چارچوب فرآیند ادراکی متعالیه به منظور ادراک کیفیت زیباییشناسی فضا (برهمگذاری دیدگاه علوم جدید و حکمت متعالیه)
محورهای موضوعی : جایگاه حکمت علمی اسلام در خلق آثار شهرسازی و معماری
سارا دانشمند
1
*
,
کاوه فتاحی
2
1 - استادیار گروه معماری، دانشگاه شیراز، شیراز، ایران
2 - استادیار بخش معماری، دانشگاه شیراز، شیراز
کلید واژه: کیفیت زیباییشناسی فضا, اتمسفر, الگوی زیباییشناسی ادراک, حکمت متعالیه ملاصدرا, فرآیند ادراکی متعالیه,
چکیده مقاله :
در حوزه هنر و معماری، کیفیت زیباییشناسی به عنوان یکی از انواع کیفیت ها، در تحقیقات قدیم و جدید مورد توجه بوده است. هرچند امروزه در مطالعات شهرسازی و معماری در مورد شناخت کیفیت زیباییشناسی فضا و چگونگی ادراک آن با استفاده از عبارت اتمسفر، تلاش هایی انجام گرفته است اما در متون حکما و فلاسفه اسلامی رساله جداگانهای در این باب نوشته نشده و محققین در متون قدیم و جدید از عبارات متعدد و گاه ناهمخوان بهره گرفتهاند. همچنین در بیان فرآیندهای ادراکی آن نیز اتفاق نظری صورت نگرفته است. از اینرو پژوهش با تکمیل مراحل و عبارات به کار رفته در علوم جدید با کمک حکمت متعالیه ملاصدرا، به معرفی چهارچوب فرآیند ادراکی متعالیه و بیان جزییات آن میپردازد. مطالعه به روش توصیفی- تحلیلی، در ابتدا به توصیف دیدگاه سه نسل از نظریه پردازان و در ادامه به تحلیل آنها و در نهایت به برهمگذاری دیدگاه محققین جدید و حکمت متعالیه ملاصدرا میپردازد تا چهارچوب ابتکاری جامعی که در برگیرنده تمامی دیدگاه هاست ارائه دهد. نتایج کار شامل شناسایی 5 عمق برای فرآیند ادراکی، ارائه یک الگوی سه گانه برای بیان کیفیت فرآیند ادراکی با عبارات به کار رفته محققین پیشین و نیز استخراج چهارچوب فرآیند ادراکی متعالیه است. این چهارچوب قابلیت تحقیق در زمینه بین رشتهای را افزایش میدهد و از آنجا که دامنه لغات برای ارتباط دهی علوم مختلف گسترده است، بستری برای هماهنگی فرآیندهای ادراکی از دیدگاه علوم مختلف ایجاد میکند
In the field of art and architecture, aesthetic quality as one of the types of qualities has been considered in old and new researches. Although today, in the studies of urban planning and architecture, efforts have been made to understand the aesthetic quality of space and how to perceive it using the term atmosphere, but in the texts of Islamic sages and philosophers, no separate treatise has been written on this topic, and researchers in the old texts and the new ones have used many and sometimes inconsistent expressions. Also, no consensus has been reached in expressing its perceptual processes. Therefore, the research introduces the framework of transcendent perceptual process and its details, by correlating the expressions used in modern sciences and Islamic sciences with the help of Mullah Sadra's Transcendent Theosophy. The descriptive-analytical study first describes the viewpoints of three generations of theorists, then analyses them, and finally combines the viewpoints of new researchers and the Transcendent Theosophy to provide a comprehensive innovative framework. The results of the work include the identification of 5 depths for the perceptual process, providing a triple model to express the quality of the perceptual process with the terms used by previous scholars, and also extracting the framework of the transcendent perceptual process. This framework increases the ability of research in the interdisciplinary field, and where the range of words for communicating different sciences is wide, it creates a platform for the coordination of perceptual processes from the perspective of different sciences.
اشتگ، لیندا و اگنس ون دن برگ و جودی دگروت (2012) مفاهیم پایه در روانشناسی محیطی، ترجمه سپیده برزگر، آناهیتا شهپری، فکر نو.
ادلمن، جرالد (1387) زبان و آگاهی، ترجمه رضا نیلی پور، تهران، نیلوفر.
اردلان، نادر و لاله بختیار (1973) حس وحدت: سنت تصوف در معماری ایرانی، ترجمه ونداد جلیلی، 1391، موسسه علم معمار رویال.
الکساندر، کریستوفر (1977) زبان الگو: شهرها، ترجمه رضا کربلایی نوری، 1387، مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری.
پالاسما، یوهانی (2005) چشمان پوست با مقدمهای تحلیلی بر فلسفه موریس مرلوپونتی و معماری، ترجمه علیرضا فخر کننده و سارا گلمکانی، 1398، تهران، چاپ چهارم، زمستان، چشمه.
تابعی، ضیاء الدین (1399) «نگاهی آینده پژوهانه به تحول و تعالی دانش سلامت»، ارائه پاورپوینت.
حسن زاده آملی، حسن (۱۳۷9) هزار و یک کلمه، ۷ ج، قم- ایران، بوستان کتاب قم.
دانشنامه نروتکچر، گروه نروتکچر، آزمایشگاه تخصصی (تک- لب) دانشکده هنر و معماری دانشگاه شیراز.
راپاپورت، آموس (1990) معنی محیط ساخته شده: رویکردی در ارتباط غیر کلامی، ترجمه فرح حبیب، 1392، شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری.
زومتور، پیتر (2006) اتمسفر، ترجمه ع. اکبری، 1394، تهران، پرهام نقش.
سامه، رضا (1397) «تأملی بر مفهوم کیفیت در معماری»، فصلنامه اندیشه معماری، سال دوم، شماره سوم، بهار و تابستان، 64-44.
سیلی، ویلیام و ج. آنجان چترجی و ج. گابریل استار و آرکادی پلوتنیتسکی و کاترین ز. الگین (2014) زیباییشناسی تجربی، عصب زیباییشناسی، علم، در دانشنامه زیباییشناسی اکسفورد، ترجمه امیر عباس زارعی، تهران، فرهنگستان هنر.
