدت (رتبه 3)، مکان (رتبه 4)، حضور (رتبه 5)، آگاهی (رتبه 6)، حضور (رتبه 7) میباشد.
جدول 3. مقایسه میزان همپوشانی میان پاسخهای گروههای مختلف انسانی
رتبه | تفکیک آماری افراد بر اساس تخصص | تفکیک آماری افراد بر اساس جنسیت | ||
افراد متخصص و صاحبنظر | کاربران عمومی و غیر متخصص | آقایان | خانم ها | |
1 | ایمان | ایمان | وحدت | ایمان |
2 | وحدت | زمان | ایمان | زمان |
3 | آگاهی | وحدت | زمان | وحدت |
4 | مکان | حضور | مکان | مکان |
5 | زمان | مکان | حضور | حضور |
6 | حضور | آگاهی | آگاهی | آگاهی |
7 | امان | امان | امان | امان |
| در 2 آیتم معادل 28.5 % با یکدیگر همپوشانی دارند. | در 4 آیتم معادل 51.7 % با یکدیگر همپوشانی دارند. | ||
همپوشانی تمام گروهها در 1 آیتم معادل 14.2%، همپوشانی در حداقل 3 گروه آماری و بیشتر از آن، در 4 آیتم و معادل 51.7 %؛ همپوشانی در حداقل 2 گروه آماری و بیشتر از ان در تمام آیتمها و معادل 100 درصد وجود دارد. |
بر اساس بررسی میزان همپوشانی مؤلفههای حواس مشترک در گروههای مختلف آماری، میتوان بیان نمود که حداقل در 2 گروه، همپوشانی و پاسخهای مشترک وجود دارد. نتیجهاین موضوع بیانگر افزایش اعتبار درونی پاسخهای کاربران در گروههای مختلف انسانی است که حداقل در تمام آنها میتوان 2 جنبه مشترک میان حواس مشترک انسانی را مشاهده نمود.
یافتههای تحقیق
در این بخش هر یک از مؤلفههای مؤثر بر کیفیت زندگی در رابطه با خودشناسی و آگاهی بر خود شکل گرفته و در جنبههای کمی و کیفی مورد بررسی قرار گرفتهاند. به طوری که توصیفات و جمع بندی از نحوه به کارگیری این مفاهیم در نمونه مورد بررسی مربوط به بخش کیفی و رتبههای عددی آن مربوط به بخش کمی میباشد. در جنبه کمی رتبه 1 (حس ایمان) و 2 (حس زمان) با بیشترین تأثیر، رتبه 3 (حس وحدت)، رتبه 4 (حس حضور)، رتبه 5 (حس مکان) با تأثیر متوسط و رتبههای 6 (حس آگاهی) و 7 (حس امان) با کمترین تأثیر میباشد. بنابراین عوامل مورد بررسی در سطوح بیشترین تأثیر و تأثیر متوسط شامل حس ایمان، حس زمان، حس وحدت، حس حضور، حس مکان مورد بررسی قرار گرفتهاند. حس ایمان در مسجد جامع با رتبه 1، یکی از مؤثرترین مؤلفهها بر کیفیت زیستی انسان میباشد. به طوری که میتوان کیفیت این مؤلفهرا در سه جنبه فرم و هندسه در کالبد معماری (فضا و تزئینات)، نور و رنگ در معماری، صوت و فعالیت در محیط معماری مورد بررسی قرار داد. این حس بیشتر در جنبههای ادراکی- روانی نقش داشته و به واسطه تأکید بر یگانگی خداوند متعال به واسطه عینیت بخشیدن این مفهوم در معماری، اهمیت عبودیت و بندگی خداوند در تأکید بر فضای شبستان به جهت شکرگزاری و بندگی خداوند، تزئیناتی برگرفته از اسامی و نامهای مقدس در کالبد معماری شکل گرفتهاند که نمونه آن در ایوان ورودی مسجد جامع وجود دارد (تصویر 1). بر اساس پاسخ صاحبنظران و مصداقهای به کاررفته در معماری، میتوان بیان کرد که کیفیت محیط معماری بستری برای شکلگیری حس ایمان در افراد خواهد شد. حس زمان با رتبه 2، یکی از مؤلفهها با تأثیر زیاد برکیفیت زیستی انسان میباشد. همچنین این حس به عنوان