شهرهای قطب اسلامی و دینی جهان مانند: خارطوم، قاهره، مشهد، شیراز و...، تشابهات و تفاوت هایی با همدیگر دارند. بررسی گذشته تاریخی شهرهایی نظیر موارد فوق نشان می دهد که در چارچوب مکانی- زمانی (از سده نوزدهم به اين سو)، شهر عربي اسلامي با ويژگيهاي سنتي آن کم تر وجود داش چکیده کامل
شهرهای قطب اسلامی و دینی جهان مانند: خارطوم، قاهره، مشهد، شیراز و...، تشابهات و تفاوت هایی با همدیگر دارند. بررسی گذشته تاریخی شهرهایی نظیر موارد فوق نشان می دهد که در چارچوب مکانی- زمانی (از سده نوزدهم به اين سو)، شهر عربي اسلامي با ويژگيهاي سنتي آن کم تر وجود داشته است. زيرا در قاره آفريقا به ویژه در کشور سودان و مصر و در منطقه خاورميانه، به همراه تسلط استعمار و امپرياليزم فرانسوی، روسی و انگليسی، دگرگون سازی های ژرفی در فرهنگ شهرسازی و پيکر بومی شهر عربی اسلامی روی داده است که روند فوق، بر وجود تفاوت تحت معیار تعیین کننده های مبتنی بر عرف و رسوم بومی محلی تاکید دارند. اما شهرهای ایرانی اسلامی چنین گذشته ای را تجربه نکرده اند. اما با تاکید بر تعیین کننده های مبتنی احکام اسلامی، تشابهات بین دو شهر شاخص، عیان شده و متبلور می شود. این مقاله در نظر دارد با توجه به نظریه «رویکرد کالبدی» موریس (1996) به بررسی معیارهای دوگانه کالبدی (بومی محلی و احکام اسلامی) الگوهای شهری در شهر ایرانی– اسلامی شیراز و شهر عربی– اسلامی خارطوم بپردازد. برای پرداختن به این مهم، با استفاده از مطالعات کتابخانهای و با بهرهگیری از روش پیمایش با رویکرد دلفی، شاخصهای شهری توسط نخبگان و صاحب نظران استخراج و مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصله نشان میدهد که مهمترین زیرمعیارهای تشابه عبارتند از: زیرمعیار «پیکره های مذهبی» با وزن 388/0 (بیشترین اولویت)، زیرمعیار «ظاهر بنا» با وزن 316/0 (اولویت دوم)، زیرمعیار «ادراک مذهبی» با وزن 221/0 (اولویت سوم) و زیرمعیار «مرکزیت بنا» با وزن 145/0 (اولویت چهارم) قرار دارد.
پرونده مقاله
شهر همیشه پویا و در حال تحول است. این پویایی و تحول در شهرهای اسلامی، تحت تاثیر تنوعی از عوامل برون زا و درون زا، ظهور پیچیده ای داشته است. لذا هدف این پژوهش مطالعه و بررسی پیچیدگی های پویش فضایی شهر اسلامی از منظر نظریه پیچیدگی و برنامه ریزی این پویایی ها از نگاه انگار چکیده کامل
شهر همیشه پویا و در حال تحول است. این پویایی و تحول در شهرهای اسلامی، تحت تاثیر تنوعی از عوامل برون زا و درون زا، ظهور پیچیده ای داشته است. لذا هدف این پژوهش مطالعه و بررسی پیچیدگی های پویش فضایی شهر اسلامی از منظر نظریه پیچیدگی و برنامه ریزی این پویایی ها از نگاه انگاره شهر به عنوان یک سیستم پیچیده است. روش تحقیق این پژوهش مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری داده ها بر پایه روش اسنادی و میدانی است. نمونه آماری پژوهش را ۸۵ نفر از مدیران شهری و کارشناسان شهرداری (شاغل در منطقه ۱۲، نواحی شش گانه آن و نواحی ۱ و ۲ منطقه ۱۱) تشکیل می دهند که بر اساس فرمول کوکران تعیین شده اند. با به کارگیری روش و نرم افزار مکتور و انتخاب بخش مرکزی شهر تهران به عنوان محدوده مورد مطالعه، نتایج زیر حاصل شد: نخست، در دهه های اخیر عوامل و فرایندهای گوناگونی در پویش فضایی شهر تهران (به عنوان یک شهر اسلامی و مسلمان نشین) و بخش مرکزی آن نقش داشته اند که آن را به عنوان یک سیستم پیچیده معرفی می کنند. دوم، تنوع بازیگران فضایی با مواضع متفاوتی از واگرایی، همگرایی و رقابت در پویش فضایی بخش مرکزی شهر تهران حکایت از تنوع، پیچیدگی و گوناگونی عناصر مداخله در برنامه ریزی شهری در این محدوده دارد. یعنی در مطالعه و برنامه ریزی شهر اسلامی نمی توان به یک عامل مانند مدرنیسم یا جهانی شدن اکتفاء کرد و باید تنوع و گوناگونی فرایندها و بازیگران فضایی را در قالب نظریه پیچیدگی مورد مطالعه قرار داد و با توجه به این تنوع، تمام برنامه ها و طرح های شهری را برنامه ریزی کرد.
