شهرهای قطب اسلامی و دینی جهان مانند: خارطوم، قاهره، مشهد، شیراز و...، تشابهات و تفاوت هایی با همدیگر دارند. بررسی گذشته تاریخی شهرهایی نظیر موارد فوق نشان می دهد که در چارچوب مکانی- زمانی (از سده نوزدهم به اين سو)، شهر عربي اسلامي با ويژگيهاي سنتي آن کم تر وجود داش چکیده کامل
شهرهای قطب اسلامی و دینی جهان مانند: خارطوم، قاهره، مشهد، شیراز و...، تشابهات و تفاوت هایی با همدیگر دارند. بررسی گذشته تاریخی شهرهایی نظیر موارد فوق نشان می دهد که در چارچوب مکانی- زمانی (از سده نوزدهم به اين سو)، شهر عربي اسلامي با ويژگيهاي سنتي آن کم تر وجود داشته است. زيرا در قاره آفريقا به ویژه در کشور سودان و مصر و در منطقه خاورميانه، به همراه تسلط استعمار و امپرياليزم فرانسوی، روسی و انگليسی، دگرگون سازی های ژرفی در فرهنگ شهرسازی و پيکر بومی شهر عربی اسلامی روی داده است که روند فوق، بر وجود تفاوت تحت معیار تعیین کننده های مبتنی بر عرف و رسوم بومی محلی تاکید دارند. اما شهرهای ایرانی اسلامی چنین گذشته ای را تجربه نکرده اند. اما با تاکید بر تعیین کننده های مبتنی احکام اسلامی، تشابهات بین دو شهر شاخص، عیان شده و متبلور می شود. این مقاله در نظر دارد با توجه به نظریه «رویکرد کالبدی» موریس (1996) به بررسی معیارهای دوگانه کالبدی (بومی محلی و احکام اسلامی) الگوهای شهری در شهر ایرانی– اسلامی شیراز و شهر عربی– اسلامی خارطوم بپردازد. برای پرداختن به این مهم، با استفاده از مطالعات کتابخانهای و با بهرهگیری از روش پیمایش با رویکرد دلفی، شاخصهای شهری توسط نخبگان و صاحب نظران استخراج و مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصله نشان میدهد که مهمترین زیرمعیارهای تشابه عبارتند از: زیرمعیار «پیکره های مذهبی» با وزن 388/0 (بیشترین اولویت)، زیرمعیار «ظاهر بنا» با وزن 316/0 (اولویت دوم)، زیرمعیار «ادراک مذهبی» با وزن 221/0 (اولویت سوم) و زیرمعیار «مرکزیت بنا» با وزن 145/0 (اولویت چهارم) قرار دارد.
پرونده مقاله
در دهه اخیر بیشتر از قبل نیاز به یافتن راه حلی برای افزایش علاقه به حضور در مساجد می باشد. با مدرن شدن زندگی انسان، نیاز روحی انسان به عبادت پیش از قبل، انسان را نیازمند به حضور در مساجد کرده است. با وجود این انسان ها، کمتر از قبل علاقه به استفاده و ماندن در این فضاها د چکیده کامل
در دهه اخیر بیشتر از قبل نیاز به یافتن راه حلی برای افزایش علاقه به حضور در مساجد می باشد. با مدرن شدن زندگی انسان، نیاز روحی انسان به عبادت پیش از قبل، انسان را نیازمند به حضور در مساجد کرده است. با وجود این انسان ها، کمتر از قبل علاقه به استفاده و ماندن در این فضاها دارند. این پژوهش نخست به دنبال یافتن پاسخ این پرسش است که سلسله مراتب شکلی مساجد طی دوره قاجار در شیراز چیست؟ و دوم اینکه اصول طراحی عناصر کالبدی مسجد با تأکید بر سلسله مراتب شکلی به منظور افزایش حضور چیست؟ هدف این مقاله، یافتن اصولی برای طراحی مساجد با تأکید بر سلسله مراتب شکلی به منظور افزایش حضور است. به این منظور ابتدا با مطالعات میدانی و بررسی های کتابخانه ای به اصل سلسله مراتب در مساجد پرداخته شد. سپس پیشنهادهای طراحی با توجه به معیارهای بوم شناسی بصری که در مطالعات کتابخانه ای بدست آمده بود، تهیه شد. این پیشنهادها در قالب یک پرسشنامه در میان خبرگان به روش دلفی ارزیابی شد. سپس نتایج این پرسشنامه در نرم افزار SPSS v25 تحلیل شد تا رعایت یا عدم رعایت، میزان تأثیرگذاری و اهمیت راه کارهای پیشنهادشده در مساجد قاجار شیراز بررسی شود. با توجه به تجزیه و تحلیل های انجام شده در این پژوهش، تأثیرگذارترین راه کارهایی که می تواند سبب ایجاد سلسله مراتب شکلی، در نتیجه افزایش معنویت و علاقه به حضور در مساجد شود، راه حل هایی نظیر افزایش «عناصر الحاقی و تزیینی» و «شاخص تر کردن خطوط بام» در طراحی است.
