انسان حائز ارزشهایی است که میتواند در شکلگیری معماری خانه ایرانی اسلامی نقش داشته باشد. بیتوجهی به ارزشهای نهفته در تجارب گذشتگانمان هر روز بیش از پیش نمایان میشود. سوالی که مطرح گردید: ارزشهای انسانی چگونه در معماری خانه ایرانی اسلامی نمود یافته است؟ هدف پژوهش، چکیده کامل
انسان حائز ارزشهایی است که میتواند در شکلگیری معماری خانه ایرانی اسلامی نقش داشته باشد. بیتوجهی به ارزشهای نهفته در تجارب گذشتگانمان هر روز بیش از پیش نمایان میشود. سوالی که مطرح گردید: ارزشهای انسانی چگونه در معماری خانه ایرانی اسلامی نمود یافته است؟ هدف پژوهش، شناسایی ارزشهای انسانی حاکم بر خانههای ایرانیاسلامی، تبیین ارتباط ارزشهای انسانی با سبک زندگی ایرانی- اسلامی و نمود شکلی آن در معماری خانههای تاریخی شهر یزد به عنوان نمونه مورد مطالعه است. پژوهش از نوع کیفی، از حيث هدف کاربردی و روش تحقيق، با ترکیب روش استدلال منطقی، مطالعات توصیفی- تحلیلی و تاریخی و بر پایه اسناد کتابخانهای قرار گرفته بود. ارزشهای انسانی مبتنی بر فرهنگ اسلامی در معماری خانه را در 5 عرصه: ارتباط انسان با خدا- ارتباط انسان با خود- ارتباط انسان با جامعه و دیگران- ارتباط انسان با طبیعت- ارتباط انسان با تاریخ مورد واکاوی قرار دادیم. بعد از استخراج آموزههای اسلامی،6 نمونه از خانههای تاریخی شهر یزد، انتخاب و نمود آموزههای اسلامی در حوزه ارزشهای انسانی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان داد که ارزشهای انسانی به شکل تکریم پیران، حقوق مهمان، حسن همجواری، پرهیز از اسراف، سلسله مراتب و... در خانههای تاریخی شهر یزد نمود یافته است. بناهای ایرانی- اسلامی مجموعهای پویاست که باید همواره در حال تحول بوده و خود را با نیازهای ساکنان، مفاهیم، اصول و ارزشهای انسانی ایرانی- اسلامی وفق دهد. از اینرو با استخراج ارزشهای انسانی از معماری ناب گذشته، بروزرسانی و اشاعه آن، معماری خانههای معاصر را میتوان همگام با ارزشهای انسانی شکل داد.
پرونده مقاله
برای ایجاد ساختمان¬هایی پایدار، سامانه¬هایی جهت ارزیابی عملکرد ساختمان¬ها، به تفکیکِ کاربری، تدوین شدهاند. به دلیل رواج اسلام و مذهب شیعه در ایران، یکی از پر استفادهترین بناها، بناهای مذهبی-زیارتیاند که تعداد آنها قابل توجه و تأثیرگذار در مقوله پایداری است. با این وج چکیده کامل
برای ایجاد ساختمان¬هایی پایدار، سامانه¬هایی جهت ارزیابی عملکرد ساختمان¬ها، به تفکیکِ کاربری، تدوین شدهاند. به دلیل رواج اسلام و مذهب شیعه در ایران، یکی از پر استفادهترین بناها، بناهای مذهبی-زیارتیاند که تعداد آنها قابل توجه و تأثیرگذار در مقوله پایداری است. با این وجود، تا کنون، این ساختمان¬ها از منظر دستیابی به اهداف توسعه پایدار بررسی نشده¬اند و معیارهایی هم برای این بررسی، تعریف نشده است. لذا ارائه معیارهایی ویژه برای ارزیابی یک ساختمان زیارتی پایدار و سپس ارتقاء و اصلاح این اماکن متبرک بر مبنای این معیارها، ضرورت دارد. هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر، طراحی مدلی برای ارزیابی ساختمان¬های زیارتی در دستیابی آنها به اهداف توسعه پایدار در بخش ساختمان، در ایران است. روش پژوهش: پژوهش در گام گردآوری اطلاعات به روش پیمایشی است. جهت افزایش