یکی دیگر از تجربههای درونی انسان است که با بررسی اثر زمان بر معماری سنجیده میشود. این جنبه تحت تأثیر مؤلفههایی چون میزان ثبات عناصر معماری، نگهداری و مرمت معماری و میزان تطبیق فعالیت با معماری در گذر زمان میباشد. همچنین بر اساس نمودار 7، تأثیر این جنبه حسی بیشتر بر بُعد کالبدی معماری بوده است که در مصداقهای مذکور قابل بررسی است. به همین سبب میتوان وجود حس زمان را در دستیابی بهاین موارد بررسی نمود که زمینهای برای شناخت این مؤلفه در انسان محسوب میشود. از این رو جنبههای کیفی این حس در انسان به واسطه تغییرات ایجاد شده در گذر زمان برای بهبود کاربری، نگهداری بنا در دورههای مختلف و بازسازی آن جهت ادامه استفاده و تداوم فعالیتهای مرتبط با آن ایجاد شدهاند که این مؤلفه را در رتبه 2 کمی قرار داده است. همانطور که در تصاویر 1 الی 6 مشاهده میشود، بنای مسجد جامع به صورت بازسازی و مرمت شده در تداوم فعالیت مذهبی خود قرار داشته و محیطی مطلوب را برای نمازگزارران و کاربران خود ایجاد کرده است. همچنین حضور و کارایی در زمان حاضر را میتوان به عنوان تطبیق فعالیت افراد با بنای مسجد جامع در نظر گرفت که نمود پویایی و پاسخگویی معماری است. حس وحدت با رتبه 3، یکی از مؤلفههای با تأثیر متوسط محسوب شده است که در کیفیت زیستی انسان نقش دارد. به طوری که میتوان کیفیت این مؤلفهها را در عواملی چون تقارن، توازن، تساوی، کثرت در وحدت، تناسبات، درونگرایی یا برونگرایی، محوریت و سلسله مراتب مورد بررسی قرار داد. همچنین نمود این جنبه حسی بیشتر در بُعد فیزیکی- کالبدی نمود پیدا میکند. بنابراین کیفیت آن را میتوان با بهره مندی از تکنیکهای عینی همچون متقارن سازی، توازن بصری در نماهای اصلی بنا و تزئینات معماری، توجه به تناسبات خاص و اهمیت وحدانیت فضاها در یک معماری درونگرا در نظر گرفت. این موارد نمود کالبدی و عینی در محیط معماری را ایجاد کردهاند که بر سایر جنبههای محیط نیز تأثیر گذار میباشد. به نحوی که میتوان مفاهیم مرتبط با این موضوع را در ایوان ورودی شبستان مشاهده و بررسی نمود (تصویر 4). حس حضور با رتبه 4 به عنوان یکی از مؤلفههای با تأثیر متوسط بر کیفیت زیستی میباشد. بر این اساس میتوان مؤلفههای خُرد آن را بر معماری مورد مطالعه قرار داد که تحت تأثیر سایر جنبههای حسی بوده و حضور انسان در پیشگاه الهی به واسطه معماری را ایجاد میکنند. همچنین تأثیر این مؤلفه را میتوان در بُعد ادراکی- روانی معماری در نظر گرفت که عوامل کیفی سایر جنبههای حسی افراد در آن نقش دارند. این حس در یک رابطه میان سایر جنبههای حسی ایجاد شده و عاملی برای تجلی معنویات و حضور انسان در پیشگاه الهی محسوب میگردد. حس حضور بر اساس مصداقهای مؤثر برسایر جنبهها به صورت تجمیعی در نظر گرفته میشود. این احساسات در کنار یکدیگر مفهوم حس حضور را ایجاد کرده و تجربه افراد در محیط متأثر از این حس را شکل میدهد. همچنین الگوهای تزئینی و تأکید بر وحدانیت الهی که در تصویر 2 مشهود است؛ اشاره داشت. در این تصویر میتوان قوسهای متمرکز بر یک نقطه و بهره مندی از اسامی الهی را به وضوح مشاهده