پرونده مقاله
حکومت ساسانی در دوران میانی و اواخر حکومت از زمان شاپور دوم بهتدریج مرکزیت سیاسی خود را از فارس به سرزمین باز و استراتژیک بینالنهرین انتقال داد. قطعاً هدف از این انتقال مرکز قدرت، تسلط بیشتر بر مرزهای غربی و سرزمینهای حاصلخیز عراق و خوزستان بوده است. درههای زاگرس م چکیده کامل
حکومت ساسانی در دوران میانی و اواخر حکومت از زمان شاپور دوم بهتدریج مرکزیت سیاسی خود را از فارس به سرزمین باز و استراتژیک بینالنهرین انتقال داد. قطعاً هدف از این انتقال مرکز قدرت، تسلط بیشتر بر مرزهای غربی و سرزمینهای حاصلخیز عراق و خوزستان بوده است. درههای زاگرس مرکزی به عنوان نزدیکترین مناطق مرتفع به مرکزیت سیاسی در این دوره بهشدت مورد توجه واقع شدند که از جمله این دلایل، واقع شدن در مسیر شاهراه ارتباطی بین مرکزیت امپراتوری با مرکزیت سیاسی، حاصلخیزی و تنوع زیستمحیطی را میتوان برشمرد.وجود استقرارهایی از دوره ساسانی با تراکم نسبتاً بالاتر از حد توان زیست محیطی، واقع شدن در درههای طبیعی غیر قابل دسترس، دوری از مسیر راههای ارتباطی اصلی و از همه مهمتر ایجاد یکباره و همزمان آنها، نشان دهنده حضور مردمانی است که به دور از تیررس اعراب به مقاومت پراکنده و ادامه حیات خود ادامه داده اند،(به طوریکه تمام این محوطهها بر روی خاک بکر و نه در راستای تداوم استقراری از دوره قبل بنا شدهاند).کاوشهای جدید باستانشناسی منجر به نمایان شدن بخشی از بقایای معماری مربوط به خانههای اعیانی - اشرافی و خانههای مسکونی شد. در این مقاله برآنیم که علاوه بر ارزیابی کارکرد و قدمت محوطههای نویافته به پرسشهایی از جمله چگونگی ارتباط بین بناهای اربابی همدوره در منطقه سیمره بپردازیم. نتایج بهدست آمده نشانگر تداوم استقرار از دوره ساسانی تا اوایل اسلام در این بناهاست که مدارک سفالین دلیلی محکم بر تأیید این تاریخگذاری است. لذا این نوشتار تلاش میکند به این پرسش پاسخ دهد که کارکرد بقایای معماری بهدست آمده چیست و متعلق به کدام فاز زمانی است؟ پژوهش حاضر بر مبنای کاوشهای باستانشناسی طی سالهای اخیر صورت گرفته و با رویکرد توصیفی- تحلیلی، سعی در تبیین آثار معماری دارد.
پرونده مقاله
همچنان که مرگ مرحلهای گریزناپذیر از حیات انسان است، آرامستان نیز همواره یکی از فضاهای اصلی و غیرقابل اجتناب هر سکونتگاه انسانی و از آن جمله شهرهای ایرانی - اسلامی بوده است. در پژوهش حاضر به تحلیل ساماندهی آرامستانهای شهر اصفهان از منظری بومی و اسلامی پرداخته شده است. چکیده کامل
همچنان که مرگ مرحلهای گریزناپذیر از حیات انسان است، آرامستان نیز همواره یکی از فضاهای اصلی و غیرقابل اجتناب هر سکونتگاه انسانی و از آن جمله شهرهای ایرانی - اسلامی بوده است. در پژوهش حاضر به تحلیل ساماندهی آرامستانهای شهر اصفهان از منظری بومی و اسلامی پرداخته شده است. روش تحقیق، کیفی و روش نمونهگیری به صورت هدفمند است. در مقایسه بین آرامستانهای محلی (رویکرد غیرمتمرکز) و باغ رضوان (رویکرد متمرکز)، نتایج نشان میدهد در آرامستان باغ رضوان خدماترسانی بهتر است و مسائل بهداشتی و شرعی بیشتر رعایت میشود. دسترسی به آرامستانهای محلی اصفهان آسانتر است. آرامستانهای محلی دارای مقیاس انسانیترند و باعث ایجاد انسجام اجتماعی بیشتر میشوند. با تقویت آرامستانهای محلی، آزادی افراد برای تعیین مکان تدفین بیشتر است و همچنین به دلیل دسترسی راحت به فضای آرامستان، یاد مرگ را در جامعه و شهر تقویت میکند و غایت فضای آرامستان را که ایجاد تذکر برای زندگان است، تأمین مینماید.
پرونده مقاله
فرهنگ وقف در حوزه شهرسازی از دیرباز وجود داشته و در ابعاد گوناگونی همچون کالبدی، عملکردی، اجتماعی و اقتصادی حائز اهمیت است. شناسایی سازوکار تأثیر فرهنگ وقف در عناصر سازنده شهرهای ایرانی-اسلامی بهویژه با رویکردی تاریخی، به روشنتر شدن این مفهوم کمک خواهد کرد. شهر اصفهان چکیده کامل
فرهنگ وقف در حوزه شهرسازی از دیرباز وجود داشته و در ابعاد گوناگونی همچون کالبدی، عملکردی، اجتماعی و اقتصادی حائز اهمیت است. شناسایی سازوکار تأثیر فرهنگ وقف در عناصر سازنده شهرهای ایرانی-اسلامی بهویژه با رویکردی تاریخی، به روشنتر شدن این مفهوم کمک خواهد کرد. شهر اصفهان با محلات تاریخی منحصربه فرد، به عنوان یکی از شهرهایی که در دوران صفویه و متاثر از فرهنگ وقف رشد و توسعه یافته است، بستر مناسبی برای پژوهشهای تاریخی با نگاه نوآورانه را فراهم میآورد. از این رو از میان محلات شهر اصفهان، با توجه به وجود وقفنامهای مستند، محله علیقلیآقا به منظور بستر این پژوهش به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده و پژوهش با فرض تاثیرگذاری سنت وقف بر شکل محله علیقلیآقا، در پی یافتن پاسخی برای این پرسش است که فرهنگ وقف چگونه بر ساختار و خلق فضاهای محله سنتی تأثیر گذاشته است؟. براین اساس، هدف مقاله تحلیل ساختشناسی فضایی و عناصر کالبدی محلات سنتی از منظر فرهنگ وقف و مبتنی بر رویکرد ساختارگرایی در مطالعات شهر اسلامی میباشد، تا براین اساس بتوان در فرایند بازآفرینی محلات سنتی با اتکاء به یافتههای تحقیق به سازمان فضایی پایداری دست یافت. به همین منظور، پژوهش با روش توصيفي - تحليلی ضمن مرور ادبیات جایگاه وقف در تفکر اسلامی و تاثیر آن بر ساختار شهر اسلامی، در بخش تحلیلی با استفاده از گردآوري اطلاعات بصورت كتابخانهاي - اسنادي، مشاهدات ميداني، اسناد، نقشههای تاریخی و همچنین بررسی وقفنامهها و سفرنامههای تاریخی، مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که فرهنگ وقف، در ایجاد نطفه اولیه مرکز محله علیقلیآقا شهر اصفهان و ایجاد بناهای عمومی نظیر: مسجد، حسینیه، حمام و سایر ابنیه عامالمنفعه در این محله، اثرگذار بوده است. همچنین به دلایل ابعاد اعتقادی و اجتماعی فرهنگ وقف، توسعه و ایجاد ابنیه محله علیقلیآقا، موجب ایجاد ساختار درهم تنیده در مرکز محله و ایجاد حساسیت و مشارکت مردم در حفظ و احیاء ابنیه سنتی در این محله شده است.