شاهچراغی، آزاده و علیرضا بندرآباد (1399) محاط در محیط: کاربرد روانشناسی محیط در معماری و شهرسازی، سازمان جهاد دانشگاهی تهران، چاپ چهارم، پاییز.
صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم (1378) الاسفار الاربعه، ترجمه محمد خواجوی، تهران، مولی.
گلکار، کوروش (1387) «محیط بصري شهر؛ سیر تحول از رویکرد تزیینی تا رویکرد پایدار»، علوم محیطی، (4)5، تابستان، 95-114.
لاکست، ژان (2004) فلسفه هنر، ترجمه محمد رضا ابوالقاسمی، 1392، ماهی.
لیمن، الیور (2004) درآمدی بر زیباییشناسی اسلامی، ترجمه محمد رضا ابوالقاسمی، 1393، ماهی.
نصر، سید حسین (1389) هنر و معنویت اسلامی، ترجمه رحیم قاسمیان، تهران، حکمت.
نوربرگ شولتز، کریستیان (1984) مفهوم سکونت: به سوی معماری تمثیلی، ترجمه محمودامیر یاراحمدی، 1381، تهران، آگه.
Antonovsky, A. (1996) The salutogenic model as a theory to guide health promotion. Health Promotion International, 11 (1). Baars, Bernard j. ; Gage, Nicol M. (2013) Fundamentals of Cognitive Neuroscience: A beginners Guide, Elsevier Inc.
Bartlett, F.C. (1932) Remembering: A study in experimental and social psychology. Cambridge, England: Cambridge University Press.
Bohme, G. (2013) “The art of the stage set as a paradigm for an aesthetics of atmospheres”. International Journal of Sensory Environment, Architecture and Urban Space.
Chatterjee, A. (2014) The aesthetic brain: How we evolved to desire beauty and enjoy art. New York: Oxford University Press. Dittmar, H. (2004) “Are you what you have?” The psychologist, 17 (4), 206-210.
Encyclopedia of the Sciences of Learning (2011) Perception in: Seel, Norbert M. (Eds.) Springer US. Page 2576.
Fogg, B. J. (2003) Persuasive technology: Using computers to change what we think and do. San Francisco: Morgan Kaufman. Gibson, J. (1979) An Ecological Approach to Visual Perception. Boston: Houghton Miffin.
Ham, J., Midden, C., & Beute, F (2009) “Can ambient persuasive technology persuade unconsciously? Using subliminal feedback to influence energy consumption ratings of household appliances”. Conference proceedings of persuasive 2009. Claremont, USA. (pp. article no. 29).
Hillier, Bill, Hanson, Julienne (1989) The social logic of space. Cambridge University Press.
Kaplan, S. (1995) “The restorative benefits of nature: Towards an integrative framework”. Journal of environmental psychology, 15. 169-182.
Lindenberg, S., & Steg, L. (2007) “Normative, gain and hedonic goal frames guiding environmental behavior”. Journal of Social Issues, 65 (1), 117-137.
Mehrabian, A., & Russell, J. A. (1974) An approach to environmental psychology: the MIT Press.
Pan, Xiaoshan; Han, Chuck; Law, Kincho H. (2006) “A Computational Framework to Simulate Human and Behaviors for Egress Analysis”, ICCCB, egress publications. http://eil.stanford.edu/egress/publications/ICCCB_paper.pdf.
Reed, H., English, B. (2000) The Intuitive Heart: How to Trust Your Intuition for Guidance and Healing, Are Pr Publication. Russell, J. A. (1980) “A circumplex model of affect”. Journal of personality and social psychology, 39 (6), 1161.
Russell, J. A., & Pratt, G. (1980) “A description of the affective quality attributed to environments”. Journal of personality and social psychology, 38 (2), 311.
Ulrich, R.S., Simons, R. F., Losito, B. D., Fiorito, E., Miles, M. A., & Zelson, M. (1991) “Stress recovery during exposure to natural and urban environments”. Journal of environmental psychology, 11 (3), 201-230.
van der Voordt, D., & van Wegen, H. (2005) Architecture in Use (1st Ed.) Routledge. https://doi.org/10.4324/9780080490472. Wigley, M. (1998) “The Architecture of Atmosphere”. Daidalos 68, 18-26.
Wilson, E.O. (1984) Biophilia. Cambridge. MA: Harvard University Press.
https://www.6seconds.org/2017/05/15/emotion-feeling-mood.
https://www.slideshare.net/MeghanFraley/what-is-psychology-an-introduction.
فصلنامه علمي «مطالعات شهر ایرانی- اسلامی»
شماره پنجاهم، زمستان 1401: 32-17
تاريخ دريافت: 17/03/1402
تاريخ پذيرش: 23/07/1402
نوع مقاله: پژوهشی
چارچوب فرآیند ادراکی متعالیه به منظور ادراک کیفیت زیباییشناسی فضا
(برهمگذاری دیدگاه علوم جدید و حکمت متعالیه)
سارا دانشمند*1
کاوه فتاحی**
چکیده
در حوزه هنر و معماری، کیفیت زیباییشناسی به عنوان یکی از انواع کیفیت ها، در تحقیقات قدیم و جدید مورد توجه بوده است. هرچند امروزه در مطالعات شهرسازی و معماری در مورد شناخت کیفیت زیباییشناسی فضا و چگونگی ادراک آن با استفاده از عبارت اتمسفر، تلاش هایی انجام گرفته است اما در متون حکما و فلاسفه اسلامی رساله جداگانهای در این باب نوشته نشده و محققین در متون قدیم و جدید از عبارات متعدد و گاه ناهمخوان بهره گرفتهاند. همچنین در بیان فرآیندهای ادراکی آن نیز اتفاق نظری صورت نگرفته است. از اینرو پژوهش با تکمیل مراحل و عبارات به کار رفته در علوم جدید با کمک حکمت متعالیه ملاصدرا، به معرفی چهارچوب فرآیند ادراکی متعالیه و بیان جزییات آن میپردازد. مطالعه به روش توصیفی- تحلیلی، در ابتدا به توصیف دیدگاه سه نسل از نظریه پردازان و در ادامه به تحلیل آنها و در نهایت به برهمگذاری دیدگاه محققین جدید و حکمت متعالیه ملاصدرا میپردازد تا چهارچوب ابتکاری جامعی که در برگیرنده تمامی دیدگاه هاست ارائه دهد. نتایج کار شامل شناسایی 5 عمق برای فرآیند ادراکی، ارائه یک الگوی سه گانه برای بیان کیفیت فرآیند ادراکی با عبارات به کار رفته محققین پیشین و نیز استخراج چهارچوب فرآیند ادراکی متعالیه است. این چهارچوب قابلیت تحقیق در زمینه بین رشتهای را افزایش میدهد و از آنجا که دامنه لغات برای ارتباط دهی علوم مختلف گسترده است، بستری برای هماهنگی فرآیندهای ادراکی از دیدگاه علوم مختلف ایجاد میکند.