نمود که خود تأکیدی بر حضور انسان در پیشگاه خداوند متعال است. از طرفی سقفسازی و قوسهای داخلی نمودی از بندگی و عبودیت انسان در پیشگاه الهی بوده که با ایجاد محیطی مقدس و عبادی در تاکید بر وحدانیت الهی اشاره دارند (تصویر 5). حس مکان با رتبه 5، یکی از مؤلفههای با تأثیر متوسط، بر کیفیت زیستی انسان میباشد. این جنبه حسی بیشتر در بُعد روانی- ادراکی نقش داشته و به کمک مؤلفههایی چون ادراک فیزیکی محیط و تمایزات معماری، دل بستگی به مکان به واسطه فعالیت مشترک، اهداف فرهنگی مشترک میان کاربران، دلبستگی به واسطه تجارب مثبت در معماری، رضایتمندی از مکان، ارتباط معنایی میان فعالیت انسان و تعامل با محیط، گذر زمان در شکلگیری دلبستگی، ترجیحات فرهنگی متناسب با کاربری جهت رفع نیاز، تأثیرگذاری افراد بر مکان (ساختاری و فعالیتی) مورد بررسی قرار میگیرد. از این رو میتوان اهمیت خوانایی و تأکید بر فضاهای شاخص عبادی، تکنیکهای تزئینی در معماریبه واسطه رنگ و چیدمان آجر (تصاویر 3 و 6)، میزان پیچیدگی و نوآوری در تزئینات را تأثیرگذار دانست. همچنین توجه به انعطاف پذیری فضاها جهت کارکرد و تطبیق با فعالیت کاربران، تأکید بر اهداف مشترک میان افراد و معماری، اهمیت ابعاد و اندازه در نماهای مختلف معماری و ایجاد حس زیبایی جهت دلبستگی بیشتر و رضایتمندی از محیط را به عنوان عوامل مؤثر بر ایجاد حس مکان در معماری مسجد مد نظر قرار داد.
جدول 5:فضاهای مختلف معماری در مسجد جامع دزفول ماخذ: عکس برداری توسط محمد صانعی پور.
تصویر 1. تزئینات ایوان ورودی شبستان مسجد جامع |
تصویر 2. صحن مسجد جامع و تزئینات به کاررفته در آن |
تصویر 3. سقفسازی و تزئینات به کاررفته در شبستان مسجد جامع |
تصویر 4. ایوان ورودی شبستان مسجد جامع |
تصویر 5. فضای داخلی شبستان مسجد جامع |
تصویر 6. سقفسازی شبستان مسجد جامع |
نتیجهگیری
بر اساس یافتههای پژوهش و در جهت پاسخگویی به سوال پژوهش، میتوان بیان نمود که خودشناسی انسان ناشی از شناخت درونی خود بوده و در رابطه با کیفیت زیستی و حواس مؤثر بر آن (حس ایمان، زمان، وحدت، حضور، مکان، آگاهی و امان) میباشد. همچنین تأثیر هر یک از حواس مذکور در شکلگیری مؤلفههای معماری (کالبدی و فضایی، جمعی و رفتاری، ادراکی و روانی) نقش داشته و شکل دهنده یک رابطه درونی میان سه جنبه اصلی خودشناسی انسان، کیفیت زیستی و معماری است. در معنای دیگر، خودشناسی انسان تحت تأثیر آگاهی بر بودن، آگاهی بر اراده آزاد، آگاهی بر زیبایی، آگاهی بر حقیقت و آگاهی بر خیر شکل گرفته است و منجر به شناخت حقایق وجودی وی میگردد. در این راستا میان انسان و محیط یک رابطه درونی متأثر از جنبههای کالبدی فضایی، جمعی رفتاری و ادراکی روانی شکل میگیرد که سطوح مختلفی از کیفیت زیستی را شکل میدهد. به طوری که ارتباط درونی ایجاد شده میان انسان و محیط، تحت تأثیر حواس مشترک مؤثر بر کیفیت زیستی می باشد. همچنین در نمونه مورد مطالعه، تأثیرگذاری هر یک از حواس، دارای سطوح مختلفی از کیفیت زیستی بوده که با بررسی کمی به ارزیابی و سطوح به کارگیری آنها در کالبد معماری پرداخته شده است.