پرونده مقاله
شهر دانایی از مفاهیم خلق شدهی هزارهی جدید است. هر چند نشانههایی از مفهوم شهر دانایی را میتوان تا یک دهه پیش نیز جستجو کرد، امّا از قرن بیست و یکم شهرهایی از گوشه و کنار جهان، به سوی مفهوم توسعهی دانایی محور تمایل پیدا کرده است. هدف از تحقیق حاضر ارزیابی و تحلیل می چکیده کامل
شهر دانایی از مفاهیم خلق شدهی هزارهی جدید است. هر چند نشانههایی از مفهوم شهر دانایی را میتوان تا یک دهه پیش نیز جستجو کرد، امّا از قرن بیست و یکم شهرهایی از گوشه و کنار جهان، به سوی مفهوم توسعهی دانایی محور تمایل پیدا کرده است. هدف از تحقیق حاضر ارزیابی و تحلیل میزان توانمندیهای مدیریتی و قابلیتهای تکنولوژیکی و زیرساختی شهر دانایی محور در شهر شیراز است که با استفاده از روش تحقیق میکس متد (کیفی و کمی) انجام گرفت. ابعاد و مولفههای شهر دانایی محور ابتدا از طریق بررسی کیفی (تحلیل محتوی) بر پایه مشخصههای کیفی پژوهش سنجیده شد و سپس با استفاده از تکنیک IPA (اهمیت و عملکرد) بررسی کمی نیز صورت گرفت. بعد از این بررسیها، اهمیت مولفههایی که در مرحله اول تحقیق شناسایی شدند تعیین گردید. با استفاده از بررسی دادهها، ماتریس اولویتبندی بهبود شاخصهای داناییمحور در شهر شیراز نیز مشخص گردید. هم چنین نتایج نشان داد که مهمترین اولویت شهر شیراز آگاهی و افزایش دانش شهروندان با وزن (158/.) است. از طرفی کاهش خدمات کاغذی با وزن (138/.) و افزایش خدمات آنلاین با وزن (112/.) به عنوان دومین و سومین اولویت با همدیگر همبستگی داشتند. علاوه بر این طی این مطالعه مشخص گردید که زیرساختهای آموزشی شهر شیراز از نظر اصول دانایی در وضعیت مناسبی قرار دارد.
پرونده مقاله
مسئله حملونقل همواره بهعنوان یکی از عمدهترین چالشهای شهري محسوب میشده است. رشد شتابان اقتصادي و جمعیتی شهرها، افزایش مالکیت خودروهاي شخصی، محدودیت زیرساختهاي حملونقل شهري، افزایش سفرهاي درونشهري و توسعه نامتناسب فضاهاي شهري، باعث افزایش معضلات ترافیکی در شهرها م چکیده کامل
مسئله حملونقل همواره بهعنوان یکی از عمدهترین چالشهای شهري محسوب میشده است. رشد شتابان اقتصادي و جمعیتی شهرها، افزایش مالکیت خودروهاي شخصی، محدودیت زیرساختهاي حملونقل شهري، افزایش سفرهاي درونشهري و توسعه نامتناسب فضاهاي شهري، باعث افزایش معضلات ترافیکی در شهرها میشود. امروزه جهت رهایی از این مشکلات و افزایش مطلوبیت و کیفیت زندگی در شهرها، توسعه فضاهاي شهري بر مبناي سیستم حملونقل عمومی شکل میگیرد. فواید TOD بهطور گستردهای اثبات شده است، از کاهش انتشار کربن گرفته تا دستیابی به طیف وسیعی از دیگر مزایای اقتصادی- اجتماعی ذاتی در شهرهای پایدار و زنده. افزایش مالکیت خودرو در شهر شیراز که جمعیت آن در سالهای بعد از انقلاب با رشد شدیدی روبرو شده است و همچنین تشدید استفاده از اتومبیلهای شخصی در این شهر باعث بروز مشکلات زیادی چون ترافیک شدید، بروز انواع آلودگیها از قبیل آلودگی هوا و آلودگی صوتی شد که این امر ضرورت توجه به توسعه حملونقلمحور را در این شهر آشکار ساخت و در پی این امر قطار شهری بهعنوان شیوه حملونقلی کارآمد مورد توجه قرار گرفت. هدف اصلی پژوهش حاضر، ارزیابی و تحلیل بافتهای شهری پیرامون ایستگاههای قطار شهری شیراز بر اساس معیارهای توسعه حملونقلمحور (TOD) است. محدوده مورد مطالعه، دو ایستگاه منتخب از خط یک قطار شهری شیراز، ایستگاههای میرزای شیرازی و نمازی است. در این تحقیق، ابتدا به شناسایی اصول توسعه با محوریت حملونقل عمومی پرداخته شده است. پس از آن، مشخصات محدوده مورد مطالعه با معیارهای توسعه حملونقلمحور و استانداردهای موسسه سیاستهای توسعه و حملونقل (ITDP ) ارزیابی گردیده و با استفاده ازSWOT به تجزیه و تحلیل ایستگاهها پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان میدهد ایستگاه میرزای شیرازی در وضعیت برنزی قرار دارد اما ایستگاه نمازی حتی در این وضعیت نیز قرار نمیگیرد. دسترسی به خدمات محلی، تراکم غیرمسکونی مناسب و گزینههای حملونقل در ایستگاههای مورد مطالعه از نقاط قوت این رویکرد است. معیار تراکم مسکونی در ایستگاهها پایین بوده و نیاز به افزایش دارد. یافتههای این تحقیق میتواند برای کمک به برنامهریزان در ارزیابی اقدامات انجام شده در توسعه ریلی درونشهری به کار گرفته شود.
پرونده مقاله