پرونده مقاله
مسئلة عبور از توصیفات صوری و ظاهری بناهای تاریخی و نیل به فهم ماهیت تام آنها با هدف حفظ و تداوم ارزشهای فرهنگی در دوران کنونی، یکی از مهمترین مسائل پیش روی محققان در حوزة معماری و شهرسازی ایرانی-اسلامی است. ازآنجاکه هر بنای ساختهشده نحوی از تجسد جهانبینی و اندیشهه چکیده کامل
مسئلة عبور از توصیفات صوری و ظاهری بناهای تاریخی و نیل به فهم ماهیت تام آنها با هدف حفظ و تداوم ارزشهای فرهنگی در دوران کنونی، یکی از مهمترین مسائل پیش روی محققان در حوزة معماری و شهرسازی ایرانی-اسلامی است. ازآنجاکه هر بنای ساختهشده نحوی از تجسد جهانبینی و اندیشههای سازندگان آن است و نیز استعارهای است از اطوار بودن آنان در جهان، درک صحیح از بنا میتواند بازتولید هویت تاریخی را در دوران کنونی میسر سازد. هدف از این پژوهش تحلیل بنای آرامگاه شاه نعمت الله ولی مبتنی بر این مفروض است که دلالتهای هستیشناختی عناصر بهمثابه نشانههای معنادار از ساختار رابطة میان آنها قابل تبیین است و میتوان از این طریق در مسیر پایداری ارزشها در معماری امروز گام برداشت. در پژوهش حاضر، مبانی فلسفی تحقیق تفسیری و رویکرد تحقیق، کیفی و روش تحقیق، پدیدارشناختی است. درتحلیل تجربة فضا و نسبت آن با شهر سه مفروض زیر مورد بررسی قرار گرفت: 1. سلسلهمراتب روابط فضایی از فضای شهری تا گنبدخانه موجب ایجاد حس معنویت در افراد میشود. 2. حضور عناصر و انحا حضور عناصر چهارگانه در فضاهای متوالی بر ادراک کاربران از فضا بهمثابه مکان مقدس تأثیرگذار است. 3. حضور عناصر چهارگانه بهمثابه نشانههای معنادار در فضا موجب افزایش حس مکان و تعلق خاطر زائران میشود. برای آزمون فرضیات بالا از طریق تحلیل تجربة زیستة افراد در فضا پرسشنامهای با 2۰ واگویه تنظیم و در میان 85 نفر از زائران و متخصصان توزیع شد. تحلیل دادهها نشان میدهد که نحوه و میزان حضور عناصر چهارگانه در صحنهای متوالی بنای آرامگاه شاه نعمتالله ولی، رابطة معناداری با ادارک معانی عرفانی و سفرهای روحانی سالک در ذهن مخاطبان فضا دارد و منجر میشود تا افراد با حضور در هر صحن کیفیت ادراکی متفاوتی را تجربه کنند و هرآن برای رسیدن به ملجأ و زیارت آمادگی بیشتر یابد.
پرونده مقاله
سیرجان یکی از شهرهای مهم ایالت کرمان از دورۀ ساسانی تا به امروز به دلیل قرارگیری بر سر راه های ارتباطی و موقعیت جغرافیایی مناسب، نقش بسیار کلیدی در تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جنوب شرق ایران ایفاء نموده است. هر چند منابع مکتوب اطلاعات ذیقیمتی از این شهر ارائه می دهن چکیده کامل
سیرجان یکی از شهرهای مهم ایالت کرمان از دورۀ ساسانی تا به امروز به دلیل قرارگیری بر سر راه های ارتباطی و موقعیت جغرافیایی مناسب، نقش بسیار کلیدی در تحولات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جنوب شرق ایران ایفاء نموده است. هر چند منابع مکتوب اطلاعات ذیقیمتی از این شهر ارائه می دهند، لیکن پرسش های زیادی درباره شکل یابی، توسعه و جابجایی ها مکانی آن در دوره های مختلف باقی مانده است. در پاسخ پرسش هایی از این دست نگارندگان بر آن شدند تا ضمن بهره گیری از منابع مکتوب و نتایج بررسی های میدانی فشرده دشت سیرجان، روند شکل گیری و تحولات شهر سیرجان را معلوم و جابجائی های این شهر در دوران اسلامی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. در نتیجه پژوهش حاضر مشخص گردید که موقعیت مکانی شهر سیرجان در دوران اسلامی چند بار تغییر کرده تا آن که در دوره قاجار در جای فعلی مستقر شده است. بنا بر شواهد موجود هستۀ اولیه این شهر به احتمال در دوره اشکانی در محوطه شهر قدیم شکل گرفته و در دوره ساسانی اهمیت یافته و طی چند سدۀ اولیه اسلامی به عنوان مرکز ایالت کرمان بوده تا این که در اواخر دورۀ سلجوقی از رونق افتاده و بتدریج محوطه قلعه سنگ جای آن را گرفته است. شواهد باستان شناسانه همچنین مؤید آن است که قلعه سنگ در سده های 7 تا اواخر سده 9 ﻫ..ق مهم ترین استقرارگاه دشت سیرجان بوده، لیکن با خرابی آن به دست آق قویونلو ها از رونق افتاده و مرکزیت شهر به مکانی که امروز به باغ بمید شهرت دارد، منتقل شده است. اگرچه باغ بمید در دورۀ صفوی مهم ترین استقرار دشت سیرجان بوده، لیکن با عمران سعیدآباد در دورۀ قاجار، حاکم نشین و مرکز شهری به اینجا منتقل و تا به امروز استمرار یافته است.