ارزیابی کمی و دادههای عددی، نشان میدهند که حس ایمان و حس زمان با بیشترین تأثیر، حس وحدت، حس حضور، حس مکان با تأثیر متوسط و حس امان و آگاهی با کمترین تءثیر بر کیفیت زیستی نقش داشتهاند. جنبههای حس درونی مؤثر بر کیفیت زیست را میتوان شامل حس ایمان، حس زمان، حس وحدت، حس حضور، حس مکان برشمرد که بر معماری مسجد جامعنقش دارد. از طرفی دیگر به مراتب جنبههای حس امان و حس آگاهی نقش کمتری نسبت به سایر موارد را در شکلگیری معماری به خود اختصاص میدهند. به نحوی که احساسات افراد تحت تأثیر عاملی درونی و در سطوحی مختلف قرار گرفته کهدر ایجاد کیفیت زیستی نقش قابل تاملی را ایجاد میکند.
دستاورد اصلی پژوهش با توجه به رویکردهای مختلف در طراحی معماری زمینهرا برای ایجاد حواس مختلف درونی در انسان ایجاد کرده و در مکانهای خاص به ویژه کاربریهای مقدس (همانند مسجد)، بسیار حساس و مورد اهمیت میباشد.
نمودار 8. مدل مفهومی رابطه بین مؤلفههای مؤثر بر پژوهش
بر اساس موارد مطرح شده در نمودار 8، مؤلفههای مستقل تحقیق در رابطه درونی میان انسان و محیط شکل گرفتهاند. همچنین متغیرهای وابسته وجود دارند که حواس مشترک (حس مکان، زمان، ایمان و غیره) را شکل داده و به کیفیت زیستی منجر میگردند. از این رو، بررسیها و تحلیلهای کیفی و کمی تحقیق بیانگر افزایش کیفیت زیستی در رابطه با هر یک از مؤلفههای وابسته بوده و سبب افزایش کیفیت مؤلفههای مستقل نیز میگردد. به نحوی که رابطهای مستقیم میان آنها شکل گرفته و محیطی مناسب را مهیا میسازد. در نهایت الگوهای طراحی معماری برای ایجاد حسهای مختلف باید به صورت هدفمند و با برنامه ریزی، در نظر گرفته شوند. این موضوع زمینهای برای دستیابی به محیطی مطلوب و کیفیت زیستی مناسب در زندگی افراد محسوب میگردد که ناشی از رابطه درونی میان سه جنبه آگاهی بر خود، حواس مشترک مؤثر بر کیفیت زیستی و معماری است.
منابع
آذر، عادل (1380) بسط و توسعه روش آنتروپی شانون برای پردازش دادهها در تحلیل محتوا، علوم انسانی دانشگاه الزهرا (س) 11 (37و 38)، صص1- 18.
آل بویه، طاهره (1388) ارتباط انسان با خود، نامه جامعه، (59)، 45- 51.
آرین، سمیه؛ فرج پور، مریم و قمری، علی (1396) بررسی تأثیر خانه با الگوهای معماری ایرانی اسلامی بر ایجاد آرامش، کنفرانس ملی پژوهشهای کاربردی در عمران، معماری و شهرسازی، تبریز.
اسحاقی نسب، اسماء و حسین زمانیها (1399) نسبت بین خودآگاهی و آگاهی به غیر در فلسفه ارسطو و ابن سینا، ذهن، (82)، صص109- 134.
استوار، نیما و مصطفی بهزادفر و بهادر زمانی و محمود قلعه نویی (1394) آمیخته پژوهی مؤلفههای مؤثر بر ادراک حس زمان در مکان شهری (مطالعه موردی: میدان نقش جهان اصفهان)، مطالعات شهری، (16)، صص 39- 54.
بهمنی، افشین و صفر قائد رحمتی (1395) ارزیابی مسکن مهر از نظر شاخصهای کیفی مسکن مناسب، نمونه موردی: مسکن مهر 22 بهمن شهر زنجان، مجله جغرافیا و توسعه ناحیهای، (26)، صص47- 65.