روایی پرسشنامه، پرسشنامه¬های اولیه با مطالعه پرسشنامه¬های مشابه در پژوهش¬ها و مشورت اساتید و تعدادی از اعضای هیئت نخبگانی طراحی شد و مورد تأیید قرار گرفت. سپس تعدادی پرسشنامه میان هر بخش از جامعه آماری، توزیع و همه ابهام¬های مشخص شده، رفع و پرسشنامه نهایی توزیع گردید. نرخ سازگاری کمتر از 0.1 پرسشنامه¬ها نیز مؤیّد پایایی پرسشنامه¬ها بود. در گام تحلیل داده¬ها از روش دلفی و روش تحلیل سلسله¬مراتبی استفاده شد. نتیجه و پیشنهاد پژوهش: بنا بر نتایج تحلیل دلفی، مدلی متشکل از 10 سرفصل و 94 معیار معرفی شده است. بنا بر نتایج روش تحلیل سلسله¬مراتبی، از میان معیارهای معرفی شده، سه اولویت نخست برای تحقق ساختمان زیارتی پایدار در ایران، به ترتیب عبارتند از: «مدیریت و فرآیندهای پایدار»، «کیفیت فنی و عملکردی» و «آب». بنابر این نتایج، سامانه ارزیابی و سامانه وزندهی ویژه ساختمان زیارتی پایدار در ایران ارائه شده است. پیشنهادات پژوهش، تهیه پیوست¬های ویژه مدیریتی، طراحی خودکفای زیرساخت¬های انرژی و آب و فاضلاب و پیگیری جدی¬تری بهینه¬¬سازی مصرف آب است.
پرونده مقاله
در طی چند دهه اخیر، رویکرد بازآفرینی شهری در نتیجه تکامل اندیشه¬ها و سیاست¬ها از نوسازی کالبدی به سوی بازآفرینی پایدار شهری با هدف رشد اقتصادی، پویای اجتماعی، ارتقاء کیفیت محیط شهری و پایداری زیست¬محیطی مورد توجه قرار گرفته¬ است. بافت ناکارآمد شهری به عنوان مهمترین محدو چکیده کامل
در طی چند دهه اخیر، رویکرد بازآفرینی شهری در نتیجه تکامل اندیشه¬ها و سیاست¬ها از نوسازی کالبدی به سوی بازآفرینی پایدار شهری با هدف رشد اقتصادی، پویای اجتماعی، ارتقاء کیفیت محیط شهری و پایداری زیست¬محیطی مورد توجه قرار گرفته¬ است. بافت ناکارآمد شهری به عنوان مهمترین محدوده هدف بازآفرینی، پهنه¬هایی از شهر هستند که در مقایسه با سایر پهنه¬های شهری مشکلات عدیده¬ای از نظر اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و ناپایداری زیست¬محیطی دارند. یکی از راهکارهای مهم در راستای بهره¬گیری از محرک¬های توسعه در قالب مجموعه¬ای از اقدامات و طرح¬های شهری برای حل مشکلات محدوده¬های شهری در زمینه¬های گوناگون است. هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل و عناصر محرک¬توسعه و تبیین نقش آنها در الگوی بازآفرینی پایدار در شهرکوهسار است که یکی از مهمترین محدوده¬های ناکارآمد شهری در استان البرز می¬باشد. از این رو شناسایی پیشران¬های محرک¬توسعه و چگونگی توزیع فضایی آنها و تبیین نقش محرک¬توسعه در راستای بازآفرینی پایدار شهری مهمترین مسئله پیشرو است. روش تحقیق از نوع توصیفی و تحلیل¬های کمی و کیفی با تکیه بر نرم¬افزار GIS و با بهره¬گیری از تکنیک خود¬همبستگی موران انجام شده است و نتایج نشان داده است که معیار کالبدی، اجتماعی و زیست¬محیطی به صورت خوشه¬ای و معیار اقتصادی به صورت تصادفی و نامتوازن در شهر کوهسار توزیع یافته است.یافته¬های پژوهش نشان می¬دهد که در شهر کوهسار پیشران¬های محرک توسعه با تمرکز بر ظرفیت¬های اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیطی موجود شهری و توزیع آنها در محدوده¬های ناکارآمد می¬تواند نقش بسزایی در تسریع فرایند بازآفرینی پایدار و رفع چالش¬های بافت ناکارآمد داشته باشند.