پرونده مقاله
محله در شهر ایرانی-اسلامی سازنده بنیان هویتی افراد و احساس دلبستگی در ساکنان بر شمرده میشود. این درحالی است که با غلبه گفتمان مهندسی در توسعه شهرها، محله دستخوش تغییر ساختار فضایی و سازمان اجتماعی و تضعیف پیوند روانشناختی مردم-محله شده که افول مشارکت اجتماعی، تهدید هوی چکیده کامل
محله در شهر ایرانی-اسلامی سازنده بنیان هویتی افراد و احساس دلبستگی در ساکنان بر شمرده میشود. این درحالی است که با غلبه گفتمان مهندسی در توسعه شهرها، محله دستخوش تغییر ساختار فضایی و سازمان اجتماعی و تضعیف پیوند روانشناختی مردم-محله شده که افول مشارکت اجتماعی، تهدید هویتمحلهای و تضعیف سرمایۀ اجتماعی را در پی داشته است. با توجه به خلاءهای نظری در ابعاد ماهوی، فرایندی، رفتاری دلبستگی به محله و از آنجا که درک عمیق نسبت به ماهیت این پدیده در بستر شهرهای کشور و عوامل تاثیرگذار بر آن گامی راهبردی در برنامهریزی محلهمحور است، هدف این مقاله مطالعه عمیق تجربه زیسته ساکنان محله اختیاریه به منظور بازشناسی ماهیت روانشناختی این پیوند و مولفههای موثر بر آن در محلهای است که بر اساس پیمایش شهرداری تهران (1396) سطح بالایی از تعلق ساکنان و پایداری نسبی سکونت را دارد. بنابراین با اتخاذ راهبرد کیفی و روش تحقیق نظریه دادهبنیاد و بهکارگیری تکنیک نمونهگیری هدفمند و نظری، 24 نفر از ساکنان اختیاریه بهعنوان مشارکتکنندگان تحقیق در فرایند گردآوری اطلاعات از طریق ترکیبی از ابزارهای مصاحبه عمیق، پرسشنامه، نقشه شناختی و مطالعات اسنادی انتخاب و تحلیل دادهها به صورت همزمان، غیرخطی، تکوینی و با تکنیک کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. نتایج و یافتههای پژوهش نشان داد که دلبستگی به محله همچون امتداد حس خانه در مقیاس محله در ابعاد احساسی، شناختی-ادارکی و رفتاری تجربه میشود. بعد احساسی این پیوند با غرور، رفاه روانی، اندوه دوری از محله، تعلق و عضویت و بعد شناختی-ادراکی دلبستگی با رسش و پختگی پیوند عاطفی، شکلگیری خود اجتماعی، دگردیسی در نظام معنایی مکان و از آن خود کردن مکان ادراک میشود. دلبستگی با الگوهای رفتاریِ جوارجویی انطباقپذیر، پیوندجویی، عمل جمعی و مشابهتجویی بازنمایی میشود. همچنین دلبستگی به خانه، خودتعیینگری، هویت مکان، دلپذیری بصری-شنیداری، منزلت مکان، مکان-رویدادهای پیونددهنده، کیفیت پاسخگویی و ثبات، عوامل سازنده و تقویتکننده دلبستگی به اختیاریه شناسایی گردید.
پرونده مقاله
آشنایی با امکانات و توانمندی های نظام پژوهش کیفی و راهبردهای خاص آن همچون نظریه زمینهای به منظور تولید دانش و دکترین و آفرینش نظریههای معتبر علمی با هدف ارتقای سطح آگاهی از واقعیتها و کمک به پیشبینی و حل مسائل موجود شهر و شهرسازی اسلامی ضرورت دارد. نظریه زمینهای به چکیده کامل
آشنایی با امکانات و توانمندی های نظام پژوهش کیفی و راهبردهای خاص آن همچون نظریه زمینهای به منظور تولید دانش و دکترین و آفرینش نظریههای معتبر علمی با هدف ارتقای سطح آگاهی از واقعیتها و کمک به پیشبینی و حل مسائل موجود شهر و شهرسازی اسلامی ضرورت دارد. نظریه زمینهای به عنوان یکی از راهبردهای روش کیفی در دهههای اخیر دارای خوانشهای گوناگونی شده است. تحلیل ابعاد یکی از خوانشهای نظریه زمینهای است که توسط شاتزمن ابداع و در نظامهای علمی و رشتههای گوناگون مورد استفاده قرار گرفته است با این حال این روش با وجود قابلیت های آن در پژوهشهای شهری کاربست کمتری داشته است. مقاله حاضر قابلیتهای این روش را برای پژوهش به طور عام و پژوهش در مورد شهر اسلامی به طور خاص نشان می دهد. بر این اساس پاسخگویی به دو سوال مورد نظر است: فرایند و قابلیت روش تحلیل ابعاد چیست؟ بر اساس امکانات و قابلیتهای روش تحلیل ابعاد، این روش تا چه اندازه برای پژوهش درباره شهر اسلامی قابلیت کاربست دارد؟ مقاله در دو بخش اصلی سازمان یافته است. در بخش نخست، پیشینه، بنیادهای فلسفی و مبانی نظری و مراحل و گامهای روش تحلیل ابعاد مورد بحث قرار گرفته و کوشش شده تا امکانات و قابلیتهای این روش برای پژوهش مورد بحث قرار گیرد. در بخش دوم مقاله این روش برای یک نمونه پژوهش در حوزه مطالعات شهری مورد استفاده قرار گرفته است. در این قسمت انگاره شهر اسلامی در اندیشه متفکران و اندیشمندان گوناگون مورد مطالعه قرار گرفته و سعي شده ابعاد و شیوههای متعدد مورد استفاده برای برساخت این انگاره بررسی و چارچوبی تبیینی در این خصوص ارائه شود. نتایج این بخش شش مدل مشخص از شهر اسلامی در متون و روایتهای مربوطه شامل مدل سکونتگاه (و نه شهر) اسلامی؛ مدل شهر بیزمان؛ مدل کالبدی؛ مدل شهر مسلمانان؛ مدل تمدن اسلامی؛ مدل شهر قلمرو مسلمانان را به دست میدهد. یافتههای این پژوهش ضمن تاکید بر فواید و سودمندی تحلیل ابعاد برای پژوهشهای شهری، هر گونه استفاده از این روش را - همچون سایر روشهای کمی و کیفی - مستلزم توجه به هماهنگی و تناسب میان ویژگی های روش و جنبههای گوناگون پژوهش و به طور خاص اهداف پژوهش و سبکِ شناختی پژوهشگر میداند.