پرتو، شیده و ویدا نوروز برازجانی و شروین میرشاهزاده (1400) خوانش عوامل مؤثر بر شکلگیری اتمسفر فضایی مساجد معاصر با تکیه بر نظریه داده بنیاد، باغ نظر، 18 (95)، صص5- 18.
جعفریان، مرتضی و احد فرامرز قراملکی (1393) نظریه عدم امکان شناخت حقیقت اشیاء از دیدگاه ملاصدرا، حکمت صدرایی، 2 (2)، صص91- 105.
حاجی صادقی، عبدالله (1383) انسان کامل در اندیشه مطهری، قبسات.
حسنزاد، محمد رضا و محمد حسن ملکی و حسین جهانگیرنیا و رضا غلامی جمکرانی (1399) شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر تاب آوری بازار سرمایهایران، مدیریت صنعتی، 12 (1)، صص 205- 172.
حسنزاد، روح اله و سعید بهشتی (1393) رویکرد مبانی، اهداف، روشها و محتوای تربیت زیبایی شناختی از دیدگاه علامه جعفری (ره)، 22 (22)، صص27- 63.
حسینزاد، محمد (1397) اراده آزاد: تقریر امروزین نظریه اختیار، 5 (3)، صص185- 202.
دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی، کمیسیون تدوین جامع سبک زندگی اسلامی- ایرانی (1398) پیش نویس کلیات سند برنامه جامع سبک زندگی اسلامی- ایرانی، تهران، شورای عالی انقلاب فرهنگی.
دهخدا، علی اکبر (1385) لغت نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران.
روزبه، معصومه و علیرضا خضریان و ساره بیگلری (1394) حس وحدت در معماری معاصر ایران (با تاکید بر خانه دریا بندری و آذربا ایرج کلانتری)، همایش ملی فرهنگ، گردشگری و هویت شهری، موسسه مهراندیشان ارفع.
رضایی، علیرضا و سیدباقر حسینی (1394) شناخت انسان از رفتار محیطی با تاکید بر حفظ فضای شخصی، کنفرانس بین المللی پژوهشهای نوین در عمران، معماری و شهرسازی، تهران.
زنگنه، مبینا و شیوا یعقوبی و علی عسگری (1400) ارزیابی حس مکان در معماری بازار تهران (محدوده مورد مطالعه: خیابان پانزده خرداد)، مجله گفتمان طراحی شهری، 2 (4)، صص1- 19.
سقا، فرشته و فتیحه فتاحیزاده و ابراهیم شفیعیسروستانی (1393) نقش اراده انسان درتحقق آینده موعود ازمنظر قرآن، انسان پژوهی دینی، 11 (32)، صص49- 68.
سوری، الهام و سینا رزاقی اصل و محسن فیضی (1392) مفهوم حس زمان و کاربرد آن در طراحی شهری، هویت شهر، 7 (13)، صص73- 82.
شاهرودی کلور، مرضیه و ملیحه تقی پور و فائزه گریست (1399) سنجش تطبیقی مؤلفههای حس مکان در عناصر کالبدی مساجد سنتی و معاصر شیراز (مورد پژوهی مسجد حاج علی، مسجد مشیر الملک، مسجد الرجا و مسجد دانشگاه)، اندیشه معماری، 4 (8)، صص40- 54.
شفیعی، میثم و سید غلامرضا اسلامی (1396) تبیین تأثیر شناخت شناسی در عرصه هنر و معماری، هویت شهر، 11 (32)، صص67- 78.
صارمی، حمیدرضا و تقی نژاد و سیما پیری (1395) سلامت روان در پرتو التزام عملی به آموزههای دینی، معرفت، 7 (26)، صص21- 29.
صارمی، حمیدرضا و بهاره بهرا (1400) مؤلفههای کیفیت مکان در شهر ایرانی اسلامی، مطالعات شهر ایرانی اسلامی، 11 (43)، صص5- 23.
صیاد، امیرحسین و افرا غریبپور و مهسا دلشاد سیاهکلی (1398) فضامندی و بدن آگاهی: بازخوانش مفهوم فضا در تجربه معماری نمونه موردی: موزه هنرهای معاصر تهران، نشریه علمی باغ نظر، 16 (75)، صص71- 82.