پرونده مقاله
از دوره قاجار تبریز خانه¬های بسیار ارزشمندی بجای مانده است که یکی از آنها بهنام و دیگری قدکی است که دارای سردر و هشتی مشترکی می¬باشند و به نظر می¬رسد مفاهیم پنهانی ورای پلان معماری آنها وجود دارد. پرداختن به مسئله معنا و یافتن لایه¬های عمیق در حوزه¬ معماری امری اجتناب¬ن چکیده کامل
از دوره قاجار تبریز خانه¬های بسیار ارزشمندی بجای مانده است که یکی از آنها بهنام و دیگری قدکی است که دارای سردر و هشتی مشترکی می¬باشند و به نظر می¬رسد مفاهیم پنهانی ورای پلان معماری آنها وجود دارد. پرداختن به مسئله معنا و یافتن لایه¬های عمیق در حوزه¬ معماری امری اجتناب¬ناپذیر است؛ از این¬رو در این مقاله در جهت یافتن این مفاهیم و ارتباط بین این دو بنا از لحاظ استفاده از مفاهیم کهن¬الگویی پرداخته شده است. سؤالات اصلی تحقیق بدین شکل مطرح می¬شود: 1. کهن الگوی ماندالا چگونه در کالبد معماری خانههای قدکی و بهنام تبریز نمود پیدا کرده است؟ 2. تجلی معنایی بر اساس مفاهیم کهنالگویی ماندالا در خانههای بهنام و قدکی چگونه است؟ هدف این پژوهش یافتن الگوهای بنیادین به عنوان زبان مشترک برای تداوم معماری این خانههاست. در این پژوهش کهن¬الگوی ماندالا با خوانش نشانهشناختی از طریق صورت¬های بنیادین، انگاره¬ها و بازنمایی مفاهیماش قابل بازیابی است. با توجه به تاریخی- تحلیلی بودن پژوهش و مقایسه¬ی تطبیقی خانه¬های مورد مطالعه، به شکل کیفی و توصیفی به جمع¬بندی پرداخته شده است، در عین حال با توجه به رویکرد نظری آن، از رویکرد نشانه-شناختی برای استخراج رمزگان و معنا استفاده شده است. با استناد به روش نشانهشناسی لایهای، از تبدیل داده¬ها به الگوهای پارادایمی که نشاندهنده حضور ماندالا در شکل¬گیری ساختار خانه¬های مورد مطالعه هستند، استفاده شده است. در ادامه تحلیل معنایی هریک از انگاره¬های ماندالایی در نمونه¬های مورد مطالعه صورت گرفته است. نتیجه پژوهش نشان از ردپای نمود انگاره¬های ماندالایی چون اعداد و الگوهای هندسی مشخص است. پایه¬های نخستین معماری خانه¬های بهنام و قدکی در قالب شکل¬های هندسی ساده، منظم و قائم به مرکز شامل دایره، چندضلعی¬های منتظم و مربع است که در ترکیبی ماندالاوار توسعه یافته¬اند و دارای ماهیت کهنالگویی¬اند.
پرونده مقاله
مسکن به عنوان فضایی برای سکنی گزیدن و زندگی، همواره از ابتدای تاریخ تاکنون یکی از اولین فضاهایی بوده که انسان با آن سرو کار داشته و ویژگیهای این بنا و به خصوص فضای داخلی آن به سبب ارتباط مستقیمی که در ساعات طولانی از روز با انسان دارد از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. چکیده کامل
مسکن به عنوان فضایی برای سکنی گزیدن و زندگی، همواره از ابتدای تاریخ تاکنون یکی از اولین فضاهایی بوده که انسان با آن سرو کار داشته و ویژگیهای این بنا و به خصوص فضای داخلی آن به سبب ارتباط مستقیمی که در ساعات طولانی از روز با انسان دارد از اهمیت بالایی برخوردار بوده است.آرامش یکی از اساسی ترین نیازهای روحی و روانی هر فرد است. انسانها معمولابیشتر وقت خود را در خانه سپری میکنند واز این رو به دنبال یافتن آرامش در خانه و استراحت جسم و روح خویش در این مکان هستند. با توجه به همین موضوع معماری با القای حس آرامش و سکون درفضای داخلی خانه میتواند کمک زیادی در ایجاد آرامش داشته باشد. بر همین اساس در این پژوهش، هدف، ارزیابی چگونگی نمودپذیری آرامش در دو الگوی رایج خانه¬های معاصر شامل خانه¬های آپارتمانی و خانه¬های مستقل حیاط¬دار و شناسایی الگوی موفق در این زمینه میباشد. در پژوهش حاضر، ابتدا با استفاده از روش کیفی به جمع آوری دادهها پرداخته وسپس با استفاده از آزمون تی استیودنت دو نمونه ای به تحلیل آنها میپردازیم.