پرونده مقاله
معماری اسلامی واژهای پر تکرار در پژوهشهای پیرامون هنر و تمدن اسلامی است و طیف گستردهای از آثار ساخته شده در قلمرو جهان اسلام را با این کلمه نامگذاری کردهاند و پژوهشگران مختلفی نیز از گذشته تا به امروز سعی در تعریف و ذکر ویژگیهای آن نمودهاند. هر چند در اغلب آنها، چکیده کامل
معماری اسلامی واژهای پر تکرار در پژوهشهای پیرامون هنر و تمدن اسلامی است و طیف گستردهای از آثار ساخته شده در قلمرو جهان اسلام را با این کلمه نامگذاری کردهاند و پژوهشگران مختلفی نیز از گذشته تا به امروز سعی در تعریف و ذکر ویژگیهای آن نمودهاند. هر چند در اغلب آنها، نسبتی بین اسلام به عنوان یک دین الهی و معماری برقرار نشده است و صرفاً به ذکر ویژگیهای ابنیه ساخته شده بعد از اسلام پرداخته شده است. در این مقاله که از لحاظ روش جزء تحقیقات توصیفی - تحلیلی است و گردآوری اطلاعات آن به روش کتابخانهای صورت پذیرفته است سعی میگردد به این سئوالات پاسخ داده شود که معماری اسلامی چیست؟ و زمانی را میتوان برای آغاز و پایان این شکل از معماری در نظر گرفت. لذا بر اساس استنتاج ازآیات قرآنی و تعالیم دینی، معماری اسلامی به گونهای از معماری اطلاق میشود که بیش از آنکه در پی شکل و فرم مشخصی باشد، باید در خدمت انسان مسلمان برای رسیدن به کمال بوده و هدف غایی از خلقت انسان را که همانا عبادت الهی است را پیگیری کند. اینگونه از معماری هم زمان با بعثت رسول اکرم ص آغاز شده و تا نهایت نیز ادامه پیدا میکند و منحصر به منطقهای خاص و زمان مشخصی نیز نخواهد بود.
پرونده مقاله
اندیشه سنتی و متجدد همواره در حوزههای علمی- معرفتی مختلف محل بحث گروههایی با دیدگاههای متفاوت بوده و هر گروه سعی میکند این مفاهیم را بر اساس درک خود از موضوع و متناسب با جهانبینی خاص خود تعریف کرده و یا شاخصبندی کند. بحثها پیرامون مفهوم سنت و مفهوم مدرنیته، کارکر چکیده کامل
اندیشه سنتی و متجدد همواره در حوزههای علمی- معرفتی مختلف محل بحث گروههایی با دیدگاههای متفاوت بوده و هر گروه سعی میکند این مفاهیم را بر اساس درک خود از موضوع و متناسب با جهانبینی خاص خود تعریف کرده و یا شاخصبندی کند. بحثها پیرامون مفهوم سنت و مفهوم مدرنیته، کارکردهای هر یک، میزان و شدت اثرگذاری هر یک و کارایی هر مفهوم در شرایط معاصر کنونی در مجامع علمی مختلف باعث شده است به سختی بتوان بدون مشخص کردن موضعگیری مشخص، تعریف یکپارچه و دقیقی از این مفاهیم ارائه نمود. از این رو پژوهش حاضر در تلاش است تا به بررسی، تحلیل و نقد موضعگیری یکی از اساتید برجسته سنتگرایی، دکتر سید حسین نصر-که از پیروان مکتب سنتگرایی و متأثر از آرای رنه گنون و فریتهوف شوان بوده و به لحاظ فلسفی قائل به " حکمت خالده" است - پیرامون موضوع بحران تقابل سنت و تجدد در دنیای معاصر بپردازد. از این منظر، به کمک روش اسنادی و رویکرد تفسیری و با تحلیل محتوای آثار و تالیفات متعدد و کثیر آقای دکتر نصر، مفهوم سنت و سنتگرایی، ارکان اندیشه سنتی، هنر سنتی، معماری و شهرسازی سنتی از دیدگاه ایشان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و در مرحله بعد موارد فوق الذکر در رابطه با اندیشه متجدد مجددا از همین نگاه، بررسی خواهد شد. نهایتا پس از نقد همه جانبه نظریات دکتر نصر در رابطه با شهر اسلامی سنتی و شهراسلامی جدید، تحلیل نهایی، جمعبندی ارزشمندی از تطبیق مفاهیم سنت و مدرنیته در اندیشه دکتر نصر به دست خواهد داد. این تحلیل تطبیقی که شامل ابعادِ خاستگاه، محدودیت زمانی و مکانی، انسان شناسی، هنر، هنرمند، زیبایی شناسی، اصول، معماری، معمار، توسعه، شهر، ارتباط با طبیعت میباشد میتواند رهنمودهای باور سنت گرایانه در در حل بحران تجدد معاصر را روشن سازد.
پرونده مقاله
هر مخاطب با قرارگیری در مکانهای عمومی، معانی بسیاری را در ذهن خود تداعی میکند و سپس این معانی را در منظومهای کلی و در ارتباط با یکدیگر قرار میدهد. و بر مبنای آن قضاوت کیفی میکند. که آیا مکان باکیفیت است یا نه؟ الگوی روابط معنایی، مبنای فهم کلی معنای مکان و کیفیت معنا چکیده کامل
هر مخاطب با قرارگیری در مکانهای عمومی، معانی بسیاری را در ذهن خود تداعی میکند و سپس این معانی را در منظومهای کلی و در ارتباط با یکدیگر قرار میدهد. و بر مبنای آن قضاوت کیفی میکند. که آیا مکان باکیفیت است یا نه؟ الگوی روابط معنایی، مبنای فهم کلی معنای مکان و کیفیت معنای مکانهای عمومی شهری است. یکی از عوامل شکلدهنده این الگو، زمینه اندیشه ای جامعه است. فهم یک فرد مجهز به اندیشه اسلامی-ایرانی از مکانهای عمومی با فهم یک فرد با زمینه اندیشهای متفاوت، دارای تمایزاتی است. سوال اصلی این است که کدام الگو قضاوت کیفی معنای مکان را متاثر از زمینه اندیشه ای بهتر تبیین میکند. متناظر این سوال، هدف تبیین الگوی روابط معنای مکانهای عمومی از منظر اندیشه اسلامی-ایرانی است. در این پژوهش، روش تحقیق نظریه زمینه بنیاد با رویکرد کیفی، مبتنی بر 15 مصاحبه ی نیمهساختاریافته بکارگیری شده و مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار «مکس کیودا» در سه مرحله (باز، محوری و گزینشی) کدگذاری شده اند. نتایج حاکی از آن است که شاخصهای تقریباً یکسانی در خصوص معنای مکان در ادبیات عام و شهرسازی اسلامی-ایرانی وجود دارد، اما مهم چیدمان، نظم و آرایش این شاخصها در قالب الگوی روابط معانی است که در قالب 8 وجه به شکل خیمه معنای مکان، شامل: «طبیعی-زیستمحیطی، مادی-معیشتی، اجتماعی-مردمی، هنجاری، هویت و اصالت، قدرت، پاکی و روانی» و یک مقوله محوری «تذکر و توجه به عالم بالا» ترسیم گردیده است. این الگو دارای سه ویژگی اصلی: استعلایی بودن، مکمل بودن و سلسلهمراتبی بودن است. برمبنای این الگو قضاوت کیفی هر مکان عمومی شهری در درجه اول با هشت وجه صورت می گیرد و سپس مقوله محوری «تذکر، توجه(توحید)» بعنوان جوهر کیفیت معنای مکان، دال مرکزی و تکمیل کننده کیفیت معنا در ادراک مخاطبان و مبنای قضاوت آنها است.