کلیدواژه ها: کیفیت زیباییشناسی فضا، اتمسفر، الگوی زیباییشناسی ادراک، حکمت متعالیه ملاصدرا، فرآیند ادراکی متعالیه.
مقدمه
از گذشتههای دور واژه کیفیت در ارتباط دوسویه بین انسان و محیط از ارزش بالایی برخوردار بوده است. از نظر واژهشناسی، معادل لاتین "کیفیت"، واژة «کوالیتی»2 ترجمه از واژة «کوالیتاس» یونانی است که خود از «کوالیس» به معنای چگونه ترکیب یافتن از یک طبقه، ماهیت یا نوع ریشه گرفته است. (بیلینگز، 1993: 1). از دید محققان علوم مختلف (افلاطون، ارسطو، فیلیپ کراس بای، برکلی، دکارت، لایپنیتز، کانت و...) مقوله کیفیت اقسام متفاوت دارد و با عناوین کیفیت عینی و ذهنی، کیفیت مطلوبیت و ظرفیتی، کیفیت درونی و بیرونی، کیفیت اولیه و ثانویه و همچنین کِیف شناخته میشوند. (سامه، 1386) متداول ترین عناوین کیفیت در معماری که با عنوان کیفیات معمارانه نیز شناخته میشوند، کیفیت فنی، کیفیت عملکردی، کیفیت اقتصادی و کیفیت زیباییشناسی هستند (وورت و وگن، 2005). در این میان، کیفیت زیباییشناسی در ارتباط با فضا با عنوان «کیفیت زیباییشناسی فضا» نامیده میشود و چگونگی ادراک آن توسط مخاطب و شناخت فرآیند ادراکی آن بسیار مورد توجه است.
بنابر پیشینه مطالعات در زمینه معماری و هنر اسلامی، از نظر تئوری از دیرباز مبحث زیباییشناسی جز در موارد معدودی به طور مستقل مورد توجه اندیشمندان اسلامی قرار نگرفته است (ابن هیثم، ابن سینا، غزالی، ملاصدرا و...) و برای درک کیفیت زیباییشناسی فضا از دیدگاه اسلامی باید به آثار فیلسوفان مشائی (لیمن، 2004 و نصر، 1389) و سنتهای شفاهی نسل به نسل منتقل شده در هنر و معماری (آثار حافظ، سعدی، فردوسی، دهلوی، دهخدا و...) مراجعه کرد. اما به منظور بیان چگونگی ادراک کیفیت زیباییشناسی، نظریات مختلفی در متون اسلامی از جمله حکمت متعالیه ملاصدرا، برای شناخت فرآیندهای ادراکی نفس و تقدم و تأخر آنها ارائه شده است.
نظریات جدید نیز با عبارات متفاوتی بر وجود مراحل مختلف در این فرآیند ادراکی تأکید دارند: در ابتدا «زیباییشناسی تک حسی» با محوریت بصری در اولویت بود (مارک وایگلی، 1998). پس از آن، به «زیباییشناسی چند حسی» بدل شد. (نوربرگ شولتز، 1984، هرمن اشمیتز3، 1993، کریستوفر الکساندر، 1977 و یوهانی پالاسما، 2005) گرچه این زیباییشناسیها حس محورند اما برای بیان کیفیت فضا از حیطه «دریافت حسی»4 باید به حیطه «احساس»5 و «ادراک عاطفی»6 وارد شوند. امروزه با پیشرفت «علوم زیستی و ژنتیکی» و «علوم اعصاب و روان» اذعان میشود که کیفیت زیباییشناسی فضا علاوه بر ادراک حسی به ادراک ذهنی و ادراک ارزیابانه (هیجانی) از فضا نیز وابسته است و هر یک از محققین با توجه به دامنه تحقیق و امکانات در دسترس خود به بخشی از این فرآیندهای ادراکی پرداختهاند (زومتور، 2006، بوهمی، 2013، آنتونوفسکی، 1996، اولریخ، 1991، کاپلان، 1995، دیتمار، 2004و راپاپورت، 1990) اخیرا نیز در پی شناخت ادراک جامع اقداماتی صورت گرفته است (جگر و همکاران، 2000، هیلیر و هنسون، 1989، ویلیام سیری و همکاران، 2014 و چترجی، 2014)
گرچه برخی سعی کردهاند یک الگو برای کیفیت ادراک فضا از طریق این فرآیندهای ادراکی ارائه کنند. اما با عبارات متعدد و گاه ناهمگون محققین، تا کنون چهارچوبی برای فرآیند ادارکی جامع که دیدگاه ادراکی محققین اسلامی و جدید را در برداشته باشد، ارائه نشده است. از اینرو تحقیق حاضر، با تمرکز بر حکمت متعالیه ملاصدرا سعی در معرفی چهارچوب فرآیند ادراکی متعالیه دارد. در خلال گامهای پژوهش، وجوهی به ذهن نویسندگان رسیده است که در قالب عبارات «محقق- ساخت»7 برای دسته بندی اعماق ادراک در تحقیقات پیشین به کار رفته و با یک نوآوری به چهارچوب اضافه شده است. پژوهش بر مبنای پرسشهای زیر گامهای خود را شکل میدهد:
1- چهارچوب ادراک کیفیت زیباییشناسی فضا از دیدگاه محققین چیست؟
2- چه الگوی زیباییشناسی در «فرآیند ادراکی ارتباط با محیط» از دیدگاه علوم جدید به چشم میخورد؟
3- چگونه میتوان با بر همگذاری دیدگاه ملاصدرا و دیدگاه نظریه پردازان جدید، چهارچوب فرآیند ادراکی متعالیه را ایجاد کرد؟
در پاسخ به سؤالات، پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی گامهای سه گانه خود را شکل میدهد. در گام اول به توصیف دیدگاه سه نسل از نظریه پردازان و در گام دوم به تحلیل آنها پرداخته میشود و در گام آخر دیدگاه و عبارات محققین جدید با دیدگاه و عبارات حکمت متعالیه ملاصدرا برای ساخت چهارچوب فرآیند ادراکی متعالیه برهمگذاری میشود.