صالحی، گلچین (1392) کارکرد مفهوم حس روح زمان و مکان در معماری و شهرسازی، اولین کنفرانس ملی معماری و شهرسازی اسلامی و ترسیم سیمای شهری پایدار با گذر از معماری ایرانی–اسلامی و هویت گمشده آن، زاهدان.
علیپور، لیلا و محسن فیضی و اصغر محمد مرادی و غلامرضا اکرمی (1395) برداشت صحیح از نمونهها در ایده پردازی معماری، هنرهای زیبا- معماری و شهرسازی، 21 (3)، صص81- 90.
علیپور، لیلا و محسن فیضی و اصغر محمد مرادی و غلامرضا اکرمی (1398) آموزش برداشت آگاهانه از نمونههای معماری: رویکردها و راهکارها، نامه معماری و شهرسازی، (22)، صص91- 106.
غیاثی، نقی (1397) بازجست ساحتهای وجودی انسان از منظر نهج البلاغه، فصلنامه پژوهشهای نهج البلاغه، 6 (22)، صص1- 18.
غنی فر، محمد حسن و خدابخش خارایی (1398) اثر بخشی آموزش مهارتهای زندگی (خود آگاهی و برقراری ارتباط مؤثر) بر ابراز وجود و کم رویی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی، مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، (62)، صص 94- 101.
فرامپتون، کنت (1385) منطقهگرایی انتقادی، ترجمهایمان رئیسی، تهران، معماری و فرهنگ.
فلاحت، محمدصادق و لیلا کمالی و صمد شهیدی (1396) نقش مفهوم حس مکان در ارتقای کیفیت حفاظت معماری، باغ نظر، 14 (46)، صص 15- 22.
فارسی نژاد، علی رضا و حامد دژآباد (1388) فلسفه آفرینش جهان و انسان از دیدگاه قرآن، اندیشه دینی دانشگاه شیراز، (30)، صص 103- 124.
کالن، گوردن (1390) گزیده منظر شهری، ترجمه منوچهر طبیبیان، تهران، دانشگاه تهران.
گنجینه، پروین و روحاله نمکی (1394) تأثیر ایمان انسان در معماری مسجد و مسیر طرح مسجد در آمریکای شمالی، چهارمین همایش ملی معماری، شهرسازی و پژوهشهای نیاز محور با محوریت تحولات نوین و پژوهشهای کاربردی، مشهد.
لطیفی، امین و حسن سجادزاده (1393) ارزیابی تأثیر مؤلفههای کیفیت محیطی بر الگوهای رفتاری در پارکهای شهری (مطالعه موردی: پارک مردم همدان) مطالعات شهری، (11)، صص5- 20.
لینچ، کوین (1390) تئوری شکل شهر، ترجمه سید حسین بحرینی، تهران، دانشگاه تهران.
مروتی، سهراب و سید محمدرضا حسینی نیا و فاطمه سیفعلی ئی (1390) خودآگاهی و کارکردهای تربیتی آن در بهبود روابط اجتماعی انسان در قرآن و حدیث، نشریه آموزههای تربیتی در قرآن و حدیث، 4 (2)، صص1- 18.
مطهری، مرتضی (1387) مجموعه آثار استاد شهید مطهری (جلد 23)، تهران، صدرا.
موسوی، محمد حسین (1399) اثربخشی آموزش خودآگاهی از منظر آموزههای اسلام بر کتهش فشار روانی دانشجویان، نشریه مطالعات روانشناسی تربیتی، (37)، صص159- 174.
میرزایی، محمد (1396) پژوهشی در بایستههای راهبردی زندگی ایمانی، نشریه آموزههای حدیثی، 1 (2)، صص57- 78.
موسی پور، محمد یاسر (1397) بازخوانی مفهوم تزئین در مسکن روستایی ایران (مطالعه موردی: تزئینات مسکن در روستای اوان، استان قزوین)، نشریه مسکن و محیط روستا، (162)، صص2- 20.
معتمدی، عبدالله (1392) سبک زندگی مطلوب بر اساس دیدگاه ارتباطی (ارتباط انسان با خود، خداوند، دیگران و طبیعت). ویژه نامه (سبک زندگی)، 4 (13)، 125- 142.