پرونده مقاله
حضور انسان در مکانهای شهری به معنای اتصال به وجودی جمعی و فضای ادراکشده توسط او، حاصل گفتمانی بین ذهن و اجتماع است، فلذا استنباط و القای معنای مکان بدون پیوند مفاهیم وجودی اجتماع و ذهن با مکان، منجر به رویکردهایی سطحی نسبت به واقعیت مکانهای شهری میشود. ازاینرو کیفی چکیده کامل
حضور انسان در مکانهای شهری به معنای اتصال به وجودی جمعی و فضای ادراکشده توسط او، حاصل گفتمانی بین ذهن و اجتماع است، فلذا استنباط و القای معنای مکان بدون پیوند مفاهیم وجودی اجتماع و ذهن با مکان، منجر به رویکردهایی سطحی نسبت به واقعیت مکانهای شهری میشود. ازاینرو کیفیت تعاملات ِحاصل از کیفیات مکان مطرحشده در غرب، با کیفیات ذهنی در رویکرد اسلامی، در بیان واقعیات تعاملات انسان با مکان، کارایی لازم را نخواهد داشت. بنابراین پژوهش حاضر با هدف دستیابی به مدل کیفیت مکان در شهر ایرانی ـ اسلامی و منطبق بر مکتب و اندیشه اسلامی به دنبال پاسخگویی به این سؤالات است که مؤلفههای مؤثر بر معنای مکان از دیدگاه شهر ایرانی ـ اسلامی چه میباشد؟ کیفیتهای لازم برای ایجاد یک مکان شهری ایرانی ـ اسلامی چیست؟ مدل کیفیت مکان در شهر ایرانی ـ اسلامی چگونه است؟ برای پاسخگویی به پرسشهای مذکور، از روششناسی کیفی و راهبرد تحلیل محتوا، طی یک فرایند توصیفی ـ تحلیلی برای تحلیل محتوای منابع مربوطه در زمینه شهر ایرانی ـ اسلامی استفاده شده است. مدل کیفیت مکان در پژوهش حاضر مبتنی بر نظریه اصالت پدیداری معنا بر این تفکر بنا است که صورت مکان ابتداییترین سطح تعامل انسان با محیط پیرامون است و ماهیتی کاملاً ملموس و کالبدی دارد و میتوان آن را عینیتی مستقل از حضور و شناخت انسان در نظر داشت؛ اما شناخت انسان از محیط و به ظهور آوردن مفاهیمی جدید در پی حضور انسان در محیط، زمینه ظهور محتوای مکان را فراهم خواهد آورد. به همین دلیل مکان و معنای مکان دارای دو «کلانمؤلفه ذهنی» و « کلانمؤلفه عینی» میباشد که این دو در محتوای مکان غیرقابل انفکاک هستند. بنابر نتایج پژوهش، کلانمؤلفه ذهنی شامل سه مؤلفه «ادراکی»، «اجتماعی» و «مدیریتی» و کلانمؤلفه عینی دارای سه مؤلفه «کارکرد»، «ریخت» و «طبیعت» است. این مؤلفهها 52 کیفیت مکان را شامل میشوند که مدل کیفیت مکان شهر ایرانی ـ اسلامی را ساخته و میتواند در برنامهریزی، طراحی، مدیریت و تصمیمگیری و ارزیابی کیفیت مکانهای شهری ایرانی ـ اسلامی موردتوجه قرار گیرد.
پرونده مقاله
بدون ارائة تعریف روشن از شیوة درست «زندگی» نمیتوان از مقولة شکل خوب «مسکن» و کیفیت مطلوب «فضای زندگی» سخن گفت. فرضیة پژوهش اینستکه «ظرف زندگی» و«سبک زندگی» تاثیری دوطرفه برهم دارند. زندگی انسان شامل روابط چهارگانه او با «خدا، خویشتن، دیگران و طبیعت» میباشد، که اگر بر چکیده کامل
بدون ارائة تعریف روشن از شیوة درست «زندگی» نمیتوان از مقولة شکل خوب «مسکن» و کیفیت مطلوب «فضای زندگی» سخن گفت. فرضیة پژوهش اینستکه «ظرف زندگی» و«سبک زندگی» تاثیری دوطرفه برهم دارند. زندگی انسان شامل روابط چهارگانه او با «خدا، خویشتن، دیگران و طبیعت» میباشد، که اگر بر اساس آموزههای اسلامی باشد میتوان گفت که سبک زندگی مسلمانانه محقق شده و «معماری و شهرسازی» به هر میزان که تسهیلگر آن باشد، واجد صفت «اسلامی» است. هدف این تحقیق، دستیابی به اصولی برای چنین «معماری» در مقیاس «مجموعهمسکونی» است. پرسش پژوهش آنستکه «در طراحی مجموعه مسکونی چه اصولی را رعایت کنیم که زمینهساز سبک زندگی اسلامی شود؟». برای یافتن پاسخ، سه مسیر تحقیقاتی طی شد: از یکسو طی مدلسازی مفهومی، نُه مؤلفة کلیدی مجتمعمسکونی تبیین شد. از دیگرسو طی مطالعات کتابخانهای و روش تحلیل محتوا، رویکردهای مختلف درباره «مسکن اسلامی» دستهبندی و به دو روش «کمّی و کیفی» تحلیلگردید. از مسیر سوم، شاخصههای سبک زندگی اسلامی از نظر علامه جوادیآملی -بعنوان اسلامشناس مبنای تحقیق- بدستآمد (محتوا)؛ برایناساس، مجموعه مسکونی شامل چهار حوزه اصلی «مسکن، معابر، فضای خدماتی و فضای سبز و باز» میباشد. مسکن نیز خود شامل دو بخش «درون و برون» میشود. درون آن چهار حوزة فضای «فردی، خانوادگی، مهمان و خدماتی» و برون آن شامل «حجم و نما» میباشد که نسبت به درون و بیرون خود تکالیفی دارد. نتیجه تحقیق، دستیابی به «احکام طراحی» هر یک از این نُه عنصر تشکیلدهندة مجموعه مسکونی است که در قالب «اصول سلبی و ایجابی» بیان میشود. در شرایط کنونی کشور که بدلیل نیاز مردم به مسکن، سیاست «نهضت ملی تولید مسکن» از سوی مدیران مطرح شده است، دستاورد این تحقیق میتواند اصول راهنما در طراحی مجموعه مسکونی در خدمت طراحان قرار گیرد. همچنین مبنایی برای آموزش معماری و تربیت معماران بخصوص در دروس «طراحی مسکن و مجموعه مسکونی» باشد.