مبانی نظری در مورد ادراک کیفیت زیباییشناسی فضا
نظریه پردازان مختلفی در پی تعریف بالاترین کیفیت زیباییشناسی فضا (کیفیت برتر) با نامهای متفاوت بودهاند و هر یک با توجه به رویکرد انتخابی خود و تکنولوژیهای روز در دسترس خود، به بخشی از این کیفیت برتر در تحقیقات خود اشاره میکنند. میتوان دیدگاه آنان را بدینگونه تفکیک کرد:
نظریه پردازان نسل اول و نظریات احساسی محیط
این افراد به دو دسته قابل تفکیکند:
الف: به عناصر کالبدی فضا به عنوان محرک محیطی اشاره میکنند و ادراک عینی کیفیت فضا را مورد سنجش «احساسی» قرار میدهند و عنوان میکنند که این کیفیتها توسط هر یک از حواس قابل بیان هستند. این نگرشهای یک جانبه به کیفیت فضا را میتوان در مطالعات مارک وایگلی (1998) دید.
ب: به حضور فضای چند حسی اشاره میکنند و حوزه تحقیق خود را علاوه بر «عواطف متاثر از محیط بیرونی» به «عواطف درونی شخص» و ترکیب آنها نیز معطوف میکنند. آنها باور دارند که دریافت حسی تک تک حواس توانایی بیان چگونگی ادراک کیفیت فضا را ندارد، بلکه انسان در یک موقعیت ادراک چند حسی کیفیت فضا را درک میکند. تعاریفی از این ادراک چند حسی در احساس جسمانی8 هرمن اشمیتز (1993) و روح مکان9 شولتز (شولتز، 1984)، زبان الگوی الکساندر (الکساندر، 1977) و معماری چند حسی پالاسما (پالاسما، 2005) ارائه شده است.
نظریه پردازان نسل دوم
نظریات احساسی- ادراکی (ادراک عاطفی)
در ادامه تحقیقات محققین نسل اول، محققینی قرار دارند که در تلاش برای ارائه چهارچوبی جهت بیان این ادراک «چند حسی» (عاطفی) هستند. این محققین عنوان میکنند کیفیت فضا با دریافت حسی قابل بیان نیست، بلکه احساسات به واسطه حواس انسان دریافت میشوند و به مغز فرستاده و ادراک میشوند و آنچه شخص متوجه میشود و به بیان میآورد، یک «ادراک چند حسی (عاطفی)» است. محرابیان، راسل و پرات با بیان «صفات عاطفی توصیفگر مکان»، عملا به نسل دوم نظریه پردازان تبدیل شدهاند. (محرابیان و راسل، 1974)، (راسل، 1980)، (راسل و پرات، 1980) در ادامه تلاش نسل دوم، نظریه پردازان از مقولهای به نام «اتمسفر» و چگونگی ادراک آن در تعریف «کیفیت مکان» نام میبرند و به ارائه کیفیت مکان احساسی- ادراکی (عاطفی) میپردازند. زومتور (1394)، بوهمی (2013)، گیبسون (1979) و... را میتوان در این دسته قرار داد (اشتگ و همکاران، 2012: 66-62).
نظریات ادراکی- شناختی
این محققین از مرحله ادراک عاطفی محیط فراتر میروند و به سطح بالاتری از ادراک محیط که بر اثر شناخت محیطی حاصل میشود، اشاره میکنند. این افراد مقوله ادراک کیفیت مکان را در دایره شناخت ایجاد شده به عناصر محیطی دنبال میکنند. از نظریات مهمی که در زمره این دسته قرار میگیرند، رویکرد سالتوژنیکِ آنتونوفسکی (1996)، نظریه کیفیت برتر (کانسینیتاس10 )، رویکرد بایوفیلیکِ ویلسون (1984)، رویکرد «محیطهای ترمیمی»11 با دو نظریه بهبود اضطراب (اولریخ، 1991) و بازسازی تمرکز (کاپلان، 1995) هستند.
نظریات شناختی- معنایی
این دسته از محققین به شناخت و معنای محیط اشاره میکنند. از دید آنها "محیط هرگز خنثی نیست... [و] نشانه هایی از خود ارسال میکند که بر آرمانها و رفتارها تأثیر میگذارد. نشانههای محیطی تأثیر بسزایی بر رفتارهای هنجاری دارند". (اشتگ و همکاران، 2012: 158) رویکردهای نشانهشناسی و نمادشناسی را در تحقیقاتشان میتوان دید. مانند: نظریه رفتار برنامه ریزی شده (آجزن، 1985)، نظریهها و الگوهای مرتبط با عواطف و احساسات مانند نظریه معنای داراییهای مادی (دیتمار، 2004) و نظریه «چهارچوب بندی آرمان ها»12 (لیندربرگ و اشتک، 2007).