که در مرحله نخست، از طریق مصاحبه با ساکنین خانه¬ها، عوامل ایجاد کننده آرامش استخراج میشود. عواملی که بیشترین اشاره به آنها در مصاحبهها صورت گرفته است به عنوان عوامل ایجاد کننده آرامش دستهبندی شدهاند، طبق نظریه راپاپورت (2005) عوامل مستخرج به عنوان معانی سطح بالا، قابلیتهای محیطی، معانی سطح میانه و ویژگی¬های فضایی به عنوان معنای سطح پایین در زنجیره معنایی هستند. ویژگیهای فضایی از طریق مصاحبه، تدوین پرسشنامه و مشاهده به صورت رفت و برگشتی استخراج شدو ویژگی هایی که از نظر ساکنین دارای اهمیت بالاتری بودند به عنوان ویژگیهای فضایی معرفی شدند. قابلیتهای محیطی (معانی سطح میانه) ازطریق تناظر بین الگوهای رفتاری رایج در هر یک از فضاها و خصوصیات کالبدی آن فضا در هر کدام از الگوهای رایج مسکن کرمان (خانههای مستقل حیاطدار و آپارتمانی) در گستره زمانی یکساله بررسی و سپس با مقایسه زنجیرههای معنایی به دست آمده میزان نمود پذیری آرامش در دوالگوی مورد مطالعه استخراج شد. این پژوهش در نهایت به این نتیجه دست یافت که معنای سطح بالای آرامش در الگوی خانه¬های مستقل حیاط¬دار بیش از الگوی آپارتمانی نمود می¬یابد که این امر نیز متاثر از تنوع ویژگی¬های فضایی و قابلیت¬های محیطی است که در الگوی خانه نسبت به گونه آپارتمانی وجود دارد
پرونده مقاله
با توجه به نقش کلیدی نمای ساختمان به عنوان پوسته و تأثیرات آن بر کیفیت فضاهای داخلی و مصرف انرژی، بهینه سازی نما در فرآیند طراحی یک ساختمان بسیار حائز اهمیت است. از سوی دیگر با توجه به چالشها و پیچیدگی روشهای سنتی بهینهسازی، استفاده از روشهای نوین برای ارزیابی در مر چکیده کامل
با توجه به نقش کلیدی نمای ساختمان به عنوان پوسته و تأثیرات آن بر کیفیت فضاهای داخلی و مصرف انرژی، بهینه سازی نما در فرآیند طراحی یک ساختمان بسیار حائز اهمیت است. از سوی دیگر با توجه به چالشها و پیچیدگی روشهای سنتی بهینهسازی، استفاده از روشهای نوین برای ارزیابی در مراحل ابتدایی طراحی ضروری به نظر میرسد. شناسایی راهکارها و استراتژیهای بهینه سازی پارامترهای طراحی پوسته ساختمان، به معماران این امکان را میدهد که در همان مراحل اولیه طراحی تأثیر به سزایی در رفتار حرارتی ساختمان داشته باشند. مقاله حاضر یک مرور جامع با تأکید بر مطالعات انجام شده در سالهای اخیر در زمینه پوسته ساختمان و پارامترهای مؤثر بر رفتار حرارتی داخل بناست و بخشی از تحقیقات گستردهتری است که هدف آن ارائه راهکارهای طراحی برای کاهش مصرف انرژی در نماها میباشد. هدف اصلی این تحقیق مطالعه مروری بر تمام منابع موجود در این زمینه میباشد و در این راستا، پارامترهای کالبدی نما بر اساس مطالعات انجام شده، مورد بررسی سیستماتیک قرار گرفته است و پس بررسی و مرورو دقیق مطالعات انجام شده در این زمینه، پارامترهای تأثیرگذار در پوسته ساختمان بر رفتار حرارتی داخلی بنا، استخراج و دستهبندی شدهاند. در مرحله اول، با بررسی منابع مرتبط و مطالعات مشابه، پارامترهای کالبدی نما به صورت کامل بررسی شده است و در بخش دوم تیپهای مختلف نماها در منطقه 15 مورد بررسی قرار گرفته است.. نقشه GIS منطقه با دقت بررسی شده و تیپهای مختلف نماها به روش میدانی استخراج شدهاند. سپس با در نظر گرفتن طول نماهای یکسان، بر اساس نقشه و فضاهای موجود در نماهای اصلی، بناها دستهبندی شده و گونههای نهایی مشخص میشوند.
پرونده مقاله