پرونده مقاله
معماری مسکونی در ایران و خصوصا در تهران، از اوایل پهلوی، دستخوش تغییراتی در ساختار کالبدی-کاربردیشد، به نحوی که، بناهای تک واحدی به مجتمع های آپارتمانی با زندگی عمودی تبدیل شدند. در این میان، یکی از مهترین عوامل موثر در این تحولات، فناوری حاصل از انقلاب صنعتی می باشد چکیده کامل
معماری مسکونی در ایران و خصوصا در تهران، از اوایل پهلوی، دستخوش تغییراتی در ساختار کالبدی-کاربردیشد، به نحوی که، بناهای تک واحدی به مجتمع های آپارتمانی با زندگی عمودی تبدیل شدند. در این میان، یکی از مهترین عوامل موثر در این تحولات، فناوری حاصل از انقلاب صنعتی می باشد که به عنوان عاملی قدرتمند، تحولات وسیعی را ایجاد نموده است. امروزه بناها به واسطه توسعه تجهیزات و مصالح جدیدتر، با تحولات ساختاری زیادی و ارزش گذاری های متفاوتی مواجه شده اند کهاین پژوهش بازتاب اثرگذاری فناوری بر معماری مجتمع های مسکونی در دوره معاصر و طی دو بازه زمانی پهلوی و انقلاب اسلامی را مورد توجه قرار داده است. در این راستا، در بخش نظری با رویکرد کیفی و مطالعات کتابخانه ای و با بهره گیری از روش تحلیلی-توصیفی، چهارچوب نظری ارائه شد و سپس با مطالعات میدانی و تدوین پرسشنامه، چهارچوب نظری از طریق برنامه آماری SPSSارزیابی و تحلیلشد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که؛ میان متغیر مستقل سخت ابزار(با سه بعد رفاهی، امنیتی و تنوع-تجمل) از بحث «فناوری» با سه بحث محوطه-نما، معماری داخلی-پلان و تزئینات از متغیر «مجتمع مسکونی» رابطه نسبتا ضعیفی در دوره پهلوی وجود داشته است در حالی که در دوره انقلاب اسلامی این رابطه قوی تر است و به شدت احساس می شود. بدین معنی که در دوره پهلوی تغییرات در سخت ابزار می تواند تا حدودی در مجتمع مسکونی نیز تأثیرگذار باشد. اما برای بازه زمانی انقلاب اسلامی، این رابطه بیشتر به چشم می آید، به نحوی که شدت این رابطه در دوره پهلوی با میانگین۲۰۷/۰ و در دوره انقلاب اسلامی با میانگین۳۹۰/۰ می باشد که در میان مسئله قابل ملاحظه؛ اهمیت بالاتر بحث «معماری داخلی/پلان» در هر دو دوره مذکور نسبت به دو بحث دیگر یعنی «تزئینات داخلی» و « محوطه/نما» در معماری مجتمع ها می باشد.
پرونده مقاله
شهر اسلامی، واژه مناقشه آمیزي است که منشأ مباحث گسترده و دنباله داري است که مفهوم آن از آغاز تاکنون، تحولات و تطورات گوناگونی را تجربه نموده است.علیرغم تردیدها و اختلافنظرها بر سر تعریف و تعیین گسترۀ موضوعی، اما مسئله این است که تاکنون به اندازه کافی به این تحولات و ت چکیده کامل
شهر اسلامی، واژه مناقشه آمیزي است که منشأ مباحث گسترده و دنباله داري است که مفهوم آن از آغاز تاکنون، تحولات و تطورات گوناگونی را تجربه نموده است.علیرغم تردیدها و اختلافنظرها بر سر تعریف و تعیین گسترۀ موضوعی، اما مسئله این است که تاکنون به اندازه کافی به این تحولات و تطورات مفهوم شهر اسلامی به صورت منسجم پرداخته نشده است. علاوه بر این آموزش شهرسازی نیز تحت تأثیر شرایط اجتماعی تغییر کرده است. با شناسایی مؤلفههای آموزش شهرسازی به ویژه شهر اسلامی و سنجش ارتباط این آموزشها با واقعیت حرفه برای اتصال دانشجویان و دانشآموختگان این رشته با دنیای بیرون و بازار کار میتوان به این هدف دست یافت. بنابراین ضرورت پژوهش، منتج به کالبدشکافی مؤلفههای آموزش شهر اسلامی میشودکه میتواند بهعنوان يكي از راه كارهاي ارتقای دانش، مهارت و نگرش اساتید و دانشجویان درباره مسائل کمی و كيفي رشته شهرسازی باشد. با توجه به جایگاه آموزش شهرسازی و لزوم تبیین شاخصهای شهر اسلامی، این پژوهش به دنبال تبیین مؤلفه های آموزش شهرسازی با تأکید بر شاخص های شهر اسلامی و سنجش میزان تأثیر آنها بر شاخص های شهر اسلامی كه نقش كليدي در تصميم سازي و تصمیمگیری درباره مسائل شهري دارد و میتواند به اجرايي شدن اهداف و درگیر نمودن اساتید و دانشجویان رشته شهرسازی در فرایند یادگیری اشاره داشته باشد. لذا سؤال اصلی، شناسایی نقش و جایگاه شاخص های شهر اسلامی در محتوای آموزش رشته شهرسازی یا فرایند تهیۀ طرحهای شهری است. تحقیق حاضر بر اساس هدف، از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر نحوۀ گردآوری داده ها، تحقیق پیمایشی به شمار میآید و از شیوۀ مدلسازی معادلات ساختاری بهره گرفته است.یافته-های پژوهش نشان می دهد که کیفیت، روشها و ابزار آموزش با میزان ضریب مسیر 5.22، مربیان و مدرسان با میزان ضریب مسیر 3.26، عوامل اساسی آموزش با میزان ضریب مسیر 4.19، مهارتهای آموزشی با میزان ضریب مسیر 5.08 و در نهایت ارزشهای آموزشی با میزان ضریب مسیر 4.55 و همگی با احتمال 99 درصد بر شاخص های شهر اسلامی در بین دانشجویان شهرسازی، تأثیر معنادار دارد. از سوی دیگر ارزیابی یافته ها نشان داد که وجود مؤلفههای شهر اسلامی میتواند در افزایش دانش اساتید و برقراری ارتباط مؤثر با دنیای حرفه مثمر ثمر باشد و انگیزه دانشجویان را نیز افزایش دهد.
پرونده مقاله
توسعه شهری با رویکرد عدالت اجتماعی یکی از موضوعاتی است که در بسیاری از طرح¬های توسعه شهری مورد بی توجهی قرار گرفته است. انتقال حق توسعه، یکی از شیوههای نو در امر نظارت بر توسعه اراضی محسوب میشود. انتقال حق توسعه به لحاظ جایگاه آن در کاهش نابرابری و تأمین عالانه حقوق ف چکیده کامل
توسعه شهری با رویکرد عدالت اجتماعی یکی از موضوعاتی است که در بسیاری از طرح¬های توسعه شهری مورد بی توجهی قرار گرفته است. انتقال حق توسعه، یکی از شیوههای نو در امر نظارت بر توسعه اراضی محسوب میشود. انتقال حق توسعه به لحاظ جایگاه آن در کاهش نابرابری و تأمین عالانه حقوق فردی مالکان، حائز اهمیت است. رویکرد انتقال حق توسعه در واقع برنامهای برای کاهش توسعه فیزیکی در مناطقی است که جامعه یا برنامهریزان خواهان حفاظت آن هستند. این پژوهش با هدف بررسی و تطبیق رویکرد حق انتقال توسعه و تبیین برخی از اصول قواعد مهم در دیدگاه اسلام، و ارتباط و تأثیرگذاری آن در توسعه شهری، پیشنهاداتی جهت تحقق عدالت اجتماعی با استفاده از این رویکرد ارائه میدهد. پژوهش حاضر یک پژوهش کاربردی بوده که با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تطبیقی به تحلیل و بررسی داده¬ها پرداخته میشود. برای توصیف و تحلیل دادهها از روش بررسی تطبیقی متون استفاده شده است. بر همین اساس ضمن گردآوری مباحث حوزه عدالت اجتماعی اسلامی و روش انتقال حق توسعه به تحلیل رابطه بین روش فوق الذکر با تحقق عدالت اجتماعی از طریق تکنیک دلفی با دریافت 5 دور نظرات 30 تن از کارشناسان پرداخته میشود. در نتیجه تحقیق حاضر بررسی اصول عدالت اجتماعی شامل هشت اصل؛ تساوی در حقوق عمومی، عدم موضوعیت جایگاه و مقام افراد در اجرای عدالت، عدم تساوی در حقوق اکتسابی فردی- اجتماعی، رعایت اقتضای زمان در دریافت تعرفهها، دسترسی برابر به خدمات عمومی، عدم اختصاصیسازی اموال و منافع عمومی، انتفاع همگانی در امور عمومی، عدم مصونیت حاکمان و مسئولان در برابر عدالت تبیین شد. همچنین در مقایسه با مبانی روش حق انتقال توسعه مشخص گردید بین اصول تساوی در حقوق عمومی، عدم موضوعیت جایگاه و مقام افراد در اجرای عدالت با روش حق انتقال توسعه کاملاً منطبق هستند. اصول عدم تساوی در حقوق اکتسابی فردی- اجتماعی، رعایت اقتضای زمان در دریافت تعرفهها، دسترسی برابر به خدمات عمومی، عدم اختصاصیسازی اموال و منافع عمومی، انتفاع همگانی در امور عمومی، عدم مصونیت حاکمان و مسئولان در برابر عدالت تا حدود زیادی منطبق میباشند یا میتوان در جهت نیل به اهداف مدنظر آن اصل از روش انتقال حق توسعه استفاده کرد.
پرونده مقاله
انسان حائز ارزشهایی است که میتواند در شکلگیری معماری خانه ایرانی اسلامی نقش داشته باشد. بیتوجهی به ارزشهای نهفته در تجارب گذشتگانمان هر روز بیش از پیش نمایان میشود. سوالی که مطرح گردید: ارزشهای انسانی چگونه در معماری خانه ایرانی اسلامی نمود یافته است؟ هدف پژوهش، چکیده کامل
انسان حائز ارزشهایی است که میتواند در شکلگیری معماری خانه ایرانی اسلامی نقش داشته باشد. بیتوجهی به ارزشهای نهفته در تجارب گذشتگانمان هر روز بیش از پیش نمایان میشود. سوالی که مطرح گردید: ارزشهای انسانی چگونه در معماری خانه ایرانی اسلامی نمود یافته است؟ هدف پژوهش، شناسایی ارزشهای انسانی حاکم بر خانههای ایرانیاسلامی، تبیین ارتباط ارزشهای انسانی با سبک زندگی ایرانی- اسلامی و نمود شکلی آن در معماری خانههای تاریخی شهر یزد به عنوان نمونه مورد مطالعه است. پژوهش از نوع کیفی، از حيث هدف کاربردی و روش تحقيق، با ترکیب روش استدلال منطقی، مطالعات توصیفی- تحلیلی و تاریخی و بر پایه اسناد کتابخانهای قرار گرفته بود. ارزشهای انسانی مبتنی بر فرهنگ اسلامی در معماری خانه را در 5 عرصه: ارتباط انسان با خدا- ارتباط انسان با خود- ارتباط انسان با جامعه و دیگران- ارتباط انسان با طبیعت- ارتباط انسان با تاریخ مورد واکاوی قرار دادیم. بعد از استخراج آموزههای اسلامی،6 نمونه از خانههای تاریخی شهر یزد، انتخاب و نمود آموزههای اسلامی در حوزه ارزشهای انسانی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان داد که ارزشهای انسانی به شکل تکریم پیران، حقوق مهمان، حسن همجواری، پرهیز از اسراف، سلسله مراتب و... در خانههای تاریخی شهر یزد نمود یافته است. بناهای ایرانی- اسلامی مجموعهای پویاست که باید همواره در حال تحول بوده و خود را با نیازهای ساکنان، مفاهیم، اصول و ارزشهای انسانی ایرانی- اسلامی وفق دهد. از اینرو با استخراج ارزشهای انسانی از معماری ناب گذشته، بروزرسانی و اشاعه آن، معماری خانههای معاصر را میتوان همگام با ارزشهای انسانی شکل داد.
پرونده مقاله