نظریات معنایی- زیباییشناسی (رفتارگرایان)
این محققین به معنای حاصل از مواجهه رفتاری شخص با محیط اشاره میکنند (اردلان و بختیار، 1973). در کتاب معنی محیط ساخته شده، تأکید راپاپورت بر رفتار جهت به دست آوردن معنا موجب شده است تا استفاده از این رویکرد از طریق مشاهده مستقیم در محیطها و نظام ها، مشاهده علائم موجود در آنها و چگونگی تعبیرشان توسط استفاده کنندگان و طراحان امکان پذیر باشد.از دید او معنای محیط توسط ادراک متعادل ما بین استفاده کنندگان و طراحان فضا در زمانی که زیباییشناسی اثرگذار و برتری که همه را تحت سلطه قرار دهد، در محیط وجود داشته باشد، حاصل میشود (راپاپورت، 1990). آنچه به عنوان «قرارگاه رفتاری» نیز خوانده میشود در این حوزه معنایی قرار میگیرد (بارکر، 1968).
نظریات نسل سوم: [به سمت] نظریات زیباییشناسی متعالی
نظریه پردازان این نسل معتقدند که در تمامی مدت زمان ارتباط با محیط نوعی ادراک از نازل ترین سطح آن تا کامل ترین سطح آن اتفاق میافتد که باعث واکنش حسی، ادراکی، شناختی، معنایی و رفتاری میشود و برای شناخت الگوی این ادراک تلاش هایی صورت گرفته است:
الگوسازی عامل مبنا
این محققین که معنای محیط را در رفتار استفاده کنندگان از آن میجویند، در سده اخیر به دنبال شبیه سازی نظامهای محیطی و اجتماعی با کمک الگوسازیهای «عامل مبنا»13 هستند و محیطی را از نظر کیفی برتر میدانند که بین عاملهای دخیل در آن تعادلی برقرار باشد و در پی دستیابی به یک الگوی پنهان برای «کیفیت برتر» محیطند از جمله (مالز و مارتینز، 2008)، (شوارتز و ارنست، 2009)، (جَگِر و همکاران، 2000) و (هیلیر و هنسون، 1989).
نظریات عصب زیباییشناسی
در دهه اخیر به مدد پیشرفت تکنولوژی سنجش «الگوی زیباییشناسی برتر» نه از طریق الگوهای رفتاری بلکه از طریق سنجشهای عصبی و با عنوان «عصب زیباییشناسی » در «علوم اعصاب» مورد توجه قرار گرفته است. شناخت الگوی زیباییشناسی متعارف برای فعالیت بخشهای مختلف مغز و نیز تغییر الگوی موجود به سمت الگوی متعارف، مواردی است که در این نوع زیباییشناسی به آن توجه میشود (ویلیام سیری و همکاران، 2014)، (چترجی، 2014).
فن آوریهای مداخله گر و یا مشوق
- برای عمق بخشیدن به ارتباط انسان و محیط و رسیدن به آخرین زنجیره این فرآیند، استفاده از فن آوریهای مشوق در ضمن مواجهه با فضا دنبال میشود (فاگ، 2003)، (هام، میدن و بوت، 2009). سیستمهای هوشمند و آنچه «ابزار صوتی و تصویری»14 خوانده میشود نیز جزء این دسته فن آوریها به شمار میروند.
به عنوان جمعبندی، همه نظریاتی که در ابتدا مطرح شد، در فرآیند ارتباط با محیط، به یک زیباییشناسی محدود و یک رفتار محدود محدود بسنده کردهاند. به تدریج محققین به این نتیجه رسیدند که علاوه بر احساس اولیه متبادر شده از حواس 5 گانه انسان، به بحث ادراک، عواطف، شناخت، معنا و رفتار هم وارد شوند و «کیفیت مکان» را از جریان اثرگذاریِ این عوامل دنبال کنند و بدین شیوه راهی به سمت آنچه زیبایی برتر (متعالی) محیط قلمداد میشود پیدا کنند.
بحث در مورد چگونگی ادراک کیفیت زیباییشناسی فضا (اتمسفر) از دیدگاه محققین نسل سوم
محققین نسل سوم که در پی شناخت جامع از فرآیند ادراکی حین تعامل با محیط هستند، سعی در تفکیک فرآیندهای ذهنی شخص در تعامل با محیط کردهاند و آن را به تمام زمان مواجهه با محیط تسری دادهاند. همچنین در مورد عوامل اثرگذار دیگر و تقدم و تأخر آنها و نیز خطی و غیر خطی دیدن فرآیند ادراک نظرات مختلفی عنوان شده است (1). از جمله:
- نظریه رفتارِ درمانی- شناختی15 آرون بِک16، از ارتباط بین رفتار و شناخت و احساس میگوید. همچنین دیگر شاخههای این نظریه از ارتباط بین دیگر عوامل اثر گذار در ادراک محیط سخن میگویند و همگی بر هم عرضی برخی عوامل و غیر خطی بودن فرآیند ادراک تاکید دارند. این دسته از تحقیقات سعی کردهاند در نمودارهای مختلفی رابطه غیر خطی بین عوامل را نشان دهند.
- کتاب دانشنامه نروتکچر، به بیان دانشنامه علوم یادگیری، فرآیند ادراک را شامل «وجود توانایی ادراک حسی توسط توانایی درونی بدن، «احساس»، «عاطفه» و «معنا» میداند. در این نگاه ادراک فرآیندی است که طی آن اطلاعات حاصل از محیط توسط حواس شناسایی و در مغز به تجربه معناداری تبدیل میشوند (دانشنامه علوم یادگیری، 2011: 2576).
- در کتاب «زبان و آگاهی» از حیث سازوکارهای مغز، مقوله بندی ادراکی در نتیجه برهم کنش بین دستگاههای حسی و حرکتی است (ادلمن، 2004: 80) که در ساختاری پویا از دادههای حسی تا خلق معنا، قابل بازشناسی است.
- در کتاب دانشنامه زیباییشناسی اکسفورد در بررسی [چگونگی ادراک محیط] و واکنشهای عصبی حاصل از آن از دیدگاه علوم اعصاب عنوان شده است که سامانههای عصبی مربوط به زیباییشناسی [الگوهای عصبی] را میتوان حول یک سه گانه بنیادی سامان داد و بررسی کرد: احساسات17، عواطف18 و معنا (سیلی، 2014).