مهدیپور، محمد و محمدباقر بهادری (1390) خودشناسی و اهمیت آن در اشعار حسنزاد آملی، نشریه زبان و ادبیات فارسی، 64 (224)، صص87- 113.
مهدینژاد، جمال الدین و حمیدرضا عظمتی و علی صادقی حبیب آباد (1397) بررسی و بازخوانی مؤلفههای مؤثر بر ارتقا «حس معنویت» در معماری مساجد، معماری و شهرسازی پایدار، 6 (1)، صص61- 78.
مجیدی بیدگلی، کبری (1386) معنا و مفهوم ایمان از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)، فصلنامهاندیشه دینی دانشگاه شیراز، (22)، صص77- 100.
نقیزاده، محمد (1391) حس حضور، مطلوبترین برآیند ارتباط انسان با محیط، نشریه مطالعات معماری ایران، (2)، صص27- 46.
نگین تاجی، صمد و مجتبی انصاری و حسنعلی پورمند (1396) تبیین نسبت رابطه انسان و مکان در فرآیند طراحی معماری با رویکرد پدیدارشناسی، نشریه هنرهای زیبا- معماری و شهرسازی، 22 (4)، صص 71- 80.
نوروزی، رضا علی و هاجر کوهی اصفهانی (1392) بررسی و تبیین مفهوم «انسان متعالی» از منظر قرآن کریم، نشریه پژوهش نامه معارف قرآنی، 4 (14)، صص 101- 129.
هاشم پور، پریسا و زیبا سامی (1398) کیفیت محیطی مؤثر در زیست پذیری مجتمعهای مسکونی (مطالعه موردی: مجتمع مسکونی امام، چمران و آسمان شهر تبریز)، مطالعات شهری، (30)، صص55- 68.
یعقوبی سنقرچی، معصومه و سید غلامرضا اسلامی (1396) خودشناسی؛ رهاورد تجربه سکنی گزینی در کلاس طراحی معماری، هویت شهر، 11 (29)، صص67- 78.
Almusaed, A &Almssad, A. (2020) Quality assurance in a sustainable architecture creation process, Technology reports of kansai university, 7 (62) :3579- 3602.
Altman, I&Rogoff, B. (1987) World views in psychology: trait, interactional, organismic, and transactional perspectives. Handbook of environmental psychology, (1) :7- 40.
Gallup, G. (1979) Self- recognition in chimpanzees and man: a developmental and comparative perspective, New York: plenum press.
Keshavarz ghorabaee, m. kazimieraszavadskas, e. turskis, z. and antucheviciene, j. (2016) a new combinative distance- based assessment (codas) method for multi- criteria decision- making, economic computation and economic cybernetics studies and research, 3 (50) , 25- 44.
Low, SM & Altman, I. (1992) Place attachment, Place attachment, 1- 12.
Ohrnberger, J; Fichera, E & Sutton, M. (2017) The relationship between physical and mental health: a mediation analysi, Social science & medicine. (195) :42- 49.
Proshansky, H; Fabian, A &Kaminoff, R. (1983) Place identity: physical world socialization of the self, Journal of environmental psychology. 3 (1) :57- 83.
Poppel, E. (1978) Time perception, Berlin: perception, springerverlag.
Stokols, D & Shumaker, S. (1981) People in place: a transactional view of settings, New Jersey: Erlbaum.
[1] . مقاله مستخرج از درس سبک زندگی اسلامی و شکلگیری معماری، مقطع دکتری دانشگاه هنر اسلامی تبریز می باشد.
[2] * دانشجوی دکتری معماری اسلامی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تبریز، ایران ah.sarrafzadeh@tabriziau.ac.ir
[3] ** نویسنده مسئول: استاد معماری، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تبریز، ایران m.gharehbaglou@tabriziau.ac.ir
[4] *** استاد گروه مهندسی محیط زیست، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تبریز، ایران ma_kaynejad@tabriziau.ac.ir
[5] . (Xij درایههای ماتریس)
[7] . - NSj مؤلفهایده آل منفی، Vij درایه (عدد)
[8] . - Ej فاصله اقلیدسی، Ti فاصله منهتن