- در کتاب «مبانی علوم اعصاب شناختی»19، «برنارد بارز» عنوان میکند که آنچه «هیجان» نامیده میشود، «پاسخ به محرکی» است که 4 ویژگی یا سطح در درون آن وجود دارد. این چهار مرحله یا سطحِ هیجان را «انگیختگی»20، «عاطفه»، «اثر»21، «وضع خلقی/ خلق و خوی»22 مینامد (بارز، 2012). انگیختگی و اثر، آستانههای بالا و پایین هیجان هستند و این هیجان در صورت تکرار و تجربه به مرور زمان به یک خلق و خو میانجامد:
1- در مرحله اول و در اولین مواجهه با محیط یک سری «فکر و پردازش» در پس زمینه ذهن اتفاق میافتد که شخص را در سطح «انگیختگی» قرار میدهد و باعث آزاد شدن آدرنالین میشود [و شخص پس از این مرحله، بر اساس موقعیتی که در آن قرار دارد، آزاد شدن آدرنالین را به عشق، ترس و ... تعبیر میکند. بنابراین «انگیختگی» خنثی است و در مواجهه با نوع محیط و محرکهای آن، معانی هیجانی مختلفی (ترس و عشق و...) میتواند پیدا کند.]
2- [در مرحله دوم، «جنبه ادراک شده هیجان» (معانی هیجانی ادراک شده) که «اثر» نامیده میشود، ظهور مییابد و] شامل احساس کردنها (احساس ترس، خشم، عشق و... کردن) است.
3- در مرحله سوم، «پاسخهای رفتاری» (مانند تند راه رفتن، بالا بردن تون صدا، یا عوض کردن لحن صحبت یا تکان دادن دستها به طریق خاصی) دیده میشود، [که در طولانی مدت، در ایجاد خلق و خوی شخصی اثرگذار است].
4- در مرحله آخر، «پاسخهای فیزیولوژیک» به وجود میآیند (مانند بالا رفتن ضربان قلب، یخ کردن یا عرق کردن دست)، [برخی از علایم فیزیولوژیکیِ افرادِ با خلق و خوهای متفاوت، پس از پاسخهای رفتاری آنها میتواند رخ دهد].
- «میخاییل میلر»23 تفاوت بین «عواطف»، «احساسات» و «خلق و خوی» را در عامل «زمان» میداند24. از دید او «عواطف» مواد شیمیایی منتشر شده، در پاسخ به تفسیر ما از یک محرک خاص اند. «احساسات»، با شروعِ «یکپارچه کردن»25 «عاطفه»، فکر کردن در مورد آن و «غوطه ور شدن در آن» ایجاد میشود. «خلق و خوی ها» کلی ترند. به یک حادثه خاص وابسته نیستند، بلکه مجموعهای از «درون گذاشتها»26 هستند که میتوانند دقیقه ها، ساعتها و حتی روزها دوام بیاورند. (https://www.6seconds.org/2017/05/15/emotion-feeling-mood/)
- در مطالعه دیگری از «پن و همکاران» برای ارتباط انسان با محیط یک فرآیند خطی به نام «عامل خود مختار»27 معرفی میشود که شامل «سیستم ادراک» (قوای بدن و حسگرهایی که دادههای حسی را دریافت میکنند)، «سیستم رفتار» («مغز» و تصمیم گیریهای آن) و « سیستم موتور» («فعال کننده ها» یا عناصر حرکتی مانند عضلات و...) است. عنوان شده که "هر عامل (انسان)، موقعیت و محیط را حس میکند، تصمیم میگیرد و در تطابق با «مدل رفتاریِ»28 خود، کنش/ واکنش نشان میدهد." (پن و همکاران، 2006: 4)
- گلکار (1387) جایگاه منظر شهری را در تعامل بین انسان و محیط با این مراتب بیان میکند: 1- ادراک: «منظر عینی»29 گوردن کالن، 2- شناخت: «منظر ذهنی»30 کوین لینچ، 3- ارزیابی: «منظر ذهنی –ارزیابانه»31 جک نسر، 4- رفتار انسانی : واکنش رفتاری انسان حاصل از سه مرحله فوق.
- کتاب محاط شده در محیط، ارتباط با محیط را در زنجیره عوامل «احساس»، «ادراک»، «شناخت»، «معنی» و «زیباییشناسی» دنبال میکند که با قرارگیری شخص در هر مرحله از این زنجیره، رفتار محیطی خاصی از او سر میزند. (نمودار1)
|
| ||
نمودار 1- فرآیند ارتباط با محیط (شاهچراغی، 1399: 138)
- در مطالعات فرآیند ذهنی و با تطابق آن با تحقیق حاضر میتوان عنوان کرد که فرآیند هایی که در مواجهه با محیط در مغز شکل میگیرد شامل ادراک، شناخت (حافظه، تفکر، ایده پردازی، تصویر سازی)، تجربه (باور، منطق پردازی)، رفتار فضایی (حضور فعال شخص در فضا) و در نهایت به وجود آمدن عواطف است. (تصویر1) تصویر 1 : فرآیند ذهنی (https://www.slideshare.net/MeghanFraley/what-is-psychology-an-introduction)
|
|
یافتهها
تبیین یافتهها با کمک فرآیندهای ارتباط با محیط
با برهمگذاری عوامل مطالعات پیشین، خصوصاً مطالعه شاهچراغی (1399) و فرآیند ذهنی، فرآیند ذهنی ادراک اتمسفر یک فضا را میتوان بازترسیم کرد و اعماق آن را شناخت.
جمعبندی و تحلیل فرآيندهای ذهنی ادراک اتمسفر فضا
در ارتباط بین انسان و محیط، وجه مشترک مطالعات در این است که فرآیند ذهنی ادراک اتمسفر فضا زنجیره بسته ایست که تسلسل دارد و چند عمق را نشان میدهد.
با قرارگیری فرد در محیط این «زنجیره بسته فرآیند ادراکی» شکل میگیرد که بر خلاف فرآیند شاهچراغی، گاه حلقههای کم و گاه حلقههای زیادی دارد: گاه در مواجهه کوتاه مدت انسان با محیط، تنها با حس کردن محیط، رفتار شکل میگیرد؛گاه در یک تجربه بلندمدت پس از درک معنی محیط و زیباییشناسی آن، رفتار صورت میگیرد. بنابراین در کوتاه مدت، رفتار با طی حلقههای اولیه زنجیر هم اتفاق میافتد. اما چنانچه محیط اثرگذارتر باشد میتواند مدت زمان بیشتری شخص را در خود نگه دارد و «رفتار شخص» را از اثرات شناختی، معنایی و زیباییشناسی نیز بهره مند سازد. نمودار 2 فرآیندهای ادراکی ارتباط با محیط را با توجه به عوامل شاهچراغی به گونهای جدید ترسیم کرده است. |
نمودار 2- فرآیند ابتکاری ارتباط با محیط |
می توان این تسلسل را به صورت جزیی تر در فرآیند ذهنی نیز مشاهده و با یک نوآوری، 5 عمق ارتباط با محیط برای آن تعریف کرد و مجموع دیدگاه نظریه پردازان را در این چهارچوب محقق ساخت قرار داد. (جدول 1) این فرآیند، چرخشی است. ابتدا و انتهای این جدول با حلقه emotion روی هم مینشینند و زنجیره چرخشی را شکل میدهند.
جدول 1: جمعبندی فرآیند ذهنی ادراک اتمسفر فضا از دیدگاه نظریه پردازان نسل سوم و بیان 5 عمق برای آن
تسلسل مراتب | مجموع دیدگاه نظریه پردازان | فرآیند ذهنی | نام اعماق |
عمق 1: از لحظه مواجهه با فضا تا ادراک محیط | قبل از مواجهه با محیط، عواطف اولیه شخص که با اوست را بررسی میکنند. | Emotion | عمق دریافت حسی |
عمق 2: از ادراک محیط تا شناخت محیط | به چگونگی تعامل ادراکی اولیه با محیط میپردازند. در این عمق اولین ادراک، ناشی از دریافتهای حسی اولیه صورت میگیرد. «ادراک عینی» فضا حاصل آن است. | Perception
| عمق تعامل عاطفی |
عمق 3: از شناخت تا معنی | به تطابق شناختی ذهن شخص با عناصر محیطی اشاره میکنند. «ادراک ذهنی» از فضا، حاصل این عمق از ادراک است. | Memory | عمق تطابق شناختی |
Thinking | |||
Ideation | |||
Imagination | |||
عمق 4: از معنی تا زیباییشناسی | این عمق میتواند با مرحله ادراک ذهنی- ارزیابانه منطبق باشد که طی آن شخص قابلیت ارزیابی محیط و واکنشهای هیجانی مثبت یا منفی نسبت به محیط پیدا میکند. بنابراین تجربه مکرر محیط، با تکرار مرحله «ادراک ذهنی ارزیابانه» میتواند در ایجاد حس تعلق خاطر به مکان، اثر گذار باشد. | Belief | عمق ادراک معنایی (تعلق محیطی) |
Reasoning | |||
عمق5: از زیباییشناسی تا رفتار | فرد بر مبنای محتویات منظر ذهنی- ارزیابانه خود که نشان دهنده احتمال رویدادهای محتمل الوقوع در محل میباشد، به رفتار معینی دست میزند. در این عمق به رفتار فضایی و حضور فعال شخص در فضا اشاره میشود. | Volition/ Motivation | عمق حضور متعالی |
لحظه خروج از محیط | به عواطف ثانویه حاصل از میزان ارتباط با محیط اشاره میکنند. مجموعه عواطف دیگری را برای بیان این «عواطف ثانویه» بر میشمرند | New Emotion | پس از رفتار در فضا، تا مواجهه دوباره با فضا |
تبیین الگوی زیباییشناسی ادراک
پس از بررسی دیدگاه سه نسل از محققین درباره فرآیند ادراک اتمسفر (کیفیت زیباییشناسی) فضا و تعریف 5 عمق آن، میتوان یک الگوی زیبایی شناسانه در اعماق آن دید. (جدول 2)
جدول 2: الگوهای سه گانه زیباییشناسی (حس، عاطفه و معنا) در فرآیند ادراک (کیفیت زیباییشناسی) فضا (2)
طیف ادراک | ارتباط عبارات و واژگان | کنشهای رفتاری و توضیحات تکمیلی | |||||
ادراک/ دریافت حسی Sensory perception
| عمق 1: شروع دریافت حسی | ||||||
وجود «توانایی ادراک حسی» در لحظه ورود به محیط | Senses |
| قوای 5 گانه | کنش یا رفتار زیستی/ فیزیولوژپکی بروز میکند | توانایی دریافت حسی توسط پایانههای حسی از بدو تولد ایجاد شده است. | ||
حواس منتقل شده | Sensation |
| دریافت حسی از قوا | دریافت حسی تک تک حواس در مواجهه با محیط اتفاق میافتد و هنوز ادراکی واقع نشده است. | |||
| عمق 2: شروع تعامل عاطفی | ||||||
| ادراک عاطفی/هیجانی Emotional Perception | آستانه ادراک عاطفی پایین
| Reflexive Emotions | Arousal | عواطف بازتابی یا لحظه ای | با پردازش اولیه در مغز همراه است. رفتار یا کنش هیجانی اولیه | انگیختگی شخص بر اساس اینکه در چه پیش زمینه فکری و محیطی اتفاق بیفتد، میتواند معنی هیجانات مختلف (ترس، عشق و...) پیدا کند. |
| عمق 3: شروع ادراک معنایی (تعلق محیطی) | ||||||
ادراک عاطفی
| Emotions | Emotions | عواطف | با احساس کردنها همراه است و رفتار یا واکنش هیجانی ثانویه خاصی بروز میکند | پاسخ فیزیولوژیکی فوری به محرک درک شده و مواد شیمیایی منتشر شده انجام میگیرد. | ||
ادراک معنا Perception of meaning | Feelings | عواطف اشباع شده (تجمعی)/ احساس | دریافتهای فیزیکی و ذهنی با درونی کردن عواطف به وجود میآیند. | ||||
عمق 4: شروع تطابق شناختی | |||||||
آستانه ادراک عاطفی بالا
| Cognition | Affect | اثر | واکنش شناختی-رفتاری خاصی بروز میکند
| جنبههای درک شده هیجان باقی میماند. | ||
| عمق 5: شروع حضور متعالی در محیط | ||||||
در طی زمان
| Repetition/ Experience تکرار و تجربه | Mood | خلق و خوی | واکنش ذهنی و فیزیولوژیک (تپش قلب) و عاطفی رخ میدهد که زماندار است و میتواند دراز مدت و همیشگی شود. | ترکیبی از احساسات و عواطف که در طول روزهای خود میگذرانیم به عنوان خلق و خوی ثبت میشود. خلق یک حالت نیمه پایدار ذهنی + جسمی + عاطفی است. |
تکمیل جدول با کمک حکمت متعالیه ملاصدرا
ازگذشته زیباییشناسی (شاخهای از فلسفه که درباره معنای زیبایی و نظریههای مختلف هنر بحث میکند) و فرآیند ادراک آن به طور مستقل مورد توجه فیلسوفان اسلامی قرار نگرفته است (لاکست، 2004) و متفکران اسلامی (فلاسفه یا حکما)، رسالههای مستقل و مجزایی درباره زیباییشناسی ننوشتهاند. امروزه نیز مبحث زیباییشناسی اسلامی، چنانکه باید و شاید از سوی پژوهشگران مورد توجه قرار نگرفته است. به عنوان یک اجماع، از نظر محققین اسلامی تعریف نهایی زیبایی بیش از دریافت محسوسات عینی (زیبایی محسوس و بصری) است و به ادراک ذهنی شخص از زیبایی (زیبایی معقول و معنوی) وابسته است. فرآیند این ادراک بر اساس دیدگاه هر یک از حکما و از زاویه دید او بیان میشود که وجوه مشترک فراوانی دارد. جامع ترین توجه در کتاب اَلاْسْفارُ الاْرْبَعَة ملاصدرا صورت گرفته که لایههای مختلف ادراک را برشمرده است و در درک وجوه مختلف زیبایی میتوان از آن بهره برد.
در کتاب الاسفار الاربعه، ملاصدرا در بیان حکمت متعالیه خود، فرآیند ادراک حواس ظاهری را کاملا درونی میداند و بیان میکند که کار حواس پنجگانه، دریافت حسی محسوسات است. اما این نفس است که با شأنی از شئون خود به نام قوه خیال، حواس 5 گانه را آلت قرار میدهد و با بیرون ارتباط برقرار میکند و ادراک میکند. بنابراین «حواس مُعِدّات و وسایل ربط نفس به واقع اند.» (حسن زاده آملی، 1379: 253)
بنابراین گرچه در «علم تجربی» لفظ دیدن و شنیدن و... به این آلات نسبت داده میشوند (مثلا چشم میبیند)؛ اما در «علم فلسفه» و مابین اندیشمندان اسلامی، ادراک دیدن و شنیدن و... به قوه خیال منتسب میشود، نه به محرک خارجی (مدرَک) و آلات حسی. پس از اینکه شیئ (محرک) بیرونی با آلت چشم ارتباط برقرار کرد، «قوه خیالِ نفس انسان» نیز با آلت چشم ارتباط برقرار میکند و صورتی را به وزانِ آنچه در بیرون موجود است، برای خود (در ذات خود) انشا میکند. بنابراین دو نوع معلوم برای انسان به وجود میآید: معلوم بالعرض (محرکهای خارجی) و معلوم بالذات (انشا شدههای درونی) و نفس این معلوم بالذاتها را ادراک میکند. مراحل اولیه ادراک محرک محیطی را میتوان به دو دسته، «دریافت حسی از طریق حواس 5 گانه» و « ادراک از طریق قوه خیال نفس» تفکیک کرد (3).
ملاصدرا علاوه بر حواس ظاهری، به حواس باطنی به عنوان قوای مدرکه نفس اشاره میکند. بنابراین:
حواس ظاهری: قوایی هستند که امور خارجی را [دریافت] میکنند. آنها همان حواس 5 گانهاند.
حواس باطنی: قوایی هستند که امور باطنی را [ادراک] میکنند. شامل قوای:
الف: حس مشترک: همه صورتهای جزئی فراهم شده توسط حواس ظاهری را درک و در «خیال» بایگانی میکند.
ب: واهمه: معانی جزئی را درک میکند و در «حافظه» بایگانی میکند. مقصود از معانی جزئی اموری نظیر "دوستی"و "دشمنی" است که در ذهن در قالب یک صورت یا شکل منعکس نمیشود.
ج: متصرفه : این قوه بر خلاف قوای چهارگانه قبلی که صرفاً دارای عمل ادراک بودند، در مدرکات تصرف هم میکند و از ترکیب آنها با یکدیگر صُوَر جدیدی را پدید میآورد. این قوه بر اساس آنکه توسط چه نفسی به کار گرفته شود به دو نوع تقسیم میشود: 1- اگر از سوی قوه واهمۀ نفس حیوانی به کار گرفته شود و تنها در صور و معانی جزئی تصرف کند، مُتِخَیلِه نامیده میشود 2- اگر به کار گیرنده آن نفس ناطقه انسانی باشد و در امور کلی نیز تصرف نماید، مُتِفَکِره نام میگیرد.
د: فوق عقل: نفس ناطقه در مرتبه ماورای طبیعت، با ادارک فوق عقلی به درک شهودی میرسد. (تابعی، 1399)
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که ادراکات در 5 فعالیت ادراکیِ حواس ظاهری و باطنی، با کمک 5 قوه شکل میگیرند (جدول 3): این 5 فعالیت ادراکی، تعدادی «معلوم» را برای نفس شکل میدهند: 5 نوع محسوس بالعَرَض، محسوس بالذات، موهوم، متخیل، معقول و مشهود.
جدول 3: تکمیل چهارچوب فرآیند ادراک نفس از دیدگاه علوم اسلامی با کمک نظریات ملاصدرا
نفس ناطقه |
| حواس (مُدرِک) | فعالیت ادراکی | قوای جمع آوری کننده و بایگانی ادراکات | معلوم ادراک شده توسط حواس قوا (مُدرَک) | |||
در ارتباطات انسان در طبیعت | ظاهری | 1 | حواس 5 گانه (senses) | 